اواخر دوره ریاست جمهوری اقای خاتمی، سه وزیر خارجه اروپایی از جمله جک استراو در برابر رییس جمهور ایران تعظیم کرد و تا کمر خم شد. خبرنگاران از این صحنه عکس گرفتند و فردا صبح عکس تعظیم جک استراو بزرگ روی صفحه اول اکثر روزنامه ها منتشر شد. و از تعظیم وزیر خارجه بریتانیا در مقابل رییس جمهور کشور، احساس افتخار و عزت مندی کرده اند.در حالی که تعظیم و لبخند مفت نمی ارزد. عزت یک کشور به قدرت اقتصادی ان است، و برای افزایش این قدرت باید بدنبال امتیازات اقتصادی بود نه لبخند و نه تعظیم دیگران.

بخش پنجم , و پایانی

? امریکا می داند با توجه به سوابق تاریخی، احتمال تسلیم شدن ایران کم است. برای همین فضا را جوری طراحی می کنند که اگر ایران تن به خواسته های انها نداد و تسلیم نشد. به انتهای دیگر برود. یعنی به سمت غنی سازی بالا، در حجم بالا، با سانتریفیوژهای پیشرفته و نزدیک شدن به فن اوری تولید بمب هسته ای، چرا؟ علتش این است که امریکا برای اقدام بر علیه ایران تحت فشار متحدین اروپایی و چین و روسیه قرار دارد. درست است که کشورهای اروپایی برای تخفیف تحریم ها علیه ایران کار چندانی انجام نداده اند، و کانال سویس هم فایده خیلی کمی داشته است. اما به هر حال این کشورها در مقابل اقدامات بیشتر امریکا مانع و اصطکاکی بودند. “همانند انچه که در این اواخر در شورای امنیت اتفاق افتاد و طرح های امریکا شکست خورد.” ولذا برای اقدامات بیشتر بر علیه ایران باید اروپایی ها و چین و روسیه را با خود هماهنگ و همراه کند.
بهترین راه برای همراه کردن انها با خود این است که فن اوری و تولیدات هسته ای ایران، سمتی برود تا فاصله ایران به تولید یک بمب هسته ای به یک الی دو ماه کاهش پیدا کند.چنین اتفاقی باعث می شود که ابتدا کشورهای اروپایی و کمی بعد چین و روسیه در مذاکرات پیش رو، طرف امریکا علیه ایران را بگیرند.چنین شرایطی مقدمات بردن ایران به شورای امنیت سازمان ملل، وقرار دادن مجدد ایران ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل را تسهیل می کند. خلاصه اینکه دولت بایدن برای ایران دامی پهن کرده است تا کشور را یا به افراط، و یا به تفریط ببرد.یا به تسلیم وادارد. و یا کاری کند که ایران خودش را در مسیر کره شمالی شدن قرار بدهد. و پذیرش جهانی برای اقدام شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران را فراهم سازد.

? گره سیاست خارجی ایران به مراتب کورتر از گره اقتصادی ان است. اما بیماری های اقتصادی ایران لاعلاج نیستند. مشکلات اقتصادی ایران سر راست و شناخته شده هستند. مشکل در حکمرانی اقتصادی و سیاستی است که به جای هموار ساختن مسیر برای توسعه اقتصادی، خود مانع است. در سیاست خارجی گره خیلی کور شده است. راهبرد کشور در زمینه سیاست خارجی نیازمند تغییراتی بنیادی است. چندین دهه خطای مکرر در سیاست خارجی، کشور را در یک بن بست بدی قرار داده است و راهی برای تغییر سریع و کم هزینه به منظور خروج از این بن بست دیده نمی شود.این وضعیت باعث شده است، تا امریکا بتواند جوری صحنه ارایی کند، که اگر توافقی حاصل نشود همه تقصیرها به گردن حکومت ایران بیفتد.

