در جریان آبگرفتگیهای اخیر شهر اهواز زنی مقابل دوربین پریشان و بهتزده میگوید «همه زندگی» ما از بین رفت. واژه «همه زندگی» خاطرهای را برایم تداعی میکند. چند سال پیش برای بررسی مشکلی به خانه فردی در یکی از محلههای حاشیه شهر اهواز رفته بودیم. شغل پدر خانواده مسافرکشی با یک پراید دست دوم بود و با همسر و دو فرزندش در یک آپارتمان ۷۰ متری استیجاری زندگی میکردند،تمام وسایل خانه دست دوم بودند. برایمان تعریف کرد این وسایل را در طول ۱۵سال زندگی مشترک به تدریج و به شکل اقساط تهیه کردهاند. هر وقت کسی میگوید «همه زندگیام» یاد آن خانه فرسوده و وسایل دست دوم میافتم. اگر در نظر داشته باشیم اهواز بالغ بر ۴۰۰ هزار نفر حاشیهنشین و بیش از ۲۰ محله حاشیه و کمتر برخوردار دارد و معمولا این قبیل محلهها در معرض آبگرفتگیها و سایر آسیبها قرار میگیرند، آن وقت «همه زندگی» این خانوادهها عمق فاجعه را برایمان مشخص میکند.
به تجربه ثابت شده بدترین زمان ممکن برای پرداختن به آسیبشناسی و تجزیه و تحلیل یک رویداد، در گیرودار وقوع آن است به خصوص از سوی اصحاب رسانه. در چنین مواقعی مردم درگیر مشکل به وجود آمده برای خود هستند و مسوولان هم باید تمام توجهشان معطوف به مدیریت رویداد باشد. همچنین کسانی اقدام به تجزیه و تحلیل وقایع میکنند که سابقه حتی یک ساعت کار اجرایی ندارند و به کارشناسان و دستاندرکاران اجرایی هم که فرصت اظهارنظر داده نمیشود. بیشتر هم دنبال مقصر میگردیم تا با تنبیه او سر و ته قضیه را هم بیاوریم.
به نظر میرسد یکی از اصلیترین دلایل خسارتهای وارده به مردم در جریان آبگرفتگیهای اخیر شهر اهواز و چند شهر دیگر استان خوزستان و حتی سایر استانها علاوه بر تغییر اقلیم و یا ورود به یک دوره ترسالی، فراموش شدن دورانی بود که بارشهای نرمالی در استان وجود داشت و در پی آن آبگرفتگی معابر و منازل پیش میآمد. طی ۱۰سال گذشته که بخشهای زیادی از سرزمین ما به خصوص استانهای جنوبی و به ویژه استان خوزستان دچار خشکسالی بودهاند از مدیران ارشد اجرایی کشور گرفته تا مسوولان استانی و حتی شهرداران و اعضای شورای شهر و فرمانداران و تا مدیران سازمانها و حتی مدیران بحران، چندین بار تغییر کردهاند و در این میان تجربیات سالیان گذشته و قبل از خشکسالی و چگونگی مقابله با آبگرفتگیها فراموش شده بود. بر اساس رویکردهای نوین به مدیریت با «مستندسازی» تجربیات، یعنی ثبت کلیه اطلاعات به دست آمده از فعالیتهای یک سازمان، از اولین مرحله که هدفگذاری است تا آخرین مرحله اجرا به نحوی که همگان بتوانند از آن استفاده کنند و نگهداری، بایگانی، آرشیو و بهروزرسانی آنها مانع فراموش شدن تجربیات کسب شده در گذشته میشوند. سازمانهایی که بر اساس شیوههای نوین مدیریت اداره میشوند با استقرار سیستمهای «مدیریت دانش» یعنی سیستمی که اطلاعات را جمعآوری کرده، دانش، تخصص و تجربیات افراد سازمان به خصوص «دانش ضمنی» مدیران و کارکنان را مستند مینماید مجبور به تکرار تجربیات و هزینه کردن نیستند. به خصوص در سازمانهای دولتی ما که هر بار مدیری تغییر میکند، فرد جایگزین حاضر به ادامه دادن برنامههای مدیر قبلی نیست و میخواهد همه چیز را از «نقطه سر خط» شروع کند لزوم توجه و اجرای مدیریت دانش چند برابر میشود.
