برای مرور موقعیت صنعت نفت و مدرنیزاسیون در نفت ناگزیریم که سراغ منابعی واحد و متقن برویم. منابعی که غیرقابل خلل است. و به هر زبانی نیز ترجمه شود، تغییری در ماهیت، نام اماکن، نام افراد و وضعیت تاریخی وقوع حوادث پیرامونی نفت در دنیای معاصر، به وقوع نمیپیوندد.
به همین دلیل است که باید سراغ فرهنگنامه ی جهانی نفت رفت.
صنعت نفت تاریخی بسیار کهن دارد و قدیمیترین تمدنی که تا به حال شناخته شده در دره های نیل، دجله و فرات و در چین بوده است. اسناد تاریخی و کاوشهای باستان شناسی نشان می دهد که مردم مزبور از کهنترین روزگاران نفت را می شناختند. چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح مردم دجله و فرات قیر را به عنوان ملاط ساختمانها به کار میبردند. این ماده را از قرنها پیش به صورت گاز در آتشکده و یا به فرم قیر (کاده ای که پس از تبخیر مواد فرار یا سبک نفت از آن باقی میماند) میشناخته اند. به طوری که در کتب مقدس و تاریخی اشاره شده است در ساختمان برج بابل از قیر استفاده شده و کشتی نوح و گهواره موسی نیز به قیر اندوده بوده است. بابلیها از قیر بعنوان ماده قابل احتراق در چراغها و تهیه ساروج جهت غیر قابل نفوذ نمودن سدها و بالاخره جهت استحکام جادهها استفاده میکردهاند.
نَفت مایع غلیظ و افروختنی بهرنگ قهوهای سیر یا سبز تیرهاست که در لایههای بالایی بخشهایی از پوستهٔ کره زمین یافت میشود. نفت شامل آمیزه پیچیدهای از هیدروکربنهایی گوناگون است. بیشتر این هیدروکربنها از زنجیرهٔ آلکان هستند؛ ولی ممکن است از دید ظاهر، ترکیب یا خلوص تفاوتهای زیادی داشتهباشند.
ریشهٔ واژهٔ «نفت» از واژهٔ اوستایی «نپتا» گرفته شدهاست. کلدانیان و اعراب آنرا از زبان مادی گرفته و «نفتا» خواندهاند. در برخی منابع قدیمی به صورت «نفط» نیز آمدهاست. در فرانسه نیز «Naphte» گفته میشود و پیش از آن تا سال ۱۲۱۳ میلادی «Napte» گفته میشد که از واژهٔ لاتین «Naphta» برگرفته شدهبود. ریشهٔ این کلمه واژه یونانی «Naphtha» بهمعنی روغن شرقی میباشد.
کلمهٔ نفت در زبان انگلیسی «پترولیوم» نامیده میشود که از دو کلمهٔ «پترا» (معادل یونانی واژهٔ سنگ) و کلمهٔ «اولئوم» (روغن) تشکیل شدهاست.
نفت مایعی است که به طور عمده از دو عنصر آلی هیدروژن و کربن تشکیل شده و دارای مقادیر کمتری از عناصر سنگین مانند نیتروژن، اکسیژن و گوگرد میباشد و بهصورت طبیعی در زیر زمین و بهصورت استثنایی در روی زمین یافت میشود.
افسانه ها و اساطیر کهن بیانگر آنست که آتش ویژگی «زئوس» سرور خدایان یونان بوده که توسط «پرومتئوس» ربوده شده و به انسان اعطا شده است. حقیقتی نهان در این افسانه، اهمیت ویژه آتش به عنوان پایه و اساس تمدن است. در دنیای امروز، بخش عمده ای از آتشی که تولید می شود حاصل نفتی است که نخستین بار ۱۵۰ سال پیش با اهداف تجاری از زمین استخراج گردید. . آتش زمینه مهاجرت به مناطق سردسیر را برای پیشینیان فراهم ساخت و به آنها این امکان را داد تا تاریکی را به روشنایی تبدیل کنند و غذاهای خود را، به منظور طعم دهی و نگهداری در زمان طولانی و برقراری و سلامت بهتر، بپزند
آتش به علاوه، شیمی دان ها و صنعت گران را قادر ساخت تا فلزات گوناگون را از سنگهای معدن استخراج کرده و به منظور ریخته گری به فرم های دلخواه، ذوب کنند.
امروزه بیشتر برق مصرفی ما از موتورهایی تأمین می شود که توسط آتش به حرکت در می آیند. با همه این تفاسیر نباید فراموش کرد که، آتش ماده ای مستقل نیست و به سوخت نیاز دارد از این رو، در طی سالهای متمادی، تلاش های فراوانی صرف یافتن سوخت های گوناگون و تبدیل آنها به فرم های قابل مصرف شده است.
با وجود اینکه تولید آتش به منظور ایجاد گرما با استفاده از چوب و دیگر اجزای گیاهان ممکن بود ولی، ایجاد روشنایی نیاز به سوخت تصفیه شده و هم چنین وسایل بیشتری داشت. در همین راستا، مصری ها از موم و پاپیروس برای تهیه شمع و چینی ها نیز از چربی نهنگ برای تولید فانوس بهره جستند.
نخستین بار “بنجامین فرانکلین” در سال ۱۷۵۱ میلادی ، با اختراع چراغ های فانوسی که با سوخت مایع کار می کردند، روشنایی در سطح وسیع را در فیلادلفیا فراگیرکرد. او این موفقیت را از طریق آزمایش ترکیبات تربانتین، الکل و چربی نهنگ به دست آورد.
چربی نهنگ به دلیل قابلیت ایجاد روشنایی مناسب به همراه دوده کم، بسیار مورد توجه و با ارزش بود ولی تولید آن در دهه ۱۸۴۰ کاهش فراوانی یافت. این دهه زمانی بود که «هرمان مل ویل» “Herman Melville” سفر دریایی خود را با یک کشتی شکار نهنگ آغاز کرد؛ سفری که بعدها داستان «موبی دیک»”Moby Dick” از آن الهام گرفته شد. در آن زمان بود که تمدن بشر متوجه نیاز به منبع جدیدی برای تولید روشنایی شد.
اولین آثار عصر نوین نفت را می توان در چاهی در نزدیکی رودخانه ایل کریک(Oil Creck ) واقع در منطقه ای به نام تیتس ویل(Tites Ville) در شمال غربی پنسیلوانیا جست و جو کرد. این چاه در واقع همان مکانی است که یک شرکت سرمایه گذاری با مدیریت شخصی به نام «ادوین دریک» (Edwin Drake) ، موفق شد برای نخستین بار در ۲۷ آگوست ۱۸۵۹ نفت را در آن کشف کند. اگرچه این اولین ظهور نفت در طول تاریخ نبود، اما در حقیقت اولین تجربه ای