گفته می شود «جهان اجتماعی» بسیار پیچیده تر از جهان طبیعی است. در جهان طبیعی دانشمندان با پدیده های دست اول سروکار دارند و تبیین آنها کار نسبتا ساده ای است، درحالی که دانشمندان علوم اجتماعی با پدیده های دست چندم مواجه هستند و یک پدیده اجتماعی در لایه های مختلف پیچیده شده و تبیین […]

گفته می شود «جهان اجتماعی» بسیار پیچیده تر از جهان طبیعی است. در جهان طبیعی دانشمندان با پدیده های دست اول سروکار دارند و تبیین آنها کار نسبتا ساده ای است، درحالی که دانشمندان علوم اجتماعی با پدیده های دست چندم مواجه هستند و یک پدیده اجتماعی در لایه های مختلف پیچیده شده و تبیین آنها کار نسبتا پیچیده ای است. «آگوست کنت» می گوید علومی مانند ریاضی، فیزیک و… علوم ساده ای هستند که در آنها برهان غلط جای نمی گیرد، اما علم جامعه شناسی به دلیل اینکه ممکن است در آن برهان غلط جای بگیرد پیچیده تر از علوم طبیعی است و آخرین علمی است که از فلسفه جدا شده و به یافته های یقینی دست یافته است و بدین ترتیب استقلال خود را از فلسفه اعلام کرده است. به دلیل پیچیدگی پدیده های اجتماعی، دانشمندان علوم اجتماعی برای تبیین آنها از تئوری ها استفاده می کنند. بدون کمک گرفتن از تئوری ها، تبیین پدیده های اجتماعی ممکن نخواهد شد. درواقع تئوری های علوم اجتماعی تنها برای یادگیری نیستند، بلکه تئوری ها ابزار کار یک دانشمند علوم اجتماعی برای تبیین پدیده های اجتماعی هستند. یکی از این تئوری ها که کاربرد فراوانی در رشته های مختلف علوم اجتماعی دارد، نظریه یا هرم «آبراهام مازلو» است. طبق این تئوری، نیازهای انسانی به ترتیب ارضا می شوند. یعنی ابتدا باید نیازهای فیزیولوژیکی ارضا شوند تا نیازهای غیرفیزیولوژیک محقق شوند. طبق هرم مازلو نیازهای انسانی به شرح ذیل به ترتیب محقق می شوند (بعضی ها آن را به پنج مرحله تقسیم می کنند، ولی ما در اینجا آن را به هشت مرحله تقسیم کرده ایم تا دقت آن بیشتر شود):

۱- نیازهای اولیه فیزیولوژیکی (مانند نیاز به غذا، آب، هوا و… که همه جنبه فیزیولوژیکی دارند)

۲- نیاز به امنیت (مانند نیاز به امنیت بدنی، شغلی، مالی، سلامتی و…)

۳- نیاز به عشق و محبت و تعلق خاطر (مانند نیاز به رابطه با دوستان، ارتباط با خانواده، احساس صمیمیت و…)

۴- نیاز به امنیت درونی (مانند نیاز به اعتمادبه نفس، دریافت احترام از طرف دیگران، احساس عزت نفس و…)

۵- نیازهای شناختی (مانند پذیرفتن واقعیت، عدم پیش داوری، شناخت عاطفی، شناخت عقلانی و…)

۶- نیازهای زیبایی شناسی (مانند خودانگیزشی، رضایت از خود، توجه به زیبایی های هنری و…)

۷- نیاز به خود شکوفایی (مانند بروز خلاقیت، رشد اجتماعی و…)

۸- نیاز به تعالی (مانند اخلاق مداری، صداقت، اعتماد و…)

