روزی در دفتر کار شیخ صباح (امیر فعلی کویت) چشمم به نقشه بزرگ روی دیوار افتاد که نام زیبای خلیج فارس زینت بخش آن بود. با تعجب چشم هایم را مالیدم و دوباره نگاه کردم، واقعا درست می بینم؟ عرب ها به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس اصرار دارند که نام واقعی خلیج فارس را […]

روزی در دفتر کار شیخ صباح (امیر فعلی کویت) چشمم به نقشه بزرگ روی دیوار افتاد که نام زیبای خلیج فارس زینت بخش آن بود. با تعجب چشم هایم را مالیدم و دوباره نگاه کردم، واقعا درست می بینم؟ عرب ها به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس اصرار دارند که نام واقعی خلیج فارس را ذکر نکنند و گاهی در ملاقات ها به دلیل رعایت حال ما از نام ناقص «خلیج» نیز استفاده می کنند.به همین دلیل متعجب شدم که چگونه ممکن است در اتاق وزیر امور خارجه یک کشور عربی حاشیه خلیج فارس، نقشه ای با نام خلیج فارس نصب شده باشد. آن زمان چیزی نگفتم و بعد از ملاقات خداحافظی کردم. حدود یک ماه بعد در ملاقات بعدی، باز هم دیدن نقشه روی دیوار بر تعجبم افزود. نمی دانستم عمدی است یا اشتباهی شده؛ باز هم سکوت کردم و پس از انجام دیدار رفتم. هنگام ملاقات سوم که مجددا یک ماه بعد انجام شد، پس از مذاکره ای طولانی (در رابطه با کمک های کویت به صدام) به ایشان گفتم: «جناب وزیر! اگر امان می دهید مایلم مطلبی را بگویم». شیخ صباح با تعجب پرسید: «امان برای چه؟ تو میهمان و عزیز ما هستی و کاملا در امانی». گفتم: «می دانم، ولی باید امان بدهی که پس از شنیدن موضوع کاری برخلاف خواسته من انجام ندهی». قول داد و من نیز گفتم: «نقشه نصب شده روی دیوار اتاق رئیس دیپلماسی کویت و ذکر نام صحیح خلیج فارس در آن برایم قابل توجه است. می خواهم به شما تبریک بگویم، ولی می ترسیدم که این کار موجب شود تا شما نقشه را بردارید».شیخ صباح لبخندی زد و گفت: «بنشین تا برایت بگویم. نام خلیج فارس همیشه خلیج فارس بوده است و من در کتاب جغرافیای مدرسه نیز خلیج فارس خوانده ام؛ ولی ۲۴ سال پیش در اجلاس جامعه عرب در قاهره، جمال عبدالناصر از همه سران و وزرای خارجه کشورهای عضو خواست که آن را خلیج عربی بنامند». او ادامه داد: «مصرانه از شما می خواهم تا این گفت وگو را جایی بازگو نکنی». من نیز به غیر از گزارش ویژه ای که برای وزیر امور خارجه وقت ارسال کردم، مدت ها درخواست او را اجابت کردم… اما بعد از مدتی او نقشه را از اتاقش برداشت و من هم این قضیه را چند جا بازگو کردم.

کمک های دولت کویت به رژیم صدام حسین

کویتی ها مجبور شده بودند بیشترین کمک ها را به رژیم عراق انجام دهند. آنها مبالغ نقدی به بعثی ها داده و بنادر و کشتی هایشان را در اختیار متجاوزان می گذاشتند. همچنین رسانه های کویتی تماما در خدمت تبلیغات به نفع صدام بود. آنها همچنین با عدم اعطای اقامت به ایرانیان یا اخراج آنها از کویت، موجبات رنجش ایرانیان مقیم را ایجاد کرده بودند. در این چارچوب با شیخ صباح الاحمد، وزیر امور خارجه و ماجد شاهین، قائم مقام وزارت امور خارجه، ملاقات های مکرر به عمل آورده و آنها را نصیحت می کردم که به صدام و بعثی ها کمک نکنند؛ اما آنها همواره در پاسخ به مطالبات من می گفتند: «ما عربیم، کوچکیم، ضعیفیم، همسایه ایم و تحت فشاریم.» من نیز می گفتم: «شما که چنین هستید، به ما سنگ کوچک پرتاب کنید، ما تحمل می کنیم، اما اگر سنگ بزرگ پرت کنید، ممکن است زیرش بمانید». ماجد شاهین بارها این جمله را تکرار می کرد که ما (کویت) مانند کوخی در میان دو کاخ آتش گرفته هستیم. خاطرات دیدارهایم با شیخ صباح، وزیر امور خارجه خواندنی است.

موشک های سرگردان

اصابت چند موشک در مرداد و شهریور ۱۳۶۶ به کویت، مسئله ای جدی در روابط دوجانبه به وجود آورد. خاطرم هست روزی گفتند به دلیل اصابت موشک به کویت، وزیر خارجه خواهان دیدار با من است. به دیدار شیخ صباح رفتم و برخلاف همیشه که استقبال خوبی می کرد، این بار عصبانی به نظر می رسید. بدون مقدمه گفت: «ببین با ما چه می کنید؟ ما طرف جنگ با شما نیستیم، ولی شما ما را هدف موشک قرار می دهید». او همچنین اضافه کرد که موشک ایرانی به منطقه ای غیرمسکونی اصابت کرده که این اقدام شما را محکوم می کنیم. طبیعی بود که اصل اقدام را نپذیرم و خواستار اطلاعات بیشتر شوم. چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که دومین موشک نیز به بخش دیگری از کویت اصابت کرد. باز هم به وزارت امور خارجه احضار شده و با اعتراض وزیر روبه رو شدم. طبیعتا عدم پذیرش موضوع از سوی من تکرار شد، اما به شیخ صباح گفتم: «این همه کشتی جنگی (آمریکایی و غربی) به آب های منطقه آورده اند، از کجا معلوم که از آنجا شلیک نشده باشد. حضور نیروهای نظامی اجنبی در منطقه به مصلحت هیچ یک از کشورهای منطقه نیست». بعدها مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در یکی از خطبه های نماز جمعه این نوع موشک ها را «موشک های سرگردان» نامید.

 

 

 

منبع: برش هایی از خاطرات محمدرضا باقری در کتاب «از طرابلس تا دمشق»

  • نویسنده : حسن علی بخشی
  • منبع خبر : منبع: برش هایی از خاطرات محمدرضا باقری در کتاب «از طرابلس تا دمشق»