وجود ایران گرفتار در مشکلات اقتصادی و اجتماعی و ترسیم چهره منفی از ایران در جهان ومنطقه هدف اصلی بازیگران منطقه ای مانند عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس و اسراییل است که پایه های امنیت ملی خود را بر آن بنا نهادند تحریم ایران و تصویر سیاه نمایی و افراطی گری درباره ایران برای آنها موهبت است. تصویب قطعنامه علیه ایران حتی اگر ظالمانه باشد را نوعی مهار رقیب می دانند آنها حتی در صدد تجزیه ایران عزیز هستند.

بخش دوم و پایانی

انتخابات رباست جمهوری در ایران و به تبع آن اجماع اصول گرایان حول یک کاندیدای واحد تا حدود زیادی به انتخابات امریکا مرتبط است .گرچه مقابله با امریکا و استفاده از ظرفیتهای داخلی شعار اصلی آنها محسوب می گردد و بر آن تاکید دارند اما نیک می دانند که بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور تنها با توسعه و بهره برداری از ظرفیت های داخلی امکان پذیر نیست و به ارتباط اقتصاد ایران با اقتصادجهانی و استفاده از سرمایه گذاری و تکنولوژی و کالاهای سرمایه ای و تجارت با دنیا نیاز دارد.

بنابراین تحریم های بی سابقه و ناجوانمردانه امریکا سد محکمی در مقابل ارتباط اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی است که بایستی برای آن راه حلی پیدا کرد. دوستان باید بپذیرند که مذاکره به معنای تسلیم نیست اتخاذ سیاست خارجی بر مبنای منافع ملی و تعامل و مذاکره با کشورها از جمله امریکا به معنای ذلت و از دست دادن استقلال و حریت و آزادگی نیست. سیاست خارجی کشورها لاجرم از دو متغیر تحولات داخلی و خارجی تاثیر می پذیرد متغیر داخلی آن تحولات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی داخلی است که اقتضائات خود را آرام و آهسته تحمیل می کند همانند شرایط نامطلوب اقتصادی و اجتماعی فعلی، و متغیر خارجی شامل تحولات منطقه ای و بین المللی است که آنهم جریانی می سازد که بر سیاست خارجی تحمیل می شود بعبارت دیگر اگر سیاست خارجی در مقابل این متغیر ها بی تفاوت بماند موجودیت نظام و حکومت خود را در معرض تهدید قرار داه است. نکته بعدی این است که سیاست آرمان گرا و مبتنی بر ایدئولوژی فاقد انعطاف است یا انعطاف کمی دارد. بنابراین در مواقع بحرانی مثل شرایط فعلی شکننده است و گاه متناقص می شود. سیاست خارجی ایران در عین حال که آرمانگرا بود ولی در عمل نشانه های قوی از پراگماتیسمی بودن را ارائه داده است.

از زمانی که بحران گروگانگیری سفارت امریکا در تهران با مذاکره حل شد تا پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و آتش بس بین ایران و عراق و مذاکره با صدام حسین معلوم شد که سیاست خارجی به منافع ملی هم توجه دارد .به یاد بیاوریم که شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم به پذیرش مذاکره و قطعنامه تبدیل شد. همچنین مذاکرات برجام که بدون‌شک یکی از برگ های زرین تاریخ سیاست خارجی ایران است و علی رغم کم رنگ نشان دادن آن در رقابت های متعصبانه داخلی چیزی از ارزش آن کم نمی کند تماما نشانه هایی از سیاست پراگماتیسم ایران است .اما آنچه مهم است درک زمان از انعطاف و مذاکره است. انعطاف پذیری به موقع نوعی هوشمندی است. استفاده از زمان و اقدام به موقع برای گرفتن امتیاز از طرف مقابل هم نشانه قهرمانی و شجاعت و فداکاری در راه تامین منافع ملی و راهبردی کشور محسوب می گردد. همان گونه که پایان دادن به جنگ تحمیلی نشانه درایت و شجاعت و قهرمانی بود ماندن در یک مکان و در یک موضع، لزوما منجر به پیروزی نمی گردد.

وجود ایران گرفتار در مشکلات اقتصادی و اجتماعی و ترسیم چهره منفی از ایران در جهان ومنطقه هدف اصلی بازیگران منطقه ای مانند عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس و اسراییل است که پایه های امنیت ملی خود را بر آن بنا نهادند تحریم ایران و تصویر سیاه نمایی و افراطی گری درباره ایران برای آنها موهبت است. تصویب قطعنامه علیه ایران حتی اگر ظالمانه باشد را نوعی مهار رقیب می دانند آنها حتی در صدد تجزیه ایران عزیز هستند.

به گمان من مذاکرات تدریجی و موردی در دوره بی اعتمادی شرط عقل و احتیاط است که مقام معظم رهبری هم در سخنان اخیر خود به مسئله عقلانیت در ‌پیشبرد امور اشاره داشتند. باید طرحی نو اندیشیده شود و به دنبال آن سیاست خارجی ایران هم به ابتکارات جدید ببندیشد و به این وضع خاتمه دهد و طرح موازنه جدیدی را در منطقه و جهان درباره ایران شکل دهد که البته این کاری بسیار دشوار است که با مخالفت در داخل و خارج روبرو می شود. شرایط و اعتماد بین المللی در هنگام توافق برجام بسیار عالی بود اما متاسفانه بدلیل تنگ نظری داخلی و سنگ اندازی فراوان در مسیر آن این فرصت طلایی را از ما گرفت در هر صورت راهی به جز ادامه راه برجام و اعتماد سازی مجدد بین المللی وجود ندارد این همان افق گشایی در بعد خارجی است که شجاعت و شهامت می طلبد.

  • نویسنده : ملک محمد مکوندی
  • منبع خبر : صدای هم وطن