“به یاد آنها که با ما بودند و دیگر نیستند برای همیشه…”
یا:
“وطن
لازم نیست حتمن سرزمین بزرگی باشد
گاهی مساحت کوچکیست
در حدّ فاصل دو شانه!”
یا :
گاهی بعضیها را برای همیشه از دست میدهیم
آنها نمردهاند ولی خصلتهایی که در آنها دوست داشتهایم مرده است…
این طرح واره های کوتاه و زیبا را غسان کنفانی گفته. غسان کنفانی در طیف اهل کتاب و ادبیات فارسی چهره ای است شناخته شده. گیریم نه به شهرت نجیب محفوظ یا محمود درویش یا نزار قبانی. از او در ایران هم کتاب هایی منتشر شده. دو کتاب از مجموعه آثار غسان کنفانی در ایران از شهرت بیشتری برخوردارند. ” قصه ها ” و ” درخت زیتون ” که هر دو پیش از انقلاب ترجمه شد و پس از انقلاب نیز به دفعات بازچاپ شده است. غسان کنفانی در ۹ آوریل ۱۹۳۶ در عکا زاده شد. در خانوادهای که پدرش تبار کُرد داشت و به کار وکالت دادگستری در عکا میپرداخت. غسان کنفانی به مدرسه فرانسویزبان عکا رفت و در کنار ادبیات عرب با ادبیات فرانسه نیز آشنا شد. هرچند که ۹ آوریل ۱۹۳۶ روز تولدش بود؛ اما هرگز زادروزش را جشن نگرفت؛ چراکه در ۹ آوریل ۱۹۴۸ که حدود ۱۲ سال داشت، فاجعه بزرگ دیریاسین رخ داد؛ فاجعهای که همچنان جهان عرب چون زخمی کهنه به آن مینگرد. در آن روز تروریستهای اسرائیل به دهکده دیریاسین حمله کردند و بیش از ۱۰۰تن از کودکان، زنان و مردان بیپناه فلسطینی را کشتند؛ مردمی که حتا یک اسلحه در اختیار نداشتند. این جنایت به حدی سخت و جانگداز بود که بزرگترین دانشمند جهان، انیشتین را که از قضا خود نیز یهودی بود، به واکنش شدید واداشت و در نامهای که هماکنون موجود است به این موضوع اعتراض کرد. در این روز بیش از ۸۰۰ هزار فلسطینی از خاک، خانه و کاشانه رانده شدند و غسان نیز به همراه خانواده به لبنان کوچ کرد. بنابراین در زمانی که غسان بیش از ۱۲ سال نداشت چشم بر دیدن فلسطین بست؛ اما دلش به یاد فلسطین بود. غسان بعد از لبنان در اردوگاههای پناهندگان فلسطینی زندگی دشواری را گذراند.
غسان بعد از چند سال به دمشق مهاجرت کرد و در دانشکده ادبیات دمشق به آموختن پرداخت؛ اما فشار زندگی به قدری بود که این بار نیز در یک کشور عربی (سوریه) به زندان افتاد. او پس از زندان به کویت سفر کرد؛ کشوری که خواهرش در آن اقامت داشت. در آنجا داستانهای زیبایی نگاشت؛ مثل نخستین داستانش به نام “چیزی که از بین نمیرود”، داستانی که در ایران میگذرد و در مجموعه کتاب قصهها با ترجمه غلامرضا امامی آمده است. “چیزی که از بین نمیرود”، قصه دلدادگی راوی به لیلا، دختر مبارز فلسطینی است. لیلا خیام را دوست داشت و اشعار خیام که به عربی ترجمه شده بودند را زمزمه میکرد. این داستان برنده اولین جشنواره ی داستان داستاننویسان عرب بود و از آن پس غسان به نوشتن، نقاشی و پژوهش پرداخت. شگفتا که در عمر کوتاهش بسیار آفرید. گذشته از قصههایی که به دور از شعار خلق کرد، به زیباییهای زندگی پرداخت و درد و رنج فلسطینیها را همچون تابلویی بدیع روبهروی دل و دید جهانیان آفرید. با اینکه غسان کنفانی بیشتر یک نویسنده و روزنامه نگار است و به صورت حرفه ای شاعر محسوب نمی شود ، ولی قطعات و نثر شاعرانه وی سالهاست که زبانزد دوستداران ادبیات است؛ بنابراین اتفاقی که در فضای مجازی رخ میدهد، اتفاق دروغین است و او شعر خاصی نسروده و ندارد.
رابطه ی عاشقانه ی غسان کنفانی و غاده السمان از وجوه مشهور دیگر زندگی این دو است. نامه های عاشقانه ی این دو، در ادبیات امروز جای خاص خود را دارد و جسته و گریخته در فضای مجازی نیز قابل دسترسی است.
غسان کنفانی در سال ۱۹۷۲ و قبل از انقلاب در بیروت شهید شد و هرگز به ایران نیامده بود و قصه نخست کتاب “قصهها” به نام “چیزی که از بین نمیرود”، داستان سفر خیالی او در زمان دکتر محمد مصدق و زیارت مزار خیام در نیشابور است.
غسان کنفانی عضو فعال جبهه ی آزادی بخش فلسطین بود. مصاحبه ی مشهوری دو سال پیش از ترورش با خبرنگاری به نام ریچارد کارلتون انجام داده که نشانگر روح عاصی و مبارزه جویانه اوست. غسان در پاسخ پرسش ریچارد کارلتون که از او می پرسد چرا تشکیلات شما پذیرای مذاکرات صلح با اسراییلی ها نمی شود؟ / می گوید: مقصود شما از مذاکرات، صلح نیست؛ بلکه کاپیتولاسیون و واگذاری زمین های ما و تسلیم محض است.
غسان دو سال بعد از این مصاحبه در ۸ ژوییه ۱۹۷۲ با بمبی که موساد در ماشین ش کارگذاری کرد، به قتل رسید. در جریان انفجار خواهرزاده ی غسان هم به قتل رسید.
یکی از عوامل به نتیجه نرسیدن مذاکرات صلح و یا حل و فصل قطعی مناقشه ی کهن فلسطین و اسراییل، کمرنگ شدن نهضت آزادی بخش فلسطین به عنوان قدیمی ترین جریان مبارزاتی علیه اسراییل است. هم اکنون نیز جهان، ابو مازن را که بعد از وفات یاسر عرفات جانشین وی شده، بیش از هر گروه و جریان دیگری در فلسطین به رسمیت می شناسد. منتهای مراتب باید علل ناکارآمدی و ضعف جبهه ی آزادی بخش فلسطین را در مقام خودش بررسی کرد. اگر چه یاسر عرفات نیز در سالهای متمادی موفق نشد مناقشه ی دیرسال فلسطین و اسراییل را به سامان برساند. ولی به نظر می رسد جریانی مانند حماس، ابومازن و جریان رسمی و اصیل نهضت آزادی بخش فلسطین را که مولود و میراث کسانی مانند غسان کنفانی بوده، کنار زده است و این جریان دیگر نقش موثری در مناقشه های این چند سال ایفا نمی کند.
۲۲ مهرماه ۱۴۰۲
- نویسنده : ????️شهرام گراوندی
Monday, 29 April , 2024