در حالی که در سطح شهر و در رسانه ها جناح بندی شده که آیا بوی متعفن و آزارنده ای که در سراسر شهر به مشام می رسد، از سوختن زباله و آشغال از طرف شهرداری ناشی می شود و یا آتش زدن مزارع نیشکر برای برداشت محصول فصلی، واقعیت این است که به این دو باید اقلام دیگری را هم افزود.

در حالی که در سطح شهر و در رسانه ها جناح بندی شده که آیا بوی متعفن و آزارنده ای که در سراسر شهر به مشام می رسد، از سوختن زباله و آشغال از طرف شهرداری ناشی می شود و یا آتش زدن مزارع نیشکر برای برداشت محصول فصلی، واقعیت این است که به این دو باید اقلام دیگری را هم افزود.
بیش از یک دهه است که با آغاز فصل پاییز و یا در نیمه های فصل خزان، بر اساس یک تصمیم سنت شده و رایج و البته غلط! و به طور عمده ناشی از کمبود امکانات ماشینی، در زمان برداشت نیشکر از مزارع وسیع نیشکر استان خوزستان که مساحتی بیش از ۸۰ هزار هکتار را شامل می شود، اقدام به برداشت سیاه محصول یا بعبارتی آتش زدن ابتدایی مزارع می کنند؛ چرا که به دلیل کوددهی و آبیاری سنگین مزارع، گیاه به اصطلاح، روی هم می خوابد و اگر به آتش زدن محصول اولیه مبادرت نورزند و به شیوه ی سنتی و قمه چینی، پس از سوزاندن کل مزرعه اقدام نشود، امکان ورود ماشین آلات برداشت محصول به مزرعه وجود نخواهد داشت.
در کنار آلاینده هایی همچون گرد و غبار و ریزگردهای موسمی و دود مستمر ناشی از سوزاندن زباله های شهری به شدت بدبو و سوختن مداوم فلرهای نفتی و گاز و کربن و دود و غبار قرمز رنگ ناشی از صنایع فولاد که از مهم ترین دلایل آلودگی هو ای اهواز است و هر سال نیز بر میزان آن افزوده می شود و افزایش سرسام آور میزان خودروها، آتش زدن مزارع نیشکر و باگاس تولیدی آنها نیز نقش عمده و موثری در آلودگی هوای این شهر دارد و به افزایش خاکستر و گازهای سنگین و سمی دامن می زند.
تفاله نیشکر یا باگاس که ۳۴ درصد وزن ساقه نیشکر را تشکیل می دهد در صنایع مختلفی همچون کاغذ سازی کاربرد دارد. در مجتمع های تولید نیشکر، سالانه بیش از یک میلیون تن باگاس تولید می شود. باگاس به دست آمده به جای استفاده در صنایع تبدیلی متاسفانه با پرداخت مبالغ هنگفتی به بیابان های اطراف مزارع نیشکر منتقل و آتش زده می شود که این موضوع علاوه بر اتلاف این سرمایه، باعث ناراحتی و آزار و اذیت روستاییان اطراف نیز شده است. به گونه ای که در برخی موارد حتا زندگی عادی در روستاهای اطراف را نیز فلج کرده است. این در حالی است که براساس قانون باید تمامی محصولات نیشکر در مزارع به صورت سبز و با ماشین و بدون سوزاندن سرشاخه ها برداشت شوند.
در دیگر مواقع سال نیز بعد از برداشت محصولات زراعی بقایای گیاهی ( کاه و کلش) در مزرعه باقی می ماند که امروزه این بقایا به علت کاربرد دستگاههای مکانیکی افزایش یافته و گاه معضلی برای کشت دوم محصولات به شمار می روند؛ که کشاورزان با وجود برخوردها و منع قانونی آتش زدن بقایای کاه و کلش، اقدام به سوزاندن زمین می کنند و در واقع به جنگ خاک و اکوسیستم می روند. گرچه در ظاهر، آتش زدن این محصولات ممکن است منافع کوتاه مدتی نیز به دنبال داشته باشد ولی بدون تردید ضررها و آسیب های این اقدام غیر مسوولانه بیش از منافع آن خواهد بود.