هرم «آبراهام مازلو»، نظریه پرداز کلاسیک مدیریت، در مورد نیازهای اساسی انسان است که به ترتیب ارضا می شوند. این نظریه در میان بینش های حاصل از جنبش روابط انسانی در مدیریت؛ مقارن با دوران رکود اقتصادی بزرگ غرب مطرح شد و از اهمیت ویژه ای برخوردار است و نظریه ای بنیادین محسوب می شود. این نظریه از نظریه های محتوایی در مورد انگیزش رفتار به شمار می آید. نظریه های محتوایی چیستی و چرایی رفتارهای برانگیخته را شرح می دهد. هرچند نظریه های تکمیلی زیادی بر آن نوشته شده ولی در هیچ کدام از این نظریه ها تئوری مازلو به لحاظ علمی رد نشده است. مهم ترین نکته در این نظریه همان طور که گفته شد این است که نیازهای انسانی به ترتیب ارضا می شوند و تا نیازهای پایه ای و زیستی ارضا نشوند، نیازهای بعدی در انسان شکل نمی گیرند در نتیجه محقق نیز نخواهند شد. این تئوری کمک زیادی به تبیین و تشریح رفتارهای انسان ها در جوامع انسانی می کند. در همین ارتباط، یک فیلسوف بزرگ گفته است که انسان ها بیش از آنکه به اخلاق، فرهنگ، هنر و… نیاز داشته باشند؛ به غذا، آب، پوشاک، مسکن و… نیاز دارند. بر اساس این دو نظریه بنیادین، حکومت ها در جوامع انسانی برای ارتقای فرهنگ، اخلاق، هنر، معنویات و نیازهای دیگر غیرمادی، باید نیازهای مادی و زیستی انسان ها را برطرف کنند. بر اساس این تئوری، دولت ایران برای تداوم حاکمیت خویش باید ابتدا درصدد برطرف کردن نیازهای فیزیولوژیکی انسان ها مانند غذا، آب، پوشاک، مسکن و… باشد. باید توجه داشت که اداره کردن جامعه با کنترل ظاهری آن فرق دارد. به عقیده بسیاری از صاحب نظران علوم اجتماعی، نظام اجتماعی ایران یک نظام در حال گذر از یک حالت سنتی به حالتی مدرن است. در این مرحله گذر با بحران های مختلف مواجه است که باید این بحران ها حل شوند. با تغییر دولت در ایران، دولت جدید باید با این مسائل به صورت علمی و آگاهانه برخورد کند و درصدد حل آن باشد و نه فقط صورت مسئله را پاک کرده و یا آن را وارونه جلوه دهد. با حل نشدن، مسئله از بین نمی رود و فقط می ماند و بزرگ تر و عمیق تر می شود. درحال حاضر جامعه ما از وفاق اجتماعی کافی برخوردار نیست.