?برای خروج از این بست سه اقدام می توان انجام داد، اما کار بسیار مشکل است.
? ۱– یکی از اشتباهات فاحش و خطا های استراتژیک سیاست خارجی کشور این بوده که، رابطه ایران با کشورهای همسایه و اکثر کشورهای عربی را خراب نموده است.همین رابطه خراب و نا مطلوب و همچنین احساس تهدیدانها از سوی ایران، کشور
های عربی را به سمت اسراییل هل داده است. سیاست های اشتباه توام با خطا سبب ایجاد پروژه ایران هراسی در منطقه و حتی دنیا گردیده است، و دست امریکا برای شکل دادن به پیمان ابراهیم را باز کرده است.حقیقتا اسراییل ذینفع اصلی سیاست خارجی ایران بوده و هست. هر چقدر رابطه ایران با کشورهای همسایه و کشورهای عربی خراب بماند، پیمان ابراهیم بیشتر پیشرفت می کند.و دست کشور
ما سر میز مذاکره با امریکا خالی تر می شود. پس اولین اقدام لازم که نه اسان است و نه بسرعت قابل حصول است، اشتی و دوستی ایران با کشورهای همسایه و عربی است.حتی به قیمت دادن امتیاز های بسیار. هر امتیاز ی که ایران به کشورهای همسایه ندهد، مجبور می شود ده برابر ان امتیاز را به امریکا بدهد، لذا به نفع ایران است که هزینه لازم برای تغییر ژئوپولتیک منطقه به نفع خود را بپردازد.این اقدام لازم نیست صرفا سیاسی باشد. میتواند یک وجه اکادمیک و دانشگاهی داشته باشد، و یا از وجه فرهنگی یا اقتصادی یا سیاسی برخوردار باشد.
?۲-حضور سر میز مذاکره:
یکی از ارکان سیاست خارجی ایران در دهه های گذشته ترک زمین بوده است، درحالی که عین مسابقات ورزشی، درسیاست خارجی هم هر کس زمین را ترک کند باخته است. لذا باید همیشه سر میز مذاکره حاضر باشد، هم حرف زد و هم حرف شنید.اما عجله ای برای امضا کردن نداشته باشد.انچه فضا را برای مانور دادن امریکا باز می کند این است که کشور ایران در انظار عمومی، کشور منفی و بدی شناخته شود.چرا چون ایران در عرصه دیپلماسی جهانی خیلی ضعیف و منفعل عمل می کند. زمین را خالی نگهداشته است، و اجازه داده دیگر کشورها سو استفاده کنند، و وجهه ایران را لجن مال کنند. به خاطر همین است که در افکار عمومی دنیا لبخند زدن و دست دادن دیپلمات های یک کشور جلوی دوربین خبرنگاران اتفاق مهمی است.

