فرامرز سلیمانی، بنیانگذار یک جنبش شعری  ِ موسوم به ” موج سوم ”  در میانه های دهه ی شصت خورشیدی بود که این جریان را  تا میانه های دهه ی هفتاد در ایران؛ و سپس همزمان با مهاجرت به آمریکا، در خارج از کشور ادامه داد و با درگذشت وی در سال ۹۴ متوقف […]

 

سلیمانی

فرامرز سلیمانی، بنیانگذار یک جنبش شعری  ِ موسوم به ” موج سوم ”  در میانه های دهه ی شصت خورشیدی بود که این جریان را  تا میانه های دهه ی هفتاد در ایران؛ و سپس همزمان با مهاجرت به آمریکا، در خارج از کشور ادامه داد و با درگذشت وی در سال ۹۴ متوقف شد.

فرامرز سلیمانی در سال‌های نخست پس از انقلاب همراه با محمد مختاری، جواد مجابی، کاظم سادات اشکوری، عمران صلاحی، عظیم خلیلی و علی دهباشی گروه سه‌شنبه‌ها را تشکیل داد.

او همچنین سردبیری «کتاب موج» و مجله بین‌المللی «نوشتا» را به عهده داشت.

حضور فرامرز سلیمانی در سالهای دهه ی پنجاه در مسجدسلیمان و جنوب و در سالهای نخست دهه ی شصت در کنار موج نابی ها که مقر و مرکز آنها مسجدسلیمان بود، آنقدر حضوری آشکار و پیدا و رفیقانه بود که بسیاری، هنوز که هنوز است، فکر می کنند فرامرز سلیمانی جنوبی است و خوزستانی!
حضور دکتر سلیمانی در کنار سیروس رادمنش و هرمز علی پور و یارمحمد اسدپور و هوشنگ چالنگی و بتول عزیزپور و که و که و که، فقط حضوری سمبلیک نبود. او در رهیافت های مدام متغیر و پیش رونده ی ساحت شاعرانگی اش از ” نو” به ” سپید” و ” دیگر ” و ” حجم ” و ” ناب ” و سرانجام به جریانی که خود بانی و پیشقراول آن بود رسید، به موج سوم. او در بسیاری از شعرهایش ، شاعری ناب سراست. در شعرهایی، دیگر و حجم سرا. در پیرانه سر هم و در اوقاتی که گاه گمان می رفت شعرهای فرامرز از بارقه و پیام و سطح ، فی المثل قابل مقایسه با شعرهای سابق تر او نیست، به دفعات می گفتم و می نوشتم که شعر فرامرز نو به نو شده است و جامه عوض کرده  و از ساحتی به ساحتی دیگر تغییر می یابد و در همه ی ساحت ها هم شعری است قوت مند و کاریزماتیک. شعرهایی از آن دست که مشق شاعران نوجو و جوان تر بوده و هست. فرامرز سلیمانی از قدمای همیشه جوان ادبیات معاصر است. از کارکشته هایی که فقدانش هرگز جبران نمی شود.
سلیمانی جریان موج سوم را در اواسط دهه ی شصت به جامعه ی ادبیات ایران معرفی کرد و سپس برای همیشه از ایران کوچید. او به پابلو نرودا علاقه و عشقی ویژه داشت. چند کتاب نرودا را به شیوایی ترجمه کرده بود که یکی دوتای آنها در ایران هم مجال نشر پیدا کرد.
در کتاب ۲۰۰۰ و کتاب عشق و شعرهای دیگر نرودا با ترجمه ی دکتر سلیمانی یک جایش آمده: “عشق کوتاه است و فراموشی بس طولانی.”
آن که دوستش داری
پشت پرده یی پنهان شده ست
نه! من این ابرهای تیره را خوش ندارم
پس آمدم دریچه ها را بستم
تا اندکی از آسمان را
با او به غنیمت بردارم
تا پشت پرده یی پنهان .
شب بر خم خالی راه می افتد .
درشعر معاصر ایران، موج سوم و یا شعر تصویر به ایجاز، به عنوان یک نظریه تازه توسط دکتر فرامرز سلیمانی در اول دیماه ۱۳۶۶ مطرح شد.فرامرز سلیمانی طی مقالهٔ بحث‌برانگیز خود در دنیای سخن نوشت: «موج سومی در شعر امروز ایران به تلاطم درآمده‌است.» او در بیان تاریخچه و شناسنامهٔ این سبک یا شیوهٔ شعری موج اول را محصول نیما و شعر «افسانه» و کار شاگردانش می‌دانست و موج دوم را تجربه‌های تازهٔ دوران پرجنب‌وجوش دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ قلمداد می‌کرد. بنا بر این تعریف، «موج سوم» فرزند انقلاب و جنگ و تحولات اخیر جامعهٔ ایران بود. از دید موج سومی‌ها، تحولات جامعه نسلی تازه و روحیه‌ای نو خلق کرده بود و شاعر این نسل، عصر جدید را در شعر خود منعکس می‌کرد.