جامعه کارگران، معلمان، دانشجویان، کارمندان، بازنشستگان، بی کاران، زنان و… از وضعیت موجود رضایت کافی ندارند و لازم است به مطالبات این اقشار مختلف توجه و رسیدگی شود. علاوه بر این، جامعه ما انسجام اجتماعی لازم را هم ندارد و شکاف های اقتصادی و طبقاتی، شکاف های سیاسی (اصولگرا-اصلاح طلب)، شکاف های نسلی، شکاف های فرهنگی-اجتماعی و… باعث شده است که ناهمگونی بزرگی در جامعه ایجاد شود. بدین ترتیب ما امروزه با یک جامعه ناهمگون با فقدان وفاق اجتماعی و بزرگ مواجه هستیم که حدود ۸۵ میلیون جمعیت و ۴۵۰ شهر بزرگ دارد. حدود ۸۰ درصد جمعیت آن شهرنشین اند که همگی نیازمند تحقق نیازهای فیزیولوژیکی و پایه ای هستند که دولت موظف است برای تداوم حیات خویش به این نیازها توجه کند. دولت جدید باید یک دگردیسی اساسی در اداره جامعه ایجاد کند. با روش های دولت های قبلی قادر به اداره جامعه جدید نخواهد بود. ما امروزه با یک جامعه نسبتا مدرن شده و بزرگ مواجه هستیم که با روش های سنتی این جامعه قابل اداره کردن نیست. یک استحاله و دگردیسی اساسی جدید لازم است که بداند این ۴۵۰ شهر بزرگ و هزاران روستا، طبق نظریه مازلو بیش از هر چیز دیگری به غذا، آب، برق، گاز، پوشاک، مسکن، آموزش، بهداشت و… نیاز دارند و تا این نیازها حل نشوند، نیازهای دیگر امکان بروز پیدا نمی کنند. به نظر می رسد که ما از ابتدای انقلاب با یک نگرش و بینش مخالف نظریه مازلو به اداره جامعه پرداخته ایم و شعارهایی داده ایم که شاید چندان با واقعیت تطابق نداشته است. ولی امروزه با بزرگ شدن جامعه، مسائل جامعه نیز بزرگ تر شده است. امروزه با شعارها و تاکتیک های اولیه انقلاب نمی توان به اداره آن پرداخت. مضاف بر اینکه جامعه ایران و مسائل آن به قدری بزرگ و اساسی شده است که دیگر پول نفت نیز نیازها و مطالبات آن را پوشش نمی دهد. این امر در حالی است که ایران تا حدودی بازار فروش نفت خود را در بازار جهانی نفت نیز از دست داده است و نه توان تولید و نه توان صادرکردن آن را دارد. همه این مسائل باعث می شود که ما نگران آینده جامعه ایران باشیم. نمونه این مشکلات را می توان در بحران کم آبی مشاهده کرد. تقریبا دوسوم شهرهای ایران و روستاهای اطراف آنها با بحران کم آبی برای نوشیدن، کشاورزی و دامداری مواجه هستند که حل این معضل خود نیازمند توجه جدی و آنی است. نمونه دیگر از این مشکلات، واکسیناسیون مردم در برابر بیماری کروناست. درحالی که بعضی از کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی بالای ۶۰ درصد از مردم خود را واکسینه کرده اند، این میزان در ایران حدود دو درصد است و این امر شایسته جامعه تاریخی ایران نیست. مشکل نگران کننده بعدی، قطع مکرر برق در ایران است که باعث لطمات اساسی اقتصادی و… می شود و نارضایتی های زیادی ایجاد می کند. مشکل دیگر در ایران امروز مسائل محیط زیستی و آلودگی هوای شهرها، ازبین رفتن جنگل ها و… است که نیازمند توجه جدی است. مسئله مهم دیگر در ایران فعلی مهاجرت نخبگان است که ایران را در رتبه نخست مهاجرت نخبگان در جهان قرار داده است. در این زمینه باید به عوامل دافعه توجه اساسی شود. مشکل دیگر که ایران امروز با آن مواجه است، مسئله تورم، گرانی، کسری بودجه و افزایش بی رویه نقدینگی است که نیازمند توجه اساسی و آنی است. براساس نظریه مازلو، اگر جامعه ما آنچنان که باید اخلاقی عمل نمی کند و با ناهنجاری های متعددی مانند دزدی، اعتیاد، خودکشی، طلاق و… مواجه است، ناشی از این امر است که یک اکثریت بزرگ از اقشار مختلف مردم در مرحله برطرف کردن نیازهای پایه ای و زیستی خود مانند غذا، آب، پوشاک، مسکن و… درمانده اند و نمی توانند به مراحل بالاتری از نیازها صعود کنند. بر اساس نظریه «مرتون» این اکثریت ناتوان سعی می کنند از راه های غیرمشروع برای ارضای نیازهای مشروع خود استفاده کنند و این امر باعث ناهنجاری های متعدد می شود. درنتیجه، براساس نظریه مازلو، اگر بخواهیم جامعه ای اخلاقی، انسانی، شاد، خلاق و خود شکوفا داشته باشیم، باید بتوانیم نیازهای پایه ای اکثریت مردم را برطرف کنیم تا آنها بتوانند به مراحل بالاتر صعود کنند.

  • نویسنده : مهدی قدیمی (عضو هیئت علمی بازنشسته دانشگاه)
  • منبع خبر : شرق