بحران قره باغ یکی از بحران های بین المللی پسا جنگ سرد است که به دلیل بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای دخیل در آن، هر روز ابعاد بین المللی بیشتری به خود می گیرد و حل آن پیچیده تر می شود. این بحران با توجه به چند لایه بودن ،تدوام و پایداری، تعدد بازیگران و تعقیب اهداف ژئوپلتیکی خاص توسط میانجی گران، ابعاد پيچيده ای به خود گرفت، رقابت بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای و مسائل سیاسی،امنیتی، انرژی جهانی، سازمان های بین المللی، و جهانی شدن، از عوامل اصلی و تاثیرگذار این بحران هستند. اهداف مختلفی توسط بازیگران منطقه ای و بین المللی در راستای منافعاشان تعریف می شود.

بحران قره باغ یکی از بحران های بین المللی پسا جنگ سرد است که به دلیل بازیگران منطقه ای و فرا منطقه ای دخیل در آن، هر روز ابعاد بین المللی بیشتری به خود می گیرد و حل آن پیچیده تر می شود. این بحران با توجه به چند لایه بودن ،تدوام و پایداری، تعدد بازیگران و تعقیب اهداف ژئوپلتیکی خاص توسط میانجی گران، ابعاد پیچیده ای به خود گرفت، رقابت بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای و مسائل سیاسی،امنیتی، انرژی جهانی، سازمان های بین المللی، و جهانی شدن، از عوامل اصلی و تاثیرگذار این بحران هستند. اهداف مختلفی توسط بازیگران منطقه ای و بین المللی در راستای منافعاشان تعریف می شود.

روس ها
روس ها با نشان دادن چراغ سبز به دولت قبلی ارمنستان برای اشغال قره باغ ، بدنبال جلوگیری از نفوذ غرب و ناتو به مرزهای خود و نوعی اخطار به اذربایجان به منظور غلتیدن بیش ازحد به دامن غرب و همچنین بازسازی جایگاه از دست رفته در نظام بین المللی هستند.”دولت قبلی ارمنستان کاملا وابسته به روسیه و متحد اصلی ان بود” از دید کرملین ظهور روسیه در نظام بین الملل و شکل گیری یکی از قطب های این نظام حول محور روسیه و ایجاد موازنه راهبردی در برابر غرب، نیازمند گسترش نفوذ روسیه در حوزه خارجی نزدیک و سرانجام ایجاد ساختارها و ترتیبات منطقه ای با رهبری این کشور است، بنابراین در چارچوب رقابت های ژئوپلتیک موجود میان روسیه و غرب، کرملین مناطق نزدیک را درحوزه منافع استراتژیک و حیاتی خود تعریف می کند و از بحران قره باغ بعنوان یک ابزار برای تثبیت نفوذ خود بهره می جوید. کرملین حضور نهادهای غربی در جمهوری های جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی را تهدیدی برای امنیت و منافع ملی تصور می کند و به نظر می رسد بنا به دلایل سیاسی،نظامی و اقتصادی در پی تداوم وضع موجود در مناقشه قره باغ است. اما سوال اصلی این است که تشدید مناقشه قره باغ چه فرصتها و چه چالش هایی برای کرملین می تواند در پی داشته باشد؟ ایجاد ناامنی در مسیرهای صادراتی انرژی از دریای خزر بسوی بازار های غربی ، استقرار نیروهای روسیه در منطقه قره باغ در چارچوب نیروهای حافظ صلح را می توان مهم ترین فرصت پیش روی کرملین دانست. درمقابل احتمال درگیر شدن با ترکیه بعنوان متحد جمهوری اذربایجان و تقویت نفوذ غرب در قفقاز و تشدید انها، چالش های احتمالی پیش روی روسیه خواهند بود. حدود سه سال پیش بخشی از مردم ارمنستان در پی تظاهرات گسترده خواهان برکناری دولت وابسته به روسیه شدند و سیاست دوری از روسیه را دنبال نمودند روسیه نیز با حفظ پیمان امنیتی و ارتباطات اقتصادی طی یک فرایند پیچیده اما متعامل با خواست مردم رفرم در ارمنستان را پذیرفت و صحنه داخلی را با نظارت خود به بازیگران داخلی واگذار نمود. ولی مترصد بود تا در زمان معین به انها نشان دهد ارمنستان بدون هم پیمانی با روسیه امنیت نخواهد داشت و در معرض تهدید های ترکیه و اذر بایجان است. از طرفی نخست وزیر فعلی ارمنستان با تصمیمات نسنجیده سبب رنجش مسکو و پوتین شد. لذا در مناقشه اخیر علی رغم درخواست ارمنستان و سفر چند باره نخست وزیر به مسکو، پوتین حاضر به اعزام نیرو نشد و اجازه داد اذربایجان بخش قابل توجهی از مناطق از دست داده را مجددا تصرف نماید تا زهر چشمی از دولت و مردم ارمنستان بگیرد و انها را متوجه نماید بدون روسیه قادر به حفظ امنیت کشور خود نیستند. از طرفی به محض اینکه پیشروی اذربایجان با همکاری ترکیه و نیرو های داعش خطرناک شد و امنیت ارمنستان و منافع روسیه در معرض خطر قرار گرفت، بلافاصله وارد مناقشه شد و اتش بس اعلام کرد و از پیشروی بیشتر اذربایجان جلوگیری و دو هزار نفر از نیروهای خود را تحت لوای نیروهای صلح سازمان ملل در منطقه حائل مستقر نمود. اذربایجان بدلیل پیروزی های اخیر و تصرف بخش عمده ای از مناطق از دست داده و همچنین خطر دخالت روسیه بدلیل پیمان امنیتی با ارمنستان، تن به اتش بس داد. ارمنستان نیز تحت فشار روسیه و شکست های پی در پی ناشی از اختلافات داخلی تن به مصالحه داد. علی رغم اعلام جمهوری اذربایجان، روسیه اجازه نداد نیروهای ترکیه در منطقه حائل مستقر شوند.

