در رثای مرگ مجید فروتن
هوشنگ چالنگی و مجید فروتن، هر دو در آبان ماه تن به هجرت ابدی سپردند. هوشنگ در آبان 1400 در کرج و مجید در آبان ماه 92 در فارسان چارمحال بختیاری. مجید فروتن نیز از شاعران نوگرای شعر جنوب است که کنار شاعرانی چون هوشنگ چالنگی، از جمله شاعران نوگرای دهه ۴۰ بود ؛ و سیرش در آفاق مدرن شعر فارسی، او را به گروه ها و نحله های آوانگارد شعر آن روزگار پیوند زد.
میراث دار گریه های این خانه
هوشنگ چهارلنگی از آن گروه شاعرانی بود که هم او وامدار تاریخ است و هم تاریخ وامدار نجابت او. بلندایی فروتن و چکاد چکامه و نجابتی توامان. سالها پیش از مک لیش شاعر و نویسنده برجسته، جمله ای خواندم که اگر شاعر و هنرمند، حسی را به خواننده انتقال دهد که تا پیش از آن، […]
میراث سینه به سینه قوم را سرود و رفت!
او تمایل و علاقه ای به چاپ کتاب نداشت؛ دو کتاب با توزیع بد و محدود در سال های 80 ” آن جا که می ایستی“ و 81 ” نزدیک با ستاره مهجور“ ، و بعد ناگهان با انتشار ”زنگوله تنبل“، نامش دوباره بر زبانها افتاد. در حالی که او، اولین منتقد و معترض به چاپ کتابش شده بود!
رنگهای روشن روز
شاعر خود در پانوشت این شعر آورده، نام یک نی است با هفت گره که در بختیاری آهنگ های حماسی را در آن می دمند. و اینک تکه ای از این شعر: ... در هفت بند/ غلامی که به خدمت ایستاده است/ در هفت بند/ بانویی که انتظار می کشد/ آه، / امتزاج رود و باران در هفت بند/ [گاهواره ها بر دوش]/ صدای گریه من در میان شیهه اسب/ [سر خونین سرپرست]/ آه،
نوشتن در زمان، مکان و تاریخ ادبیات
اگر مخاطب شعر او باشید متوجه می شوید شعر چالنگی بوی خاک بوی اقلیم بوی آخشیج و بوی باد می دهد؛ بوی زندگی در مکان، اقلیم و در میان مردم و با زبان مردم.
کاشفِ کلمهی هوشرُبا
بیان شعری چالنگی در ادامه، حتی وقتی به تکاپوگران مدرنیست دههی چهل میپیوندد و خود یکی از میانداران حرکتهای جمعی شعر نوگرا میشود، همچنان با اعتراضی آهسته و پیوسته، حرکت روندهی خود را پی میگیرد؛ یعنی آنجاها هم که نوعی متافیزیک افسونکننده و سوررئالیسم چشمنواز شعر او را پیش میبرند، انسان همواره جای خود را در گوشههایی از شعر حفظ کرده است و سویهی صورتگرایانه و زیباییشناسیک سرودهها چندان پرنیرو نیست که نتوان از کلیت شعر او، جز «لذت متن» نگاه و نگرهای انسانمدار بیرون آورد.
نگاهی دوباره به منوچهرشفیانی و آثارش
ما امروز با کمی گذشته پژوهی می توانیم دریابیم که شفیانی و هوشنگ چالنگی اولین سرحلقه های جریان روشنفکری ادبی به معنای مدرن آن در مسجدسلیمان بوده اند. یکی در شعر و دیگری در داستان نویسی .
منوچهر آتشی و موج ناب
آتشی هرگاه که لازم میدیده است در تبیین و معرفی موج ناب مطالبی در مجلّهی تماشا نوشته است. برنوشتی او بر نخستین شعرهای آریاپور، میتواند در حکم اعلامیّهی حضور شعر ناب باشد.
برخیز در این تلاوت تلخ!
نخستین شاعران موج ناب از مسجدسلیمان برآمدند. شهر، اگرچه رونق گذشته را نداشت، اما حامل میراث فرهنگی و اجتماعی پیشتازی بود که نسل پیشین به دست آورده بود. آریا آریاپور، سیدعلی صالحی، یارمحمّد اسدپور، هرمز علیپور و سیروس رادمنش نخستین شاعران موج ناب در آنجا بالیدند
Thursday, 25 April , 2024