این یادداشت شتابزده _ صرفن_ به بهانه¬ی رونمایی این کتاب که قرار بود پنجشنبه 19 بهمن 1402 در هفتکل، زادگاه سیروس برگزار شود _ و به دلیل برنامه-ریزی نامنظم و فاقد محاسبه ) برگزار نمی¬شود _ تقریر می¬شود.

جانبِ کلمات، دفتر شعر سیروس رادمنش در سال ۱۳۹۸ در شمارگان ۱۰۰۰ نسخه توسط انتشارات رشدیه در قطع خوش¬دستِ خشتی منتشر شد.
این یادداشت شتابزده _ صرفن_ به بهانه¬ی رونمایی این کتاب که قرار بود پنجشنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۲ در هفتکل، زادگاه سیروس برگزار شود _ و به دلیل برنامه-ریزی نامنظم و فاقد محاسبه ) برگزار نمی¬شود _ تقریر می¬شود.
کتاب ۱۵۰ صفحه است. تمام شعرهای موجود در این دفتر، بخشی از شعرهای سیروس است که یا در مجله¬ی تماشا _ ارگان رادیو تلویزیون ملی ایران با نظارت منوچهر آتشی_ منتشر شده و یا برگزیده¬هایی اندک از شعرهای فراوان اوست که محدود شده تا بهار ۱۳۷۴٫
با تورقی کوتاه می¬توان متوجه شد حتا تمامی شعرهای منتشر شده در تماشا را نیز نکرده¬اند در کتاب گرد بیاورند.
یا شعرهای سیروس را در دفترهای روزن و زمانه. یا در شعر و ادبیات جنوب. یا در دیگر مجلات پیش از انقلاب یا مجلات متعدد دیگر نظیر دنیای سخن و آدینه و گیله¬ وا و عصر پنجشنبه و دهها مجله و مجموعه¬ی ادبی معروف و آشنا با گوش و حافظه¬ی مخاطب جدی شعر نو وسپید با همه¬ی شاخه هایش مثل شعر دیگر و ناب و جریان موج سوم. حتا از شعرهای انقلابی سیروس رادمنش _ حد فاصل ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ _ که خود به تنهایی سرفصلی است؛ در این دفتر خبری نیست.
یادداشت مستقل و رسایی در خصوص این بخش از شعرهای سیروس رادمنش را علی یاری نوشته که در چند نشریه منجمله پیوند ایرانیان منتشر شده.
البته همین جا بنویسم که هیچ کتابی و هیچ مجموعه¬ای ولو با ادعای گزاف ِ کامل بودن از هر نظر توسط گردآورنده یا گردآونده گان، هرگز کامل نیست. این را به تجربه می¬توان در آثاری که به عنوان نمونه پس از گذر سالهای بسیار از درگذشت صادق هدایت یا نیمایوشیج یا در نویسندگان خارجی نظیر آنتوان چخوف _ که یک روزگاری مجموعه¬ای ده جلدی با روکش سبز رنگ با ادعای کاذب کامل بودن مجموعه آثار چخوف روانه¬ی بازار نشر شد و بعدها معلوم شد حتا برخی از مشهورترین داستان¬های کوتاه یا برخی از نمایشنامه¬های چخوف هم در این مجموعه¬ی ده جلدی گنجانده نشده _ یا انتشار چند مجموعه¬ی مختلف با کیفیت متفاوت از آثار شاملو یا اخوان ثالث یا نادر نادرپور تهیه و منتشر شد و هر گردآورنده¬ای مدعی است مجموعه¬ی گردآوری شده توسط او یا آنها از دیگر آثار گردآوری شده¬ی دیگر کامل¬تر است، به هیچ¬روی _ تاکید می¬کنم_ و به هیچ¬عنوان کامل و بی¬نقص نیست.
بنابراین دو سه کتابی که پس از مرگ سیروس رادمنش منتشر شده _ مجموعه شعر اینترنتی “هایی در هلاکم” توسط بچه¬های سایت سه¬پنج؛ کتاب ” به نامی که دیگر نیست” گردآوری و شلوغ کاری! و شرح و بسط¬نویسیِ غیرلازم در خصوص سیروس و چپاندن این متن¬ها در کتاب توسط م. طاهر نوکنده، انتشارات آوانوشت؛ و این کتاب آخر، جانبِ کلمات، به سعی خشایار فهیمی _ که سیروس به شدت دوستش می¬داشت – در انتشارات رشدیه؛ هیچ وقت کتاب هایی کامل و جامع نیستند و هیچ کتاب دیگری هم به باور من نمی تواند