مراقب باشیم به نام نقد هر مساله ی سخیفی را مثل تخم لق در دهان افکار عمومی نشکنیم. هر کدام از مدیران پروازی در خوزستان که عملکردشان قابل دفاع و بیلان کارشان چشمگیر است، باید تقدیر شوند و حرمت شان محفوظ بماند مدیران پروازی خوزستان، آن دسته که با شایستگی در حال مدیریت مجموعه های تحت اختیار خود هستند، هموطنان ما هستند و همان گونه که در سالهای دفاع مقدس از سراسر کشور به سوی خوزستان از پیر و جوان آمدند تا از خوزستان و کشور دفاع کنند، اکنون نیز این دسته از مدیران پاکدست باید تجلیل و محترم شمرده شوند.

شایسته سالاری به عنوان فرآیندی که طی آن افراد براساس توانمندی ها و شایستگی های خود برگزیده می شوند و نه بر پایه ی قدرت مالی، یا تعلق باندی و جناحی، و یا موقعیت اجتماعی و فامیلی، این روزها به عنوان حلقه مفقوده در نظام اداری، اجتماعی کشور مطرح است.
خوزستان از این منظر، یکی از نقاط نشانه گذاری شده است که اکثر مسوولان ملی و کشوری هرگاه بخواهند نمونه و مصداقی از ضعف مدیریتی را بر زبان جاری کنند و شرایط نامناسب امروز خوزستان را بعنوان یکی از مصادیق ناشایسته سالاری و مدیریت ناکارآمد بر شمرند، بدون تعارف نام این استان را عنوان می کنند!

پس از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش هایی برای به کارگیری افراد شایسته و نخبه انجام و نتایجی هم حاصل شد. بعنوان یک نمونه از برگزاری دوره های تخصصی آموزشی برای برخی از مدیران بالادستی می شود یاد کرد. ولی با وجود این نتوانستیم امکانات لازم را برای افراد شایسته فراهم کنیم، زیرا باورهای سنت گرا سد بزرگی در راه خلاقیت های افراد شایسته است؛ آنها می خواهند طرحی نو دراندازند، نوآوری داشته باشند؛ اما جامعه ی سنتی توافقی با این خلاقیت ها ندارد.
در کنار این پدیده ی فراگیر و ملی، بزرگترین عامل پس رفت و عدم توسعه یافتگی خوزستان را ( به عنوان محور و کانون بحث ) می توان پدیده ی قوم گرایی و همشهری گری و تفکر بخشی نگر عنوان نمود. شاه کلید عدم توسعه ی نامتوازن خوزستان، برآمدن مدیران قوم گرا و حضور قوم گرایان در عرصه های مختلف مدیریتی خوزستان است.
از سوی دیگر هنوز باندهایی در ادارات هستند که در راه شایسته سالاری سنگ اندازی می کنند و با غرض ورزی و منفعت طلبی تلاش های افراد شایسته را نقش بر آب می کنند. برای مثال مدیری که بدون شایستگی به ریاست یک سازمان منصوب می شود، کاری جز حذف افراد شایسته و پرونده سازی برای این مدیر میانی و یا آن مدیر زیرمجموعه ندارد، در نتیجه کارمندان زرنگ وقتی متوجه ماجرا می شوند برای ارتقای خود شروع می کنند به بدگویی و زیر آبزنی و این گونه سازمان به زمین گرم می خورد!

وقتی توانمندی ها، خلاقیت ها و قابلیت ها نادیده گرفته می شود، افراد چاپلوس مجال می یابند تا با نفوذ در سطوح تصمیم گیری، زمینه های ارتقای خود و نزدیکانشان را فراهم کنند. این موضوع بخشی مربوط به ژنتیک و تربیت خانوادگی و ویژگی های ما ایرانیان و بخشی مربوط به نظام حکومتی گذشته است که افراد را در برابر قدرت، خاضع و متملق و در برابر ضعفا گردنکش و زورگو بارآورده است و در بروکراسی ۲۵۰۰ ساله کشورما قابل پیگیری و ردیابی است.
وقتی به تاریخ کشورمان نگاه می کنیم، می بینیم همین افراد متملق و چاپلوس، امیرکبیر را که معمار نوزایی کشور بود از میان برداشتند، امثال قائم مقام فراهانی و خواجه نظام الملک هم سرنوشتی بهتر از امیر کبیر نداشتند.
یکی دیگر از مهلک ترین آسیب های نظام اداری کشور، رواج فامیل گرایی و سپردن مسوولیت ها به نزدیکان و دوستان و همشهریان است. موضوعی که زمینه را برای فساد و ویژه خواری مهیا می کند. در حالی که با رعایت اصل شایسته سالاری می توان بسیاری از مسائل را پیشاپیش حل کرد. نیاز امروز کشور ما مدیریت نخبگان متخصص است. در نبود ِ مدیران متخصص و شایسته ، افرادی با اهرم های قومی و باندی و جناحی و محلی بر کرسی های مدیریتی تکیه می زنند و در بسیاری اوقات موجب ایجاد خسران و تولید ضرر انباشته و از سوی دیگر، موجب مقدمه چینی برای بروز پدیده هایی همچون ناامنی اجتماعی و انواع و اقسام فساد و بزه مالی می شوند. در چنین وضعیتی است که جای خالی تخصص گرایی و نگرش ملی و فراگیر و فرامنطقه ای در عرصه های مدیریتی احساس می شود و در می یابیم که همیشه هم این چنین نیست که مدیران بومی می توانند از پس اداره یک سازمان و نهاد و شرکت بر آیند!
ایران در طول سال های اخیر از لحاظ فرار مغزها آسیب جدی دیده است، زیرا افراد زیادی از نخبگان در چند سال گذشته از دسترس خارج شده و توانمندی فکری آنها در اختیار کشورهای دیگر قرار گرفته است. این یک واقعیت است که برای هیچ نخبه ای خوشایند نیست که فرد بدون قابلیت و کم هوش بر او مدیریت کند. هنوز شایسته سالاری در کشور جا نیفتاده و این معضل امروز و فردا نیست، بلکه یک مشکل تاریخی است که گریبانگیر کشور شده است.