آمریکا

نزدیک شدن به مرزهای روسیه، دسترسی به دریای خزر و نفوذ بیشتر دراسیای میانه بخصوص قفقاز جنوبی، داشتن پایگاه در اذربایجان، ایجاد مانع در صدور انرژی از روسیه به غرب، تنگ کردن حلقه محاصره روسیه در طولانی مدت، ایجاد مانع در توسعه راه شیری و جلوگیری از گسترش نفوذ اقتصادی چین در منطقه قفقاز، ایران، پاکستان،و افغانستان و نهایتا اروپا در راستای جنگ اقتصادی بین چین و امریکا بر سر رهبری اقتصاد دنیا در قرن حاضر، استقرار در مرزهای شمالی ایران ، ضربه زدن، تجزیه و در صورت توان سرنگونی جمهوری اسلامی در قالب حمایت ازطرح پان ترکیسم با هماهنگی ترکیه و اسراییل، ایجاد بلوا در مناطق ترک نشین ایران به قصد جدایی اذربایجان و کلاً ۴ استان ترک نشین شمال غربی، در امتداد سیاست تجزیه و کوچک کردن کشورهای خاورمیانه به منظور تقویت اسراییل، از جمله دلایل حضور امریکا در مناقشه قره باغ است. امریکایی ها از جنوب نیز از طریق صلح بین کشورهای عربی حوزه خلیج فارس با اسراییل و گشودن پای اسراییل در جوار مرزهای جنوبی ایران با هدف محاصره و در تنگنا قراردادن ان و نفوذ در بین جمعیت عرب ایرانی و ایجاد بلوا در صدد تجزیه خوزستان هستند که البته با توجه به عرق ملی و اسلامی اقوام شریف ترک و عرب به غیر از چند حرکت کور، تا کنون موفقیتی در شمال و جنوب کسب نکرده اند. اما این تحرکات باید بعنوان یک خطر بالقوه درچارچوب استراتژی امنیت ملی و سیاست دفاعی جمهوری اسلامی مد نظر باشد.

ترکیه

ترکیه در راستای سیاست نو عثمانی و نقش افرینی در منطقه خاورمیانه و افریقا و فشار به اتحادیه اروپا و مطرح شدن بعنوان یک قدرت منطقه ای، با دخالت مستقیم در سوریه و شمال عراق، لیبی و کشمکش با یونان و اتحادیه اروپا بر سر قبرس و نفت دریای مدیترانه است. منطقه قفقاز جنوبی و قره باغ برای رسیدن به اهداف فوق و تحقق ارمان پان ترکسیم، اهمیت ویژه ای برای ترکیه دارد.
درصورت تسلط اذربایجان بر منطقه قره باغ کوهستانی و مناطق اطراف که حدود یک پنجم خاک ان است، اتصال زمینی اذربایجان و ترکیه که از ارمان های پان ترکیسم است برقرار خواهد شد و ترکیه به دریای خزر وصل می شود. بدیهی است درصورت رسیدن به چنین هدفی، نقش محوری ترکیه در خاورمیانه، منطقه قفقاز وافریقا کلیدی و تعیین کننده خواهد شد. در ان صورت روسیه به دلایل امنیتی و اقتصادی و تبادل انرژی با غرب، چین به منظور ایجاد راه ابریشم و دسترسی به بازار خاورمیانه، منطقه قفقاز، ایران، پاکستان و افغانستان، اروپا هم به همین دلایل نیازمند به ایفای نقش ترکیه و‌تامین منافع ان خواهند شد. اردوغان گر چه نتوانست به تمام اهداف خود برسد اما با پیروزیهای اخیر اذربایجان توانست مواضع داخلی خود در ترکیه و شعار پان ترکیسم را تقویت نماید. از طرفی دسترسی محدود اذربایجان با منطقه خود مختار نخجوان سبب ارتباط زمینی ترکیه و اذربایجان می شود که برای ترکیه اهمیت استراتژیک دارد، اما روسیه و ارمنستان و ایران تحت هیچ شرایطی اجازه نخواهند داد نخجوان تحت تسلط کامل ترکیه واذربایجان در اید. چرا که در ان صورت منافع و موقعیت ژئوپلیتیک روسیه به خطر می افتد، ارتباط زمینی ارمنستان با ایران قطع و کاملا در محاصره ترکیه و اذربایجان واقع می شود، منافع ایران در منطقه قفقاز در معرض خطر جدی قرار می گیرد.

