خوزستان در کجای منظومه‌ی این سرزمین نشسته است؟ به قول جلال آل احمد در گزارشی از خوزستان: «و خوزستان نه‌تنها مدام در آسمان این ذهن بوده است، بلکه پنداری که بر آسمان سیاست و اقتصاد سراسر مملکت سایه انداخته است. حتی اگر جسارت کنم بایدم گفت که در تمام گوشه‌های مملکت، ما همه به برکت خوزستان زندگی می‌کنیم و در زیر سایه‌ی آن آسمان بزرگ که شصت سالی است که بلعنده‌ی مشعل‌های نفت است ... و این داستان سربسته‌ای نیست.»[۱]

ما خوزستانی‌ها باید از خوزستان «آشنایی‌زدایی» و «عادت پراکنی» بکنیم و از این روزمرگی‌ها که به ما آویخته و شانه‌های ما را خمیده، خود را برهانیم. خوزستان در چه ترازی قرار دارد؟ چگونه باید آن را دید؟ و نه‌تنها شنید! که فهمید و درک کرد!

خوزستان در کجای منظومه‌ی این سرزمین نشسته است؟ به قول جلال آل احمد در گزارشی از خوزستان: «و خوزستان نه‌تنها مدام در آسمان این ذهن بوده است، بلکه پنداری که بر آسمان سیاست و اقتصاد سراسر مملکت سایه انداخته است. حتی اگر جسارت کنم بایدم گفت که در تمام گوشه‌های مملکت، ما همه به برکت خوزستان زندگی می‌کنیم و در زیر سایه‌ی آن آسمان بزرگ که شصت سالی است که بلعنده‌ی مشعل‌های نفت است … و این داستان سربسته‌ای نیست.»[۱]

 

 

دیروز استاد دکتر جمال فیاضی رئیس دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان از من برای حضور در «گردهمایی ارتقاء بهره‌وری کشت برنج» که امروز یکشنبه ۷ خردادماه ۱۴۰۲ با حضور استادان، پژوهشگران، شرکت‌های دانش‌بنیان و کارآفرین و کشاورزان برنج‌کار خوزستان، در آن دانشگاه برگزار شد؛ حضور پیدا کنم.

من دیشب در دنیای کشاورزی و دام‌پروری سیروسفری کردم. بر اساس آخرین آمارنامه کشاورزی (۱۴۰۰-۱۳۹۹) وزارت جهاد کشاورزی از میزان کل سطوح برداشت محصولات زراعی اعم از آبی و دیم ایران که بالغ‌بر ۱۱,۰۸۷,۹۷۰ هکتار است. ۱,۱۵۳,۴۲۴ هکتار یعنی ۱۰/۴ درصد آن در خوزستان می‌باشد و بعد از خوزستانِ رتبه‌ی اول، آذربایجان شرقی با ۷/۳ درصد، مقام دوم است. همچنین از مجموع کل تولید محصولات زراعی ایران که بالغ‌بر ۷۰,۴۶۳,۶۵۰ تُن می‌باشد؛ ۱۳,۷۰۹,۳۱۸ تُن یعنی ۱۹/۵ درصد آن در خوزستان تولید می‌شود و بعد از خوزستان بافاصله‌ی زیاد استان فارس با ۱۰/۷ درصد در رتبه دوم قرار می‌گیرد.

و این سهم کشاورزی تنها بخشی از «برکت خوزستان» برای ایران است؛ که شاید ۵۰ سال پیش مشعل‌های نفت نگذاشته بودند که جلال آل احمد اینجا را ببیند!

و منِ خوزستانی به قول شعری از اخوان ثالث که در مورد خودش می‌گوید؛ هنوز در دنیای حیرت و افسون هستم:

نز بتان یاری، نه از می ساغری، نز نان لبی / ای فلک بشناس، ما عیسی بن مریم نیستیم

یک‌تن از خوبان گندمگون نصیب ما نشد / ما سیه‌بختان مگر اولاد آدم نیستیم

و من امروز با شوق‌وذوقی و بیم و هراسی به این گردهمایی پا نهادم و ازاین‌جهت برای من مهم و امیدآفرین بود که دکتر جمال فیاضی کمتر از چهار ماه از همایش «دانشگاه، انقلاب اسلامی و مسئولیت اجتماعی» که در بهمن‌ماه ۱۴۰۱ در آن دانشگاه برگزار شده بود، توانست به قول خود برای گشودن درهای دانشگاه به دردهای مردم، عمل کند و امروز راست ایستاد و گفت: «آغوش دانشگاه و دانشگاهیان برای کشاورزان باز است و علم را به‌صورت موظفی و رایگان در اختیار آنان قرار می‌دهیم» و البته من هنوز زیر بار این گفته‌ی احسانی و همکارانش دست‌وپا می‌زنم که: «باوجود اهمیت اثربخشی پژوهش‌ها، شواهد زیادی حاکی از آن است که این پژوهش‌ها درمجموع، در توسعه جامعه، اثربخشی بسیار ضعیفی داشته‌اند. برای مثال، باوجوداینکه در دنیا و نیز در کشور ترکیه به ازای هر یک درصد رشد در تعداد مقالات تألیف شده، تولید ناخالص داخلی به ترتیب ۷ درصد و ۱ درصد افزایش داشته، این نسبت در ایران تنها ۰/۳ درصد بوده است.»[۲] یا بر اساس آمار دیگری، سهم پژوهش از تولید ناخالص داخلی در کشور کره جنوبی ۶/۳ درصد، ژاپن ۴/۳ درصد، آلمان ۹/۲ درصد، آمریکا ۸/۲ درصد، فرانسه ۳/۲ درصد، در کشور چین ۲ درصد، روسیه ۵/۱ درصد و در هند یک درصد اعلام شده است؛ درحالی‌که این سهم در ایران، زیر یک درصد (حدود نیم درصد) است که نشان از عقب ماندن کشورمان از کشورهای نام‌ برده دارد.[۳]

و من در حاشیه‌ی این گردهمایی و سر سفره‌ی ناهار از کشاورزان می‌رسیدم که این گردهمایی چطور بود؟ آیا شناختی را دگرگون می‌کند؟ آیا رفتاری را تغییر می‌دهد؟ آیا اندیشه‌ی جدیدی را رقم می‌زند؟

اگرچه ما نیازمند هبوط زبان دانشگاهی به زمین واقع هستیم. اگرچه باور دارم که دانشگاه‌های ایرانی در چهار دهه پس از انقلاب دچار بحران هویتی شده‌اند. در این دوران بارها نقش دانشگاه تغییر کرده است و الگوهای مختلف آلمانی (پژوهش محور) و انگلیسی (آموزش محور) بر آن تحمیل شده است. در سال‌های اخیر نیز الگوی دانشگاه بنگاهی در دستور کار قرار گرفته است؛ اما اگر به قول دکتر فیاضی «باورهای آکادمیک این فاصله را ایجاد کرده است» امروز سوسوی امیدی در ملاثانی یافتم. کشاورزان خشنود بودند که وارد دانشگاه شدند. خوشحال بودند که مورد اعتنای دانشگاهیان قرار گرفتند؛ اما هنوز زود است که به یک زبان مشترک برسیم. امروز وقتی دکتر عبدالعلی گیلانی از برنج هوازی صحبت می‌کرد و منظورش برنجی که به‌صورت خشک و در خاک غیر غرقاب و کاملاً زهکشی شده، بدون گل خرابی و غیراشباع کشت شده و عملکرد مناسبی تولید می‌کند؛ یکی از کشاورزان رو به یکی از دوستان کرد و گفت ببین بی‌انصاف‌ها یک بذر «اهوازی» تولید کردند و به ما نمی‌دهند!

گردهمایی ارتقاء بهره‌وری کشت برنج قدمی لرزان اما روبه‌جلو است؛ نه باید بار زیادی بر گُرده آن گذاشت و نه انتظارِ گرانی از آن باید کشید! هنوز شکاف پژوهش – تولید عمیق است. حوصله باید کرد. صبر و شکیبایی باید نمود تا این سوسوی امید به ثمر نشیند. زبان کشاورزان را باید یاد گرفت و با آن‌ها گفتگو کرد. باید به آن‌ها فرصت گفتگو برابر داد.

اهواز – لفته منصوری
روز یکشنبه ۷ خردادماه ۱۴۰۲

همراهان عزیز عکس‌ها و جداول مورد استناد این گزارش را در کانال تلگرامی این‌جانب با نام «کانال لفته منصوری» به نشانی زیر ببیند:

https://t.me/LaftehMansoori

پانوشت:
[۱] – آل احمد، جلال (۱۳۵۷). کارنامه‌ی سه‌ساله، گزارشی از خوزستان، تهران: انتشارات رواق، چاپ سوم، صص ۶۷-۶۶.

[۲]- احسانی، وحید؛ موسی اعظمی، سید محمدباقر نجفی و فرامرز سهیلی (۱۳۹۶)، قابلیت اثرگذاری پژوهش‌های فزاینده ایران بر توسعه کشور، پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات، دوره ۳۳، شماره ۱، صص ۵۴-۲۵.

[۳]-https://www.mehrnews.com/news/4805274

  • نویسنده : لفته منصوری