موج سوم فرزند انقلاب و جنگ و تحولات پس از آن است. شعری که بشارت واژه و کلام را همراه دارد .آن چه موج سوم از شعرها و حرکت های پیش گرفته بود به شعرها و حرکت های پس از دهه ی شصت سپرد… موج سوم، شعر انقلاب و جنگ است. شعر نیمایی به خاطر فشار روز افزون سانسور به نمادگرایی پیچیده یی پناه برده بود و شعر سنتی نیز هرگز از کلیشه های تکراری فراتر نمی رفت و جربزه درگیری با زندگی جاری را نداشت. پس با تکانه انقلاب بود که شاعران از پیله به در آمدند و به مردم پیوستند. سپس تکانه جنگ و تحولات آن بر این موقعیت تازه افزود  و برزبان و بیان شاعران اثر گذارد. بیان تصویر به ایجاز تعرف این گونه شعر را در دهه شصت تکوین بخشید که نیز عنوان موج سوم در شعر معاصر ایران را به خود گرفت،که در واقع پس از انقلاب نیمایی و همزادان آن، انقلاب تازه یی را در شعر ما پدید آورد.

فرامرز سلیمانی می گوید:
“آتشی موج سوم را به عنوان گونه یی از شعر پسانیمایی می نگریست. در دو موقعیت مختلف، یکی در بوشهر  در سال ۱۳۶۰ و دیگری در نیویورک دهه ۷۰ که من درباره سکوت برخی شاعران موج ناب از او پرسیدم ،آتشی ضمن اظهار نگرانی خود از این سکوت،از این که نام برخی از آن ها و دیگر شاگردان  آتشی را در فهرست شاعران موج سوم آورده ام خوش حال بود و امیدواری هایش را نسبت به آینده شعر امروز ایران در این شادی خلاصه کرد. متاسفانه در کتابی که بر مبنای مصاحبه طولانی با آتشی به وسیله فرخ تمیمی تدوین یافته این مباحث و مقولات مورد علاقه آتشی نادیده گرفته شده و یا از متن کتاب حذف شده است! “
سلیمانی به اجمال درباره ی موج سوم می گوید:
“شعر ایجاز از مشخصه های موج سوم است که پرهیز از روایت و درازگویی دارد و تصویر را با بیانی بدون صرف افعال و حرف اضافه ها و مانند آن به انجام می رساند. ایجاز از عوامل بیانی شعر و هنر مدرن است که در موج سوم هم برای بیان شعری جای خاصی برای خود دارد و به ناب بودن شعر کمک می کند.”

فرامرز سلیمانی نخستین بار اندیشه «موج سوم» را در مقاله‌ای که در دی‌ ۱۳۶۶ در نشریه «دنیای سخن» منتشر شد در میان آورد. او در این مقاله بر آن بود که بعد از انقلاب و جنگ نسل تازه‌ای از شاعران ایرانی با روحیه‌ای تازه به وجود آمده که از میراث شعری نیما و شاعران مطرح در سال‌های دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ فاصله گرفته و به زودی تحولی در شعر ایران به وجود می‌آورد. او این گروه از شاعران را شاعران «موج سوم» نامیده بود.

او در گفت‌و‌گو با فصل‌نامه «کرگدن» تاریخ تحولات شعری در ایران را به دو فصل تقسیم می‌کند:

«یکی شعری با لحن تند و صریح و آشکار و عصبی اجتماعی و سیاسی، و دیگری شعری که به لحظه‌های ناب با کلامی مجرد می‌پرداخت و تجربه‌های روزانه را کوشش داشت به شکل تجربه‌ای مانا درآورد.» شاعران نسل سوم به گمان او در این بستر و با تکیه بر این سنت‌ها راه متفاوتی را برای به بیان درآوردن تجربه انقلاب و جنگ در پیش می‌گیرند.

فرامر سلیمانی در برخی از اشعارش از «موج سوم» به عنوان «چشم سوم» شعر امروز ایران یاد کرده بود.

در «مهرماهی» می‌نویسد:

وقتی که شعری می‌نویسم توام
وقتی که شعرم را می‌خوانی منی
و ما در درگاه می‌ایستیم
تا با چشم سوم شعر به بالای جهان بنگریم

او  به شدت مخالف جریان موسوم به ساده‌نویسی بود و از گسترش آن انتقاد می‌کرد. اعتقاد داشت: «شعر ساده ضد فرم و تکنیک زبانی است. شاعر باید به نگاه خود جسارت بهتر دیدن بیاموزد و از سطح اشیاء عبور کند و به درک عمیق‌ترین لایه‌های زبان و به کیفیت تکوین تصویر در شعر برسد.»

از فرامر سلیمانی مجموعه اشعار «خط‌ها و نقطه‌ها»، «خموشانه»، «سرودهای آبی»، «آوازهای ایرانی»، «رؤیایی‌ها»، «سبز و سپید و سرخ» و «از گلوی سرخ سهراب»  نیز منتشر شده است.

هرمز علی پور درباره ی  فرامرز سلیمانی می گوید:

سلیمانی مهربان بود… وقتی شعرِ شاعری را دوست داشت با تمام فروتنی و تواضع با او رفتار می‌کرد… مثل علاقه‌ای که به منوچهر آتشی داشت… این را هم بگویم که شعر سلیمانی مهجور واقع شده است… خودِ او اما نسبت به شعرهای دور و برش حسابی حواس جمع بود… و در کار خود هم بسیار جدی بود… بودند پزشکان دیگری که به این حوزه علاقه داشتند، مثل دکتر سیاوش مطهری اما دکتر سلیمانی در کارش خیلی جدی بود… من فکر می‌کنم شاعرانگی در خون سلیمانی بود… الان که از او حرف می‌زنم با غصه یادش می‌کنم…او خیلی مهربان بود…

 

فرامرز سلیمانی در سال ۱۳۱۹ در ساری به دنیا آمد و  در هفتاد و پنج سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان در آمریکا در سال ۱۳۹۴ درگذشت.

  • نویسنده : شهرام گراوندی