«با مرگ کلنل کمرم برای همیشه شکست». عارف ترانه «گریه کن» را در سوگ او سروده و اجرا کرد. ترانه ی ” گریه کن ” را هم بنان به زیبایی خوانده و هم عبدالوهاب شهیدی و نیز شهرام ناظری به شیوایی اجرا کرده اند.

« عمرم گهی به هجر و گهی در سفر گذشت
تاریخ زندگی همه در دردسر گذشت »

روز نخست بهمن ماه هر سال سالروز درگذشت عارف قزوینی است. امسال هشتاد و هفت سال از سرمای دهشتناکی که عارف را در بیغوله ای در همدان محاصره کرد و از پا انداخت و پیکر خشک شده و رنجور او را از کنار سگهایش که آخرین وفاداران به او بودند برداشتند و در کنار ابن سینا به خاک سپردند، می گذرد.
عارف قزوینی، آوازه خوان، ترانه سرا و آهنگساز برجسته ایران در دوران مشروطیت است. عارف قزوینی نخستین هنرمند معاصر ایران است که از ترانه برای طرح مشکلات اجتماعی سیاسی روز بهره گرفت، و ترانه را که از دیرباز در فرهنگ ایران زبان گویای مصایب مردم بود، به جایگاه واقعی اش بازگرداند.
عارف در زندگی کوتاه هنری اش ۲۵ ترانه و چند مارش سرود. آهنگ برایشان ساخت و خود آنها را اجرا کرد. نیمی از آنها ترانه های عاشقانه ای هستند که در وصف دلدارهایش از جمله دختران ناصرالدین شاه از جمله افتخار السلطنه سروده است.
شهرت آوازخوانی عارف، شیفتگی مظفرالدین شاه را در پی دارد. این شاه که خود نیز پیانونواز چیره دستی بود برای همراهی با آواز عارف، پیانو می نواخت. با این همه عارف که نمیخواست استقلال فردی اش را از دست دهد، پیشنهاد مظفرالدین شاه را برای پیوستن به عمله طرب دربار نپذیرفت.
عارف که از حامیان دولت سیدضیا و رضاخان میرپنج فرمانده کل قوا بود، مارش جمهوری را با صدای قمر در تهران ضبط کرد, اما به دستور رضاخان که نظرش از جمهوری برگشته بود، کلیه صفحه های این ترانه نابود شد. عارف که دیگر امکان برگزاری کنسرت در تهران و هیچ شهری را نداشت، همراه با سه سگش در روستایی در نزدیکی بروجرد ساکن شد. اما به دنبال کشته شدن سگهایش در جریان اعتراضات متعصبان مذهبی از آنجا به اراک رفت. سپس به دعوت دوست دیرینه اش بدیع الحکما پزشک مسیحی به همدان رفته، و تا پایان عمر در آنجا ساکن شد.
در مجموعه ۱۷ عکسی ” به روایت یک شاهد عینی ” آزاده اخلاقی، صحنه‌ ی مرگ تراژیک کلنل محمدتقی خان پسیان نیز در مجموعه موجود است . محمدتقی خان پسیان انقلابی تبریزی و از دوستان نزدیک عارف قزوینی بود و در دوران مهاجرت به ترکیه عثمانی که بعدها دوره آموزش خلبانی را در آلمان دیده بود و در بازگشت به ایران و به دلیل کاردانی و لیاقت فوق العاده به ریاست ژاندارمری خراسان رسید، پس از روی کارآمدن دولت سیدضیا، و به حکم این دولت قوام السلطنه حاکم وقت خراسان را دستگیر و به تهران فرستاد؛ اما برکناری ناگهانی سیدضیا از نخست وزیری نه تنها به آزادی قوام السلطنه منجر شد بلکه قوام به نخست وزیری ایران منصوب شد. گفته می شود توطئه قوام در شوراندن طوایف شمال خراسان علیه کلنل تقی خان پسیان، مرگ این نظامی بالیاقت و درستکار را در پی داشت. مرگی که برای عارف قزوینی یکی از بزرگترین فاجعه های زندگی اش بود.
عارف خود در این باره نوشت: «با مرگ کلنل کمرم برای همیشه شکست». عارف ترانه «گریه کن» را در سوگ او سروده و اجرا کرد.
ترانه ی ” گریه کن ” را هم بنان به زیبایی خوانده و هم عبدالوهاب شهیدی و نیز شهرام ناظری به شیوایی اجرا کرده اند.

عارف در تصنیفی به یاد کلنل محمدتقی خان پسیان سروده است:

این سر که نشان سر پرستی است
امروز رها ز قید هستی است
با دیده عبرتش ببینید
کاین عاقبت وطن پرستی است

در جایی نیز در غم مرگ کلنل چنین سرود:

گریه کن که گر سیل خون گری، ثمر ندارد
ناله ای که ناید ز نای دل ، اثر ندارد
هرکسی که نیست اهل دل ز دل خبر ندارد
دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشک تـــــر ندارد
این محرم و صفر ندارد
گر زنیم چاک جیب جان چه باک
مرد جز هلاک چاره دگر ندارد
زندگی دگر ثمر ندارد
و …

  • نویسنده : شهرام گراوندی
  • منبع خبر : پیوند ایرانیان