عجالتا تا اتمام پروژههای عظیم و بسیار گران و درازمدت اجرای شبکههای جمعآوری فاضلاب، شبکههای جمعآوری آبهای سطحی، احداث تصفیهخانههای فاضلاب، اجرای تونلهای هدایت فاضلاب و آبهای سطحی به تصفیهخانههای فاضلاب و…که باعث حل اساسی مشکل آبهای سطحی و دفع فاضلاب شود، استفاده از شیوههای سنتی مقابله با آبگرفتگی میتواند چاره کار باشد. موضوع دیگری که باید در تمامی پیشبینیهای مربوط به حوادث در نظر داشت، موضوع «هشدار» است. همان طور که بارها گفته شده، هشدار یک سیستم است و باید هنگام هشدار دادن کل این سیستم اجرا شود تا نتیجه مطلوب به دست آید. به عنوان مثال وقتی بدانیم بارندگی شدیدی در راه است و بدانیم کدام مناطق در معرض چه خطراتی هستند، نه تنها باید تمام هشدارهای لازم صادر شود بلکه باید مطمئن شد هشدارها و توصیهها به اطلاع تمام مردم آن منطقه رسیده است. باید از تمامی وسایل اطلاعرسانی و تمام راهها استفاده کرد حتی با مراجعه کوچه به کوچه در محلات آسیب پذیر. همچنین در این هشدارها باید به مردم خاطرنشان شود که آب آشامیدنی، مواد غذایی، داروهای ضروری، کیسههای شن و… را تهیه کنند. شهرداریهای مناطق نیز پمپهای آب و ماشینآلات سنگین مورد نیاز وکیسههای شن و… را قبل از شروع بارندگی در محلهای مورد نظر مستقر کنند تا آسیبهای وارده به حداقل ممکن برسد. بدیهی است هزینه این آمادگیها به مراتب کمتر از جبران خسارتهای وارده به آسیبدیدگان است. در آبگرفتگیهای اخیر برخی محلات شهر اهواز باز هم شاهد ضعفهایی در مدیریت بحران بودیم.یکی از مدیران مسوول فرموده بودند «ما آبگرفتگی سال گذشته را ۱۰روزه جمع کردیم، آبگرفتگی امسال را یک روزه» باید به ایشان گفت «آب که از سر بگذرد چه یک وجب چه صد وجب» آیا سیلاب آغشته به فاضلاب وقتی وارد خانهها شد و «همه زندگی» مردم را از بین برد، تفاوتی میکند چند روز باشد؟ عدم هماهنگی بین دستگاههای اجرایی در شهر به خوبی مشهود بود. به عنوان مثال شرکت آبفای خوزستان در یک محله شبکههای جمعآوری فاضلاب را اجرا کرده ولی هنوز مورد بهرهبرداری قرار نداده ولی شهرداری آن منطقه بدون اطلاع از این امر اقدام به لایروبی کانالهای قدیمی نکرده بود. در نتیجه آن محله دچار آبگرفتگی شد. این مثال ساده نشان میدهد که ابتداییترین اصل مدیریت بحران یعنی شناسایی «مخاطرات محیطی» انجام نشده. مخاطره به شرایطی اطلاق میشود که بالقوه دارای میزانی از تهدید است و باعث به خطر افتادن سلامتی و جان انسانها، آسیب به محیطزیست، محصولات کشاورزی، داراییها، اموال، ساختمانها، مواد و تولیدات، مواد غذایی و… میشود. در جلسات مدیریت بحران استان که با حضور مدیران بحران کلیه سازمانها برگزار میشود، مدیر بحران هر سازمان موظف است که مخاطرات محیطی مربوط به حوزه کاری خود را شناسایی و اعلام کند و راهحلهای مقابله با آن مخاطره را هم ارایه دهد.
اما در کنار مشکلاتی که در آبگرفتگیهای اخیر به وجود آمد، موضوع مهمی که مورد توجه رسانهها قرار نگرفت «مدیریت سیلاب» در خوزستان بود. با توجه به ۳ مرحله بارندگیهای شدید آذر ماه در خوزستان و استانهای بالادست نه تنها سیلاب به خوبی مدیریت و کنترل شد بلکه با بهرهگیری از تجربیات سالهای گذشته با هدایت سیلاب و آبهای مازاد سدها به سمت یکی از بزرگترین و مهمترین کانونهای تولید گرد و خاک در استان نشان داده شد که این ما هستیم که میتوانیم پدیدههای طبیعی را به نعمت یا نقمت تبدیل کنیم. امیدواریم در خصوص آبگرفتگیهای سطح شهر هم دستاندرکاران اینگونه عمل کنند.
و سخن آخر اینکه در ماههای اخیر که مشغول مبارزه با شیوع کرونا و ابتلای به آن هستیم،کسانی که در خط مقدم مدیریت این بحران هستند عموما پزشکانی هستند که غالبا برای اولین بار است در جایگاه مدیریت چنین بحرانی قرار گرفتهاند، به این عزیزان توصیه میشود کلیه تجربیات ناب به دست آمده خود را مستند سازی کنند تا چنانچه خدای نکرده در سالهای آینده دچار بحران مشابهی شدیم با هزینههای کمتری بر آن غلبه کنیم.
- نویسنده : نسرين ضميري
- منبع خبر : پیوند ایرانیان
Monday, 9 September , 2024