میراث دار گریه های این خانه
هوشنگ چهارلنگی از آن گروه شاعرانی بود که هم او وامدار تاریخ است و هم تاریخ وامدار نجابت او. بلندایی فروتن و چکاد چکامه و نجابتی توامان. سالها پیش از مک لیش شاعر و نویسنده برجسته، جمله ای خواندم که اگر شاعر و هنرمند، حسی را به خواننده انتقال دهد که تا پیش از آن، […]
رنگهای روشن روز
شاعر خود در پانوشت این شعر آورده، نام یک نی است با هفت گره که در بختیاری آهنگ های حماسی را در آن می دمند. و اینک تکه ای از این شعر: ... در هفت بند/ غلامی که به خدمت ایستاده است/ در هفت بند/ بانویی که انتظار می کشد/ آه، / امتزاج رود و باران در هفت بند/ [گاهواره ها بر دوش]/ صدای گریه من در میان شیهه اسب/ [سر خونین سرپرست]/ آه،
نگاهی دوباره به منوچهرشفیانی و آثارش
ما امروز با کمی گذشته پژوهی می توانیم دریابیم که شفیانی و هوشنگ چالنگی اولین سرحلقه های جریان روشنفکری ادبی به معنای مدرن آن در مسجدسلیمان بوده اند. یکی در شعر و دیگری در داستان نویسی .
فشرده درباره ی منوچهر شفیانی
این منوچهر شفیانی و بهرام حیدری اند که نمادهای مسلم و غیرقابل انکار داستان نویس اقلیمی ـ بومی در زادبوم بختیاری به طور خاص و به طور عام در کل ایران به شمار می آیند
عزیزی که ناگهان ما را وانهاد و از ما برفت
درختی در بهار نخستین سال ثمر آوردن که با چه مایه از دقت و وسواس ، شیرۀ زمین را می مکید تا عصارۀ حیات را به شکوفه هایی که می بایست میوه های پر آبی شوند برساند .
قرعه آخر برای منوچهر!
شفیانی در سراسر "قرعه آخر" ماجراجویانه نوعی نوستالژی را بازسازی کرده است در بستر روستانگاری و به آفرینش نوعی داستان زادبوم محور همت گماشته با راوی اول شخصی که همه چیز را می داند و با دانایی روایتیِ مستند را به پیش می راند.
Friday, 19 April , 2024