از سوی دیگر، مهم ترین و گران ترین سرمایه اجتماعی هر منطقه و یا کشور، نه بافتار و ساختمان ها و مبلمان شهری و زیرساخت های توسعه،  اعم از صنایع و کارخانه ها، که نیروی انسانی فهیم و دانش آموخته و متمدن است.

بیشترین حجم نارضایتی مردم و تشکیلات و یاران نزدیک ابراهیم رییسی در متن تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری و پیش از آن، به سوی مدیران دولت روحانی و بی کفایتی آنان نشانه رفته بود. در خوزستان نیز این ماجرا به شکل دیگری و با کمیت و کیفیت نچندان متمایز از کلیت نگاه انتقادی در سطح کشور، وجود داشت و مدیران دولت حسن روحانی در خوزستان ، آماج حملات انتقادی شدید قرار گرفته بودند. به ویژه مشکلات کهنه ای که در مرکز استان وجود داشت و در برخی از شهرهای دیگر خوزستان نیز  به اشکال دیگری موجب رنج و آلام مردم واقع شده بود.    مساله ی آب و فاضلاب مثلن. که هر از گاهی موجب کشته شدن به طور عمده کودکانی هم می شده که در منهول های فاضلاب بدون درپوش فرو می رفتند و یا در برکههای شهری فاضلاب غرق می شدند! مساله ی وجود روان آب های سطحی و یا دفع و جمع آوری زباله ها و یا وجود سگ های ولگرد . وجود نخاله ها و ضایعات بیش از حد تصور در شهر اهواز که آن را به زشت ترین و آلوده ترین شهر جهان تبدیل کرده است. مساله ی استفاده از مازوت و یا مشعل های همواره برافراشته و سوزان مناطق نفتخیز جنوب. مساله ی فقدان مدیریت جامع شهری. مسالهی ناامنی در سطح شهر و یا وجود اسلحه ی غیرمجاز در دست مجرمین. مسالهی  قاچاق کالا.   ووو

از سوی دیگر، مهم ترین و گران ترین سرمایه اجتماعی هر منطقه و یا کشور، نه بافتار و ساختمان ها و مبلمان شهری و زیرساخت های توسعه،  اعم از صنایع و کارخانه ها، که نیروی انسانی فهیم و دانش آموخته و متمدن است.

از این رو که در جوامع بدوی  و تک ساحتی، هدف هر انسان  و هر موجودی  فقط بر مبنای تنازع بقا و حفظ موقعیت خود استوار است و نه توجه به رفاه عمومی و حفظ شان و مقام و موقعیت دیگران.

در جوامع متمدن، اگر سوانح طبیعی و یا جنگ و تهدید نظامی از دیگر کشورها روی دهد، انسجام و پیوندهای عاطفی میان آدمیان، مانع فروپاشی کشور خواهد شد و همین پیوندها، موجب شکوه و ظفرمندی نیز هست.

اتفاقاتی نظیر قوم گرایی و یا تحرکات قومی و بخشی نگرانه ، آشکارا باعث فروپاشی پیوندهای عصبی عاطفی میان شهروندان خوزستان است که طی قرن های متمادی همواره در کنار هم مانند یک کل منسجم رفتار کرده اند و هر تهدید خارجی را با همین پیوستگی و انسجام دفع کردند.    اگر در یک جامعه ی  توسعه یافته و متمدن زندگی می کنیم، مبانی شایسته سالاری و تخصص و آگاهی  بر دیگر وجوهی  که می تواند موجبات
پیشرفت و ترقی آن جامعه را فراهم  آورد، می چربد.

در نهادهایی  که با فرهنگ عمومی و اجتماعی و اقتصادی  سر و کار دارند، انتصاب و برگماردن افرادی با حوزهی  فکری وسیع و بسیط، یک ضرورت است.  افرادی که فقط در یک و یا دو جهت  سوابقی دارند و یا علائق آنها محدود به فعالیت در یکی دو حوزه ی  مشخص است؛ هرگز نمی توانند  مدیرانی  موفق و کاریزماتیک و توسعه نگر و خوش آتیه و خوشنام باشند.

در بطن تغییرات مدیریتی، تحرکات قوم گرایان و بخشی نگرهای شهری نیز در جای خودش تماشایی است! یک عده فقط سنگ مدیران و تحصیلکرده ها و افراد ( حالا به هر دلیل! ) مشهور یک شهر را به سینه می زنند و  به دنبال انتخاب و برگزیدن مدیرانی از یک شهر بخصوص! هستند.

یک عده فقط دنبال انتخاب مدیر از یک قوم بخصوص هستند و فکر می کنند در تمام ادوار تاریخی به آنها ظلم شده است و مورد استثمار واقع شدهاند!

یک عده به دنبال تخریب و حذف مردان و مدیرانی از یک قوم بخصوص هستند!  در این کارزار ، یک عده در ظاهر  قوم گرایی  و اعمال نفوذ و اعمال فشار را بر مدیران  تصمیم گیر نفی  و نکوهش  می کنند  و در پنهان!  با  سیاههای  از نام  بیش از ۳۰ نفر ، افراد  پیشنهادی!  سراغ این و آن می روند و چانه زنی  می کنند و حتا کار به تهدید  و قهر و ناز کشیده می شود!

یک عده که بی احتیاطی  کمتری  دارند، آشکارا سنگ یک قومیت خاص را به سینه می زنند!

یک عده در دولت روحانی  به شکل عجیبی خرابکاری  کردند و باید محاکمه شوند، ولی در کمال حیرت ، کاسه ی داغ تر از آش شدند و حتا صندلی که باید طبق قانون رها کنند و به جرگه ی  بازنشستگان محترم بپیوندند، رها نمی کنند و چهار دست و پا آن را چسبیده اند!

باری، بازار مکاره ای در خوزستان به راه افتاده که آن سرش ناپیدا!

خوش اقبالی و توجه به مردانی از شهر خاص! هم در نوع خودش  بدیع و جالب توجه است.  این مساله وقتی بیشتر به چشم می آید که  این عطش  رو به فزونی است و گویا قرار نیست خاتمه ای بر این اقبال و توجه به مردان این شهر پایان یابد!

مشکل این نیست که چرا نباید از یک شهر، مدیر و یا مدیران انتخاب شوند؛ مشکل این است که چرا این انتخاب و انتصاب ها، درصد ِ بیشتر از نُرم معمول و فزاینده ای  را از یک شهر به خود اختصاص می دهد!

و یا چرا در قیاس با فی المثل این شهر، شهرهای دیگر  با همین میزان از بهرهمندی و استفاده از مدیران و در واقع نیروی  انسانی  متخصص و زبده، بینصیب و محروم ماندهاند!

افکار عمومی، متاثر از آسیب های گذشته و تجربه های منفی که از دوره های قبل به خاطر دارد،  کم کم مبتلا به سندروم اضطراب و ایجاد حساسیت می شود، که خواسته یا ناخواسته احساس تبعیض و تفاوت و یک انزجار و عصبیت زیرپوستی را  با خود خواهد داشت.  این وضعیت، هرگز از نظر انسانی و اسلامی و اخلاقی قابل توجیه نیست؛ و در تعارض با اهداف کلان  نظام جمهوری اسلامی است؛ و در این باره،  کمترین میزان از ارزش مداری و توجه به حقوق شهروندی یکسان و فراگیر به آن صورت نگرفته و ناخواسته پوست موزی  زیر پای اعتماد عمومی دوجانبه بین مردم، دولت و نظام می اندازد.  دولت و نظامی که سرمایه ی اصلی اش نه منابع و معادن و صنایع، که همین مردم نجیب و وفادار ایران است.

 

 

  • نویسنده : ✒️ شهرام گراوندی
  • منبع خبر : پیوند ایرانیان