در فقدان نظارت و برخورد و رسیدگی وزارت جهاد کشاورزی و توجه لازم و شایسته از شرکت توسعه نیشکر و صنایع جانبی، و عدم ورود نمایندگان مجلس به این موضوع، این روزها در خبرها می شنویم که دادگستری به این مساله ورود کرده و برای این تخلف آشکار ضد سلامت محیط زیست و بهداشت و آسایش مردم، پرونده ای تشکیل داده است و خواهان برچیدن بساط آتش زدن محصولات نیشکر به قصد برداشت شده است.
در همین رابطه می توان به مهم ترین پیامدهای سوزاندن مزارع نیشکر و بسترهایی که موجب وقوع این پدیده می شود اشاره کرد:
آلودگی هوا ناشی از دود و تسریع نمودن افزایش دمای زمین و افزایش سهم کشور در انتشار گازهای گلخانه ای. حاصل این احتراق، دی اکسید کربن، منواکسید کربن، اکسیدهای ازت، هیدروکربورهای نسوخته، اکسید گوگرد، ذرات معلق در هوا ( دود و خاکستر) و اسید کلریدریک است. (سوختن یک تن از این زوائد به طور متوسط بین ۱۲ تا ۲۰ کیلوگرم ذرات معلق و ۳ کیلوگرم اکسیدهای ازت و گوگرد وارد هوا می‌کند) .
از بین رفتن موجودات زنده مفید بخصوص کرم خاکی و حشرات در اثر تولید گرمای زیاد و در نهایت موجب از بین رفتن ساختمان خاک و شرایط مساعد برای رشد و فعالیت ریشه گیاهان می شود.
خاک در معرض فرسایش شدید آب و هوا قرار می گیرد و با از بین رفتن لایه های خاک زنده، زمین زراعی قدرت حاصلخیزی و تولید محصول خود را از دست می دهد. با کاهش مواد آلی ,گیاهان زراعی تحمل خود را در برابر آفات, بیماریها, خشکی, گرما و سرما از دست می دهند. از بین رفتن جانوران و حشرات و ارگانیسمهای موجود در خاک و آسیب رساندن به تنوع زیستی و به هم خورد اکوسیستم زمین
سوخت ناقص هیدروکربن ها در طبیعت تولید دی اکسین ها است و این مولکولها به طور در سطح چربی ها جذب شده و بر روی بافتهایی مثل کبد تاثیر منفی دارند و حتا می توانند بر سلولهای مغز استخوان تاثیر گذاشته و باعث سرطان خون شوند.
افزایش دود ناشی از این آتش سوزی ها می تواند موجب به هم خوردن تنظیم ضربان قلب، ایجاد تنگی نفس و بیماری های تنفسی، اختلال در فشار خون، آسیب رسانی به سلولهای استخوان، تخریب گلبولهای قرمز و بروز سرطان در انسان شود.
بد منظر شدن محیط و آسیب رسیدن به محیط از جنبه زیبایی شناختی. کاهش باروری زمین ، افزایش تعدی انسان به سایر منابع طبیعی را به دنبال دارد و در کنار آن کاهش غذا سبب فقر ، سوء تغذیه، افزایش مرگ و میر و اختلال در امنیت جهانی می شود. این امر آهنگ حرکت به سوی توسعه پایدار را کند خواهد کرد.
تحقیات جدید پیرمون بلای فراگیر کرونا نیز این احتمال را تشدید و تقویت کرده است که انتشار بوی بد و دود ناشی از سوزاندن کاه و کلش و مزارع نیشکر و دود ناشی از انتشار سوزاندن زباله های شهری و عفونی به شیوع هر چه بیشتر بیماری کرونا در پی افزایش بیماری های تنفسی نیز دامن می زند.
از سوی دیگر، عدم صراحت موارد قانونی به موضوع و قرار گرفتن آن در کنار سایر موضوعات کلی مانند آلودگی هوا نیز مانع از برخورد قانونی شده است.
بنظر می رسد قانون در این خصوص شفافیت تام نداشته و به جهت تعهدات اخیر کشور مبنی بر کاهش گازهای گلخانه ای در سازمان ملل باید در قانون جلوگیری از آلودگی هوا این موضع به صراحت و شفاف تبین گردد. اما قوانینی به صورت جسته و گریخته وجود دارند که می توان بدانها استناد نمود:
قانون مصوب اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۴ در خصوص ” نحوه جلوگیری از آلودگی هوا” ؛ ماده ۳۲ این قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا و ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی ، مبادرت به این عمل را جرم محسوب می کند و می توان خاطیان را به استناد مفاد قانونی فوق به مراجع قضایی معرفی نمود.
ماده ۴۵ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع مصوب ۱۳۴۶ نیز می گوید: آتش زدن نباتات در مزارع و باغات داخل یا مجاور جنگل بدون اجازه و نظارت ماموران جنگلبانی ممنوع است در صورتی که در نتیجه بی مبالاتی حریق در جنگل ایجاد شود مرتکب به حبس تادیبی از دو ماه تا یکسال محکوم خواهد شد.
تشکیل پرونده و رسیدگی فوری و بلادرنگ برای نهادها و شرکت هایی که اقدام به آلودگی های زیست محیطی می کنند از جمله راهکارهایی است که می تواند متخلفین کلان را از ادامه ی تخلف باز دارد. منع پرداخت و عدم ارائه ی وام و تسهیلات به کشاورزانی که مبادرت به این عمل می کنند و برکناری فوری و بلادرنگ مدیران کلان شرکت های متخلف و یا موسسات و نهادهای عمومی که در این رابطه سهل انگاری کرده اند، می تواند موجب تقویت فرهنگ تجربی و ارتقای کیفی زیست محترمانه و مراعات حال مردم و اصلاح رفتار مدیران شود.
پیچیده بودن روند کار و در محاکم اجرایی مانند نیروی انتظامی و قوه قضاییه، شهروندان مسوولیت پذیر را نیز از هرگونه اعتراضی باز می دارد. از این رو، قبح عمل انجام شده، برای مجریان قانون نیز ناشناخته است.
عدم هماهنگی بین نهادهای محیط زیستی، کشاورزان و دامداران و شاکیان زیست محیطی و مجریان قانون از دیگر موانع موجود است که رسیدگی به این موارد را با دشواری همراه کرده است.
برای کاهش هرچه بیشتر این امر و جلوگیری از آتش زدن کاه و کلش در فصل و برداشت محصول باید تکنولوژی بسته بندی کاه و کلش توسط کشاورزان فراهم و برای ورود تجهیزات و ابزار جمع آوری و بسته بندی کاه و کلش از استانهای دیگر نیز هماهنگی های لازم انجام شود.
متهم دیگر بوی بد شایع در اهواز، شهرداری است که بر اساس شیوه های رایج و ساده تر نابودسازی زباله ( آتش زدن ) در سایت موسوم به صفیره اقدام به این کار می کند. اگر چه مدیریت جدید پسماند این عمل را تکذیب می کند، ولی انبوه عکس و گزارش در این رابطه، نه رافع مسوولیت شهرداری و نه ناقض تکذیب این سخنان است. شهرداری بعنوان متولی جمع آوری و نابودسازی زباله های شهری، باید با صرف هزینه ی بیشتر و با شیوه های مدرن تر مبادرت به این کار نماید.
در دو سوی این بیانیه ها و تکذیب ها و دیگری را متهم کردن و یا در سکوت تماشا کردن آزاری که بر دوش مردم سنگینی می کند؛ و خود خانواده های مدیران تمامی این شرکت ها و نهادها و سازمان های متهم شده نیز از این آفت بهره مند هستند؛ چیزی که روشن و بدیهی است؛ بیماری رو به تزاید و گرفتاری مردمی است که چاره ای ندارند و کسی نیست به فریادشان برسد.
نه استاندار و نه نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی توجهی به این مساله ندارند؛ در حالی که آشکارا دارد یک جنایت بشری رخ می دهد و انبوه آلودگی هوا و فضای مسموم تنفسی ، مردم را در آستانه ی یک خشم و عصبیت ناگزیر عمومی قرار داده است.
وضعیتی که همه ی مردم را در همه ی سنین دارد از پا در می آورد.

  • نویسنده : ✍️ شهرام گراوندی
  • منبع خبر : صدای هم وطن