هرچند ان لبخند اقدامی سطحی است،اما وجهه ان کشور در انظار عمومی دنیا را بهتر می کند. درصد قابل توجهی از مردم ما به دلیل غیر قابل درکی، از مسئولان ما که جلوی مسئولان خارجی لبخند می زنند بدشان می اید، و می گویند کار غیر عزت مدارنه ای انجام داده است. این مسئله به وفوردر فضای مجازی فوروارد می شود. همه نه، ولی عده ی قابل توجهی از مردم ما، مسئولی که جلوی دوربین خبرنگارخارجی لبخند بزند را تحقیر و تمسخر می کنند.ماشاالله فضای مجازی ما مملو است از کلیپ های تمسخر امیز مسئولان کشور. چقدر به ظریف و یا روحانی بابت خندیدن در جمع سه نفره ی روسای کشورهای فرانسه انگلیس و المان در سازمان ملل، و یا احترام گذاشتن و راه رفتن ظریف با جان کری، و یا لبخند های همیشگی ظریف در ملاقاتها و مصاحبه ها، ایراد گرفته شد. و طنزهای تمسخر امیزی در جامعه منتشر گردید.این در حالی است که دیپلمات های خارجی سالهاست متوجه شدند که لبخند جلوی دوربین ها را می توانند به نفع منافع ملی کشورشان تغییر دهند.
?اواخر دوره ریاست جمهوری اقای خاتمی، سه وزیر خارجه اروپایی از جمله جک استراو در برابر رییس جمهور ایران تعظیم کرد و تا کمر خم شد. خبرنگاران از این صحنه عکس گرفتند و فردا صبح عکس تعظیم جک استراو بزرگ روی صفحه اول اکثر روزنامه ها منتشر شد. و از تعظیم وزیر خارجه بریتانیا در مقابل رییس جمهور کشور، احساس افتخار و عزت مندی کرده اند.در حالی که تعظیم و لبخند مفت نمی ارزد. عزت یک کشور به قدرت اقتصادی ان است، و برای افزایش این قدرت باید بدنبال امتیازات اقتصادی بود نه لبخند و نه تعظیم دیگران.
اما دیپلمات های خارجی سالها است که فهمیدند همانطور که می شود یک اب نبات بی ارزش را در بسته بندی رنگی خوشکل دست یک بچه داد و ایران چک را از دستش گرفت، می شود در مقابل دوربین یک کشور لبخند احترام و تعظیم کرد، و بعد سر میز مذاکره امتیازات با ارزشی از انها گرفت.تعجب این است که
ما همواره خریدار ان اب نبات بودیم، و از مسئولانمان که ان اب نبات را بدهند و امتیاز را بگیرند، بدمان می امد. لذا دیپلمات های ایرانی را که در مقابل دوربین خارجی به انها دست می دهند و لبخند می زنند و احترام می کنند تحقیر می کنیم، این موضوع گویای خامی و عدم اشنایی جامعه ما در برخورد با مسائل بین االمللی است که متاسفانه هیچ نهاد فرهنگی با این همه اعتبارات مفت و زیاد، در صدد اصلاح این فرهنگ بر نیامده اند. بلکه بر عکس صدا و سیمای ایران خود مروج فرهنگ تحقیر و تمسخر چنین رفتاری است، و انرا نشانه ای از غرب زدگی و ضد تعالیم اسلام می داند. علاوه بران با ساختن سریال های تلویزیونی با برداشت از این بگو و بخند های مسئولین ایرانی با طرف های خارجی و رسانه ها، انها را به جاسوسی هم متهم می کنند. اما با وجود این همه تحقیر و تمسخر، مسئولین ایران باید در صحنه بین المللی حاضر بشوند، سر هر میز مذاکره ای بنشینند. دیپلماسی فعالی داشته باشند. و جلوی دوربین خبرگزاری های خارجی لبخند بزنند، و وجه ی کشور را مثبت جلوه بدهند. در
حالی که میدانند امیدی به حصول یک توافق قابل پذیرش نیست. درظاهر “وقتی” که مسئول ما در ان جلسات صرف میکند عبث و بیهوده است. اما در واقع اثری که بر انظار و افکار عمومی دنیا می گذارد، دست ایران در مذاکرات بعدی را پرتر می کند.