” جمهوری نخجوان بخشی خود مختار از اذربایجان است که در جنوب قفقاز و شمال رود ارس واقع شده از شمال و مشرق با ارمنستان هم مرز است طول مرزهای ان با ارمنستان ۲۲۴ کیلو متر است
از جنوب با ایران هم مرز است طول مرزهای ان با ایران ۱۶۳ کیلومتر است.
از غرب به ترکیه طول مرزهای ان با ترکیه ۱۲ کیلو متر است
۹۵ درصد جمعیت ان شیعه است”

ایران:

جمهوری اسلامی ایران بعنوان یکی از بازیگران مستقیم و اصلی منطقه، این بحران را امنیتی و اقتصادی می داند و بعنوان مهم ترین همسایه اذربایجان و ارمنستان، همواره سعی کرده تا به نحوی با مداخله در این بحران جایگاه خود را در میان بازیگران منطقه ای و بین المللی حفظ کند. ایران بر اساس ماتریس پیچیده بحران و نیز الزامات ژئوپلیتیک خاص خود اهداف مختلفی را دنبال می کند. جلوگیری از گسترش بحران به سمت مرزهای خود، نقش بازدارنده در باب حضور بازیگران فرامنطقه ای امریکا و اسراییل در کنار مرزهای خود، جلو‌گیری از اتحاد ارمنستان، ترکیه و اذربایجان،
حفظ موقعیت ژئو پلتیک و نقش تعیین کننده در مسیر راه شیری و بهره مندی از مزایای اقتصادی وسیاسی ان،
جلوگیری از نفوذ ترکیه در قالب اهداف پان ترکیسم،که علاوه بر محاصره شدن ایران، خطرات امنیتی و تجزیه را بدنبال دارد،
جلوگیری از اتصال زمینی نخجوان به کشور اذربایجان که در این صورت اذربایجان از طریق زمینی به ترکیه وصل و ارتباط مستقیم ایران و ارمنستان قطع می شود و ایران از سمت شمال توسط ترک ها محصور می شود. این موضوع منافع امنیتی و وحدت ملی ایران را به مخاطره می اندازد و خطر تجزیه شمال غرب ایران را تهدید می کند اتصال نخجوان به اذربایجان، ارزوهای دیرینه پان ترکیستها از گذشته دور تا کنون بوده است. بنابراین هم ایران و هم روسیه و هم ارمنستان با این طرح مخالفند. ایران این طرح را در راستای هدف اصلی امریکا و اسراییل در مورد تجزیه خود می داند و از طرفی با اتصال نخجوان به اذربایجان، ارتباط ارمنستان از جنوب با ایران قطع و دسترسی ان به ابهای گرم خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند عملا ناممکن می شود و در انزوای کامل قرار می گیرد. منافع ایران در حفظ بی طرفی و پایان سریع جنگ در همسایگی خود است. مهم ترین درک از اوضاع کنونی، پرهیز از گره زدن جنگ قره باغ به رویکرد ایدئولوژیک است. در واقع اشتباه بزرگ این خواهد بود که این جنگ میان اسلام و مسیحیت تفسیر شود. بر خلاف تصور بخشی از جامعه ترک ایران بخصوص روحانیت و ائمه جمعه که بیانیه صادرکردند،
ادیان بی رنگ ترین نقش را در بحران قفقاز بویژه نزد حکومت های سکولار اذربایجان و ارمنستان دارد. جنگ کنونی از ان نظر برای ایران از اهمیت ملی و امنیتی برخوردار است که ایرانیان همیشه گلچینی از اقوام و ادیان را از هزاران سال پیش تا کنون در خود جای داده و مهم ترین ویژگی انان تشکیل ملتی واحد با امتزاج فرهنگی تحت نام ایران می باشد. ایرانیان در همزیستی خود هرگز یکدیگر را با دین، مذهب و نژاد متر نکردند.
سیاست فعلی ایران بازگشت قره باغ به اذربایجان، حفظ تمامیت ارضی جمهوری خود مختار نخجوان که بسیار برای ایران حائز اهمیت است، امنیت ارمنستان می باشد. اما بدلیل عدم تمرکز در سیاست خارجی صداهای ‌متفاوت و گاها متضاد از ایران شنیده شد.حمایت پوپولیستی ائمه جمعه مناطق ترک نشین و بخشی از حاکمیت از جمهوری
اذربایجان، تحت عنوان حمایت از شیعیان، سیاست موازنه مثبت ایران را دچار خدشه نمود و بدین خاطر طرح صلح ایران علی رغم تبلیغات گسترده مورد پذیرش واقع نشد و این روسیه و تا اندازه ای ترکیه بودند که نقش محوری ایفا نمودند. تصمیمات متفاوت، ناشی از اشکال ساختاری است که در مقالات مختلف بدان اشاره شد.

  • نویسنده : ملک محمد مکوندی
  • منبع خبر : صدای هم وطن