دو اصطلاح در یکی دو دهه ی اخیر وارد بازار واژه گان سیاسی کشور شده: مدیر اتوبوسی و مدیر پروازی!
مدیر اتوبوسی اصطلاحی است که خیلی ها با آن آشنایی دارند و اگر چه در مورد معایب آن به تفصیل داد سخن رانده شده، اما به قوت خود باقی است و با توجیهاتی از این دست که مدیر حق دارد برای پیشبرد اهدافش افراد مورد اعتماد خود را به کار بگمارد یا این که با نیروی ناراضی نمی توان کار کرد، صورت مساله پاک می شود.
این در حالی است که کارشناسان معتقدند نگاه قبیله ای، گروهی و فامیلی به عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور، چشم مسوولان را به واقعیات و مشکلات جامعه می بندد.
در بیشتر مواقع، همراه با مدیر اتوبوسی، جماعتی همراه شده اند که کمترین تجربه ی مدیریتی ِ مرتبط با مسوولیت های در اختیار را ندارند و صرفن بر اساس تعلق و رابطه ی نزدیک با شخص مدیر به یک ماموریت و پست و مقام تکیه زده اند.

در مدیریت اتوبوسی نه فقط بحث شایسته سالاری مطرح نیست، که حتا اگر شخص مدیر از قابلیت هایی بهره مند باشد، یاران و اعوان و انصار و دیگر سرنشینان اتوبوس ِ مدیر! اجازه ی تحرک و پویایی را به مدیر نخواهند داد.

در مدیریت سازمان ها و نهادها و شرکت های خوزستان ( به عنوان کانون هدف )، به دلیل بافتار قومی مشکل زا و صیقل نیافته، و چربیدن سنت به مدرنیته و فاصله ی بسیار تا نهادینه شدن اصول و مبانی شهروند مداری و روان سازی قواعد بروکراتیک اداری مبتنی بر شایسته سالاری، و در فقدان مدیران لایق و متخصص و کارآمد بومی، مناسب ترین چیدمان مدیریتی، انتخاب مدیر متخصص و شایسته از میان مدیران متقاضی ِ غیر بومی؛ و انتخاب مدیران میانی پاکدست و متخصص از میان مدیران بومی خوزستان است.

همین جا و بلافاصله بحث مدیران پروازی را با یک مثال مطرح می کنم.
برای هدایت تیم ملی فوتبال با صرف هزینه های هنگفت تلاش می کنیم از بین بهترین مربیانی که امکان و زمینه ی همکاری با تیم ملی ما را دارند، یک مربی را از کشورهای خارجی به کشور دعوت کنیم. همراه با این دعوت، صرفنظر از هزینه های هنگفت، و اعتراض مدیران و مربیان داخلی فوتبال وطنی، مسائلی نظیر زندگی خانوادگی مربی برای ما از کمترین اهمیت برخوردار نیست. مهم نتیجه است که ما تلاش می کنیم با وجود این مربی بیگانه، به آن دست بیابیم.

برای اداره و مدیریت یک شرکت تخصصی، حال که امکان وارد کردن و دعوت از مدیران بین المللی وجود ندارد و در کشور خودمان، می توانیم از دیگر استان ها مدیری شایسته و مجرب و امتحان پس داده به عنوان مدیر مجموعه انتخاب و معرفی شود، چرا با مسائلی نظیر محل زندگی خانواده و اهل بیت مدیر، یا اینکه چرا آخر هفته سراغ زن و بچه اش در مرکز و یا استان دیگری می رود ( و با هواپیما پرواز می کند! )؛ شان و حرمت و ساحت حوزه ی نقد را تحقیر می کنیم و تا این حد نازل و بی ارزش جلوه می دهیم؟!

مدیر خوب و متخصص و شایسته که از عملکرد قابل دفاعی برخوردار است و از سوی دیگر در مدت زمان مدیریت، با پاکدستی و نگاهی فراگیر، تن به نگاه پلشت و غیرحرفه ای قومگرایان نمی دهد، باید تشویق و حمایت هم بشود.

مراقب باشیم به نام نقد هر مساله ی سخیفی را مثل تخم لق در دهان افکار عمومی نشکنیم.
هر کدام از مدیران پروازی در خوزستان که عملکردشان قابل دفاع و بیلان کارشان چشمگیر است، باید تقدیر شوند و حرمت شان محفوظ بماند.
مدیران پروازی خوزستان، آن دسته که با شایستگی در حال مدیریت مجموعه های تحت اختیار خود هستند، هموطنان ما هستند و همان گونه که در سالهای دفاع مقدس از سراسر کشور به سوی خوزستان از پیر و جوان آمدند تا از خوزستان و کشور دفاع کنند، اکنون نیز این دسته از مدیران پاکدست باید تجلیل و محترم شمرده شوند.

اگر انتقاد و ایرادی گرفته می شود، باید از مظاهر فساد و ارتشا و انحراف از مبانی اخلاق در مدیریت گرفته شود؛ نه به صرف تعلق یک مدیر به استانی دیگر!

  • نویسنده : ✒️ شهرام گراوندی
  • منبع خبر : پیوند ایرانیان