کتابی کامل و جامع باشد که حتا تمام شعرهای سیروس را یک جا در یک دفتر جمع و خلاصه کند؛ چه برسد به انبوه یادداشت ها و نقدها و تئوری پردازی هایش در نشریات مختلف و ویژه نامه¬های ادبی پراکنده در روزنامه¬ها و هفته نامه¬ها و مجلات مختلف. و یا نامه¬هایش که در نامه¬ها نیز از حال من خوب است و حال شما چطور است، خبری نبود که؛ او در نامه¬ها هم بحث ادبی می¬ کرد و شعر می نوشت و از سوژه هایش می¬گفت. از افکار بلندش و از روزگار تلخش سعی می کرد کمتر بنویسد. نمی نوشت. لازم نبود. ما که می¬دانستیم.
و ناگهان همین جا به نکته¬ ی تلخی اشاره کنم.
همه تقریبن می¬دانیم که سیروس چه وسواس بیمارگونه ای _ و بگوییم وفاداری و نظم در نوشتن _ داشت که حتا برای یک ویرگولِ جا مانده در نشریه، کار به قهر و دلخوری می¬کشید حتا؛ به عکس روزگار زندگی¬اش و پراکنده کاری¬اش و کارهای دشوار فنی که انجام می¬داد در شهرهای مختلف! و همین را می¬خواستم بنویسم که در پانوشت قریب به اتفاق اکثر شعرهایش، نام مکان-هایی که شعر کوتاه یا بلندی را می¬نوشت، قید می کرد؛ که خود می تواند آینه¬ی تمام¬نمای دربدری شاعری به نام سیروس رادمنش باشد که با چه مشقتی روزگار و عمر کوتاه را به پایان آورد. در گفتگوها نبود فقط؛ که در یادداشت هایش نیز خوش داشت به او رمبوی جنوب یا رمبوی شعر ایران گفته شود. که همین هم بود. تلاش و عقل معاش بود که او را در نهایت ضربه فنی کرد و در کارزار زندگی فرسود و به خاک تباه انداخت.
کافی است به پانوشت برخی از شعرها نگاه کنیم.
مجتمع چوب و کاغذ ساری، نیروگاه بیستون، فولاد مبارکه¬ی اصفهان، تزریق گاز کرنج پارسی، پتروشیمی تبریز، پتروشیمی اراک، چینی همگام شهرکرد، مجتمع فولاد اهواز، شهرهای مختلفی که برای کارهای سبک و مقاطع کوتاه در آنها می¬زیست و همه تا سال ۱۳۷۴ است؛ نظیر: بندرعباس، رشت، صومعه¬سرا، رودسر، مسجدسلیمان، هفتکل، کرج؛ و بعدها هم اضافه کنید به این مجموعه، اهواز و نیروگاه عسلویه و بوشهر و تهران را.
جای غبطه است که در کتاب حاضر – جانب کلمات _ برخی از شیواترین و خوش¬مایه¬ترین و زیباترین شعرهای سیروس موجود نیست.
و جای تشکر و سپاس دارد البته از خشایار فهیمی که دست کم رسم¬الخط سیروس و شیوه¬ی نگارش او با دقت، رعایت شده.
باید این را اضافه کنم که گردآوری تمامی نوشته¬های سیروس کاری است دشوار. بی گمان در بی نظمی زیست شاعرانه ی سیروس، بیشترین آسیب به حیات جسمانی و عمر او وارد شد؛ و سپس به آثار به جای مانده از او. که معلوم نیست چه میزان و چه تعداد دست نوشته های خام یا بررسی نشده و یا پراکنده نزد این و آن وجود دارد؛ و چه میزان نزد ورثه¬ی ادبی او به جای مانده است.
تکلیفی که بدون شک بر دوش جواد رادمنش _ که سیروس از او به عنوان “تئو”¬ی زندگی¬اش یاد می¬کرد؛ و رایا و مسیحا، فرزندان او سنگینی می کند.
می¬طلبد برای سیروس رادمنش، به همت خانواده و دوستانش، بنیادی درخور و دبیرخانه¬ای شایسته فراهم شود و آثار منتشر شده و منتشر نشده¬اش در یک¬جا و مکان ویژه، تهیه و پردازش و ثبت و ضبط و به مرور در شمایلی شایسته منتشر شود.

شهرام گراوندی
اهواز. ۱۷ بهمن ۱۴۰۲

 

 

رمبو: آرتور رمبو شاعر آواره ی فرانسوی
تئو: برادر ونسان ونگوگ، حامی مالی و تنها همدم ونسان.

  • نویسنده : شهرام گراوندی