?۳-گشودن باب مذاکره با همه کشورها.سیاست خارجی ما باید مبتنی بر موازنه باشد‌، موازنه بین همه قوای بین المللی ریز و درشت، هیچ کشوری را نباید حذف کرد این موضوع سبب می شود تا کشور دیگری به جایگاه انحصاری در روابط خارجی ما نزدیک نشود. زیرا هر کشوری
حامی انحصاری بشود، تا بتواند ایران را می دوشد.طبیعی هم است. در عرصه بین المللی کشورها بدنبال منافع ملی خود هستند. حتی می دانیم چین و روسیه هم می خواهند ایران را زیر چتر حمایتی خودشان بیاورند تا به وقتش ایران را به بهترین قیمت بفروشند.موضوعی که بارها و بارها توسط روسها و اخیر چینی ها اتفاق افتاده است.
اما علی رغم این مسئله ایران باید باب مذاکره باچین و روسیه را هم باز نگهدارد. همینطور مذاکره با امریکا، اروپا، عربستان و هر کشور دیگر. بدون صحبت کردن با همه کشورها نمی توان موازنه ایجاد کرد، و اگر موازنه بهم بخورد از ایران سواستفاده خواهند کرد.وقتی موازنه برقرار باشد کشورها در رقابت قرار می گیرند، و می شود امتیاز بیشتری از انها گرفت، و منافع ملی کشور را تامین نمود.صحبت های بایدن و وزیر خارجه اش جلوی دوربین ها عمدتا دو پهلو است. وقتی صحبت از برگشتن به برجام می کنند، منظورشان برجام تغییر یافته، طولانی تر، سفت تر و با مولفه های موشکی و حقوق بشری است، نه ان بر جامی که ما می شناسیم. از اولش هم قصد ازاد سازی منابع ارزی بانک مرکزی را نداشتند.ان داستان کره جنوبی تماما نمایش و سرکاری بود.به خاطر دهه ها خطا و بی تدبیری حکومت ایران در سیاست خارجی، امروز ایران ته یک بن بست قرار گرفته است. دولت ترامپ زمخت تر و ابله تر از این بود که از ان موقعیت استفاده کند. اما دولت بایدن امده تا با پنبه سر ببرد، و کسانی را سر کار اورده که کارشان را بلدند. فکر می کنید چرا بایدن ریچارد نفیو معمار معروف تحریم ها را وارد دولتش کرده است. امید امریکا این است که ایران یا مسیر تفریط را در پبش بگیرد، یا افراط. یا تسلیم بشود و یا به سمت تولید بمب هسته ای برود. ایران گزینه های خوب و اسانی پیش رو ندارد. مجبور است تغییرات بنیادینی در رویکرد سیاست خارجی خود ایجاد کند.سه تا از بهترین کارهایی که میتواند انجام دهد این است که، اولا یک کمپین سنگین اشتی و دوستی با کشورهای همسایه و کشورهای عربی شروع کند. و صبورانه و با ممارست، پیگیر بهبود روابط باشد. ثانیا در مذاکرات امریکا و اروپا حاضر بشود، جلوی دوربین ها لبخند بزند از تعهدش به راه حل دیپلماتیک بگوید حتی بدون انتظار حصول یک توافق. ثالثا دیپلماسی فعالی با همه کشورها برقرارکند،تارقابت بین کشورهای خارجی ایجاد بشود و توانشان در سواستفاده از کشور کاهش یابد

?ایجاد روابط متوازن با غرب و شرق و همسایه ها، مهم ترین مولفه و برگ برنده کشور ایران محسوب می شود، تا مورد سو استفاده قرار نگیرد.سیاست غلط ضد غربی ایران، و وابستگی غیر متعارف ان به شرق بخصوص روسیه و چین انهم با ان سابقه تاریخی بدعهدی، باعث ایجاد خسارات فراوانی به کشور شده است، و هزینه های زیادی رابه ایران تحمیل نموده است. از طرفی چندین بار شاهد بهره برداری و سو استفاده این کشورها از ایران در معادلات مهم بین المللی بوده ایم.ضمنا سند بالادستی همکاری ۲۵ ساله چین و ایران تا زمانیکه تکلیف برجام و موضوع هسته ای ایران معلوم نشود، و تحریم ها همچنان پا برجا باشند، بدلائل مختلف در حد همین نوشتار باقی خواهد ماند.مگر برخی معاملات قاچاقی که در شرایط حاضر بدون “سند همکاری” هم وجود دارد.

  • نویسنده : ملک محمد مکوندی
  • منبع خبر : صدای هم وطن