سدهایی که زمانی احداث آن از افتخارات دوره سازندگی و در سال های پس از جنگ محسوب می شد، رفته رفته معلوم شد چه اشتباهات فاحش و جبران ناپذیری را موجب شده است

 شاید هیچ چیز به اندازه نشان دادن تصویر سدهای نیمه خشک و خالی از آب فاجعه خشک سالی شدید در کل کشور را آشکار نکند. سدهایی که زمانی احداث آن از افتخارات دوره سازندگی و در سال های پس از جنگ محسوب می شد، رفته رفته معلوم شد چه اشتباهات فاحش و جبران ناپذیری را موجب شده است. آنچه در حال حاضر به شکل ترسناکی گریبان کشور را گرفته، بی تردید نتیجه تصمیم های خالی از اندیشه، سودجویانه، بی فایده و بی اندازه نسنجیده بوده است. تصمیم هایی که چرخه طبیعی و آبی کشور را بی محابا و به شکل واضحی به نابودی کشانده و حاصل کنونی منجر به ایجاد خشک سالی وسیع تقریبا در تمام کشور شده است. البته که نمی توان عدم بارش یا بارندگی های اندک و ابرهای نازا و سترون را نادیده گرفت و اتفاقا ماجرا از همین بارش های اندک و تامل و تبیین جدی در این خصوص آغاز می شود. تکراری است که گفته شود ایران کشوری خشک و نیمه خشک است که حتی دانش آموزان دوره ابتدایی هم در کتاب جغرافیا با این امر تلخ اما بدیهی روبه رو و آشنا می شوند. اما خشک و نیمه خشک بودن تنها یک عبارت نیست. اذعان به این ویژگی طبیعی و جغرافیایی، بار معنایی و عملی خاصی با خود به همراه دارد و مهم ترینش مدیریت جدی آب است. حرفه قدیمی میرآب که حتی در ادبیات اسطوره ای و متون کهن نیز ردپای آن به چشم می خورد، بیانگر اهمیت این ساحت است. ساحتی که با شتابی ترسناک رو به ویرانی است و محیط زیست و آب گرچه در سیاست های کلی کشور مورد توجه است، اما در عمل تاکنون هیچ و یا حداقل کمتر نتیجه مطلوبی داشته است. فراگیربودن خشک سالی ایجادشده شاهدی بر این گفته است. برای مثال یک نمونه کاملا قابل مشاهده سد فریمان در استان خراسان رضوی است که از جمله پرآب ترین سدهای کشور بوده است، شهری خوش آب و هوا با چشمه های متعدد و کشاورزی فعال و پویا. درست در همین لحظه که مشغول خواندن این یادداشت هستید، می توانید در سد فریمان که اکنون کاملا خشک است، قدم بزنید و قایق های به گل نشسته ای را مشاهده کنید که زمانی نه چندان دور، مسافران خوشحال را در آب انبوه پشت سد به گردش می بردند.

حال بیایید این موضوع را از منظری دیگر نگاه کنیم. اجازه دهید مثال ما کماکان سد فریمان باشد. سدی در استان پرمسافری چون خراسان رضوی. تصور کنید این خشک سالی چگونه می تواند مرکز استان و شهری چون مشهد را زمین گیر کند. حالا یک سوال مهم؛ چرا در کشوری خشک و نیمه بیابانی چون ایران که سال هاست دچار بحران خشک سالی است و برای مثال در استان وسیع و پرجمعیتی چون سیستان و بلوچستان بیش از دو دهه است که خشک سالی به طور جدی کشاورزی و دامداری را رو به ویرانی کشانده، هنوز کشاورزی های آب بر دایر و برپاست؟ نگاهی به سیاست های کلان در دوره پیش از انقلاب نشان می دهد، حتی در آن زمان که نه با بحران بی آبی روبه رو بوده ایم و نه جمعیت به اندازه الان بوده است؛ نگرانی های قابل تاملی نسبت به برنامه های آبی در ایران وجود داشته و حتی کارشناسان خارجی نیز در این خصوص هشدارهای جدی درباره آینده ایران داده بودند. وقایع پیش آمده در خوزستان، اصفهان، یزد و استان های دیگر هشدار بزرگی است برای جلوگیری از جدال آب و البته لزوم برخورد جدی با مافیای آب. به نظر می رسد واردات بخشی از محصولات کشاورزی که کشت آنها نیازمند آبی زیاد است، می تواند به بازیابی و ادامه حیات چرخه آب کشور در مخازن طبیعی چون چاه ها، قنات ها و سایر سفره های زیرزمینی کمکی موثر باشد. همچنین تعطیلی صنایع آب بر در استان های بی آب یا کم آب و البته جلوگیری از انتقال آب از استانی به استان دیگر که جز فاجعه زیست محیطی و تخریب طبیعت هیچ نتیجه دیگری نداشته است.

 

  • نویسنده : زهرا مشتاق
  • منبع خبر : شرق