فرامرز سلیمانی، بنیانگذار یک جنبش شعری ِ موسوم به ” موج سوم ” در میانه های دهه ی شصت خورشیدی بود که این جریان را تا میانه های دهه ی هفتاد در ایران؛ و سپس همزمان با مهاجرت به آمریکا، در خارج از کشور ادامه داد و با درگذشت وی در سال ۹۴ متوقف […]
فرامرز سلیمانی، بنیانگذار یک جنبش شعری ِ موسوم به ” موج سوم ” در میانه های دهه ی شصت خورشیدی بود که این جریان را تا میانه های دهه ی هفتاد در ایران؛ و سپس همزمان با مهاجرت به آمریکا، در خارج از کشور ادامه داد و با درگذشت وی در سال ۹۴ متوقف شد.
فرامرز سلیمانی در سالهای نخست پس از انقلاب همراه با محمد مختاری، جواد مجابی، کاظم سادات اشکوری، عمران صلاحی، عظیم خلیلی و علی دهباشی گروه سهشنبهها را تشکیل داد.
او همچنین سردبیری «کتاب موج» و مجله بینالمللی «نوشتا» را به عهده داشت.
موج سوم فرزند انقلاب و جنگ و تحولات پس از آن است. شعری که بشارت واژه و کلام را همراه دارد .آن چه موج سوم از شعرها و حرکت های پیش گرفته بود به شعرها و حرکت های پس از دهه ی شصت سپرد… موج سوم، شعر انقلاب و جنگ است. شعر نیمایی به خاطر فشار روز افزون سانسور به نمادگرایی پیچیده یی پناه برده بود و شعر سنتی نیز هرگز از کلیشه های تکراری فراتر نمی رفت و جربزه درگیری با زندگی جاری را نداشت. پس با تکانه انقلاب بود که شاعران از پیله به در آمدند و به مردم پیوستند. سپس تکانه جنگ و تحولات آن بر این موقعیت تازه افزود و برزبان و بیان شاعران اثر گذارد. بیان تصویر به ایجاز تعرف این گونه شعر را در دهه شصت تکوین بخشید که نیز عنوان موج سوم در شعر معاصر ایران را به خود گرفت،که در واقع پس از انقلاب نیمایی و همزادان آن، انقلاب تازه یی را در شعر ما پدید آورد.
فرامرز سلیمانی نخستین بار اندیشه «موج سوم» را در مقالهای که در دی ۱۳۶۶ در نشریه «دنیای سخن» منتشر شد در میان آورد. او در این مقاله بر آن بود که بعد از انقلاب و جنگ نسل تازهای از شاعران ایرانی با روحیهای تازه به وجود آمده که از میراث شعری نیما و شاعران مطرح در سالهای دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ فاصله گرفته و به زودی تحولی در شعر ایران به وجود میآورد. او این گروه از شاعران را شاعران «موج سوم» نامیده بود.
او در گفتوگو با فصلنامه «کرگدن» تاریخ تحولات شعری در ایران را به دو فصل تقسیم میکند:
«یکی شعری با لحن تند و صریح و آشکار و عصبی اجتماعی و سیاسی، و دیگری شعری که به لحظههای ناب با کلامی مجرد میپرداخت و تجربههای روزانه را کوشش داشت به شکل تجربهای مانا درآورد.» شاعران نسل سوم به گمان او در این بستر و با تکیه بر این سنتها راه متفاوتی را برای به بیان درآوردن تجربه انقلاب و جنگ در پیش میگیرند.
فرامر سلیمانی در برخی از اشعارش از «موج سوم» به عنوان «چشم سوم» شعر امروز ایران یاد کرده بود.
در «مهرماهی» مینویسد:
وقتی که شعری مینویسم توام
وقتی که شعرم را میخوانی منی
و ما در درگاه میایستیم
تا با چشم سوم شعر به بالای جهان بنگریم
او به شدت مخالف جریان موسوم به سادهنویسی بود و از گسترش آن انتقاد میکرد. اعتقاد داشت: «شعر ساده ضد فرم و تکنیک زبانی است. شاعر باید به نگاه خود جسارت بهتر دیدن بیاموزد و از سطح اشیاء عبور کند و به درک عمیقترین لایههای زبان و به کیفیت تکوین تصویر در شعر برسد.»
از فرامر سلیمانی مجموعه اشعار «خطها و نقطهها»، «خموشانه»، «سرودهای آبی»، «آوازهای ایرانی»، «رؤیاییها»، «سبز و سپید و سرخ» و «از گلوی سرخ سهراب» نیز منتشر شده است.
هرمز علی پور درباره ی فرامرز سلیمانی می گوید:
سلیمانی مهربان بود… وقتی شعرِ شاعری را دوست داشت با تمام فروتنی و تواضع با او رفتار میکرد… مثل علاقهای که به منوچهر آتشی داشت… این را هم بگویم که شعر سلیمانی مهجور واقع شده است… خودِ او اما نسبت به شعرهای دور و برش حسابی حواس جمع بود… و در کار خود هم بسیار جدی بود… بودند پزشکان دیگری که به این حوزه علاقه داشتند، مثل دکتر سیاوش مطهری اما دکتر سلیمانی در کارش خیلی جدی بود… من فکر میکنم شاعرانگی در خون سلیمانی بود… الان که از او حرف میزنم با غصه یادش میکنم…او خیلی مهربان بود…
فرامرز سلیمانی در سال ۱۳۱۹ در ساری به دنیا آمد و در هفتاد و پنج سالگی بر اثر ابتلا به بیماری سرطان در آمریکا در سال ۱۳۹۴ درگذشت.
- نویسنده : شهرام گراوندی
Wednesday, 29 November , 2023