نگاه سرمایه‌محور و مبتنی‌بر ایجاد ارزش افزوده که از طریق پیاده‌سازی پروژه‌های بزرگ و کوچک بروز می‌یابد، اهداف متعدد و بعضاً دستاوردهای شگرفی را دنبال می‌کند.

نگاه سرمایه‌محور و مبتنی‌بر ایجاد ارزش افزوده که از طریق پیاده‌سازی پروژه‌های بزرگ و کوچک بروز می‌یابد، اهداف متعدد و بعضاً دستاوردهای شگرفی را دنبال می‌کند. این جنس از پروژه ها در کشور اگرچه در برخی حوزه‌ها کمیاب است، اما می‌توان آن را در برخی پروژه‌ها نظیر توسعه‌ میادین گازی ردیابی کرد. پروژه توسعه میدان گازی پارس جنوبی یکی از این قبیل سرمایه‌گذاری‌هاست که با وجود برخی معضلات و کمبودها، تولید گاز کشور از این میدان مشترک را به‌طور قابل ملاحظه‌ای افزایش داده است.

بنابر آمارهای رسمی میزان سهم گاز در سبد انرژی فسیلی کشور در حال حاضر حدود ۷۴درصد است که مزید بر ۷۰درصد از این سبد به مدد اجرای طرح‌های زیربنایی در میدان گازی مشترک با کشور قطر از محل تولیدات پارس جنوبی تأمین می‌شود.این افزایش تولید گاز، ذاتاً تأثیرگذاری بالایی بر مؤلفه‌های اقتصادی کشور دارد. دامنه‌ این مؤلفه‌ها را می‌توان در دو بخش «بین‌المللی» و «داخلی» شناسایی و تعریف کرد.اگرچه کشور ما در جنبه‌های بین‌المللی منتج از افزایش تولید گاز نظیر صادرات و معاملات جهانی تأثیرگذاری کمتری داشته و دارد اما نمی‌توان براحتی از جنبه‌ها و تأثیرات وسیع «داخلی» ناشی از این افزایش تولید چشم پوشید. این تأثیرات را می‌توان در سرعت بخشیدن به اجرا و تکمیل طرح گازرسانی به مناطق محروم و روستاها، گازرسانی به بخش‌های مختلف مصرف از قبیل مسکونی و تجاری، عرضه سوخت به واحدهای کوچک و بزرگ و خیلی بزرگ صنعتی کشور، تأمین خوراک برای بخش‌های استراتژیک مانند پتروشیمی‌ها و پالایشگاه‌ها و افزایش ظرفیت بهره‌برداری و توسعه جایگاه‌های CNG بخصوص در شهر‌های بزرگ و موارد دیگر جست‌و‌جو کرد.
از دیگر توفیقات و ثمرات، افزایش گازرسانی به نیروگاه‌ها است. در حال حاضر بالغ بر ۹۰ درصد برق کشور در نیروگاه‌های حرارتی تولید می‌شود و لذا مقوله‌ توزیع سوخت برای استمرار فعالیت بخش نیروگاهی کشور، حائز اهمیت زیادی است. منظور از «حرارتی» اشاره به نوع «سوخت مصرفی تأسیسات نیروگاهی» برای تولید الکتریسیته و برق است.
به طور کلی در حال حاضر سه سوخت عمده در نیروگاه‌های حرارتی مصرف می‌شود که عبارتند از «گازوئیل» و «نفت کوره» و «گاز طبیعی». ترکیب این سوخت‌ها در مقاطع مختلف زمانی در طول سال‌های اخیر تغییراتی را تجربه کرده و بعضاً حساسیت‌های مهمی را نیز در سطح افکار عمومی جامعه برانگیخته است.
براساس آمارهای موجود میزان گاز مصرفی نیروگاه‌های کشور که در آبان‌ماه سال ۱۳۹۹ در حدود ۴,۹۰۰ میلیون مترمکعب بود، در آبان سال ۱۴۰۰ به حدود ۵.۷۰۰ میلیون متر مکعب رسیده است که نشان‌دهنده تأمین بیشتر گاز در قیاس با مقطع مشابه سال گذشته بوده است. این افزایش مصرف گاز در بخش نیروگاهی حداقل از دو ناحیه واجد تأثیرات مثبت است. ابتدا از ناحیه‌ تأثیرات مساعد آن بر محیط‌زیست و دیگری از ناحیه‌جلوگیری از ضرر اقتصادی بابت مصرف انواع سوخت‌ مایع.
ضرر اقتصادی که نتیجه جایگزینی سوخت مایع در مصرف نیروگاه‌ها است آن‌گاهی واقع می‌شود که دولت فرآورده‌های نفتی پالایش شده فوق (نفت کوره و گازوئیل) را به قیمت‌های واقعی (مثلاً فوب) از شرکت‌های پالایشی خریداری کرده اما آن را به قیمت‌های بسیار اندک در اختیار نیروگاه‌ها قرار می‌دهد و این مابه‌التفاوت در واقع ضرر حسابداری این فرایند است. البته ضرر اقتصادی دولت از مصرف سوخت مایع در نیروگاه‌ها به همین جا خلاصه نمی‌شود و در امتداد فرایند عملیاتی تولید برق در قالب توزیع برق یارانه‌ای نیز دولت را متحمل هزینه مالی می‌کند.
نامطلوب بودن این وضعیت دولت‌ را متقاعد می‌کند تا با اتخاذ سیاست‌های مبتنی بر سرمایه‌گذاری و فعالیت در پروژه‌های عمرانی با رویکرد افزایش ظرفیت تولید گاز و ارائه بسترهای لجستیکی لازم از مصرف سوخت‌های مایع بکاهد و نیروگاه‌ها و سایر صنایع را به سمت مصرف گاز طبیعی سوق دهد.
این افزایش تولید گاز و افزایش سهم آن از سبد سوخت مصرفی کشور چنان‌که ذکر شد؛ آثار و تبعات مثبت بسیار مهم و قابل‌توجهی را در بخش‌های اقتصادی، محیط‌زیستی، اجتماعی و… برجای می‌گذارد. به طور کلی کاهش واردات و افزایش درآمد سالانه‌ صادرات فرآورده‌های نفتی، صرفه‌جویی قابل ملاحظه اقتصادی ناشی از جایگزینی و کاهش واردات، توسعه‌ زیرساخت‌های صنعتی و افزایش رونق اقتصادی در اقصی نقاط کشور، افزایش ضریب ایمنی عرضه انرژی و ارتقای سهم گاز در سبد انرژی مصرفی کشور را می‌توان از این جمله برشمرد.

  • نویسنده : محمد ابراهیمی . کارشناس نفت
  • منبع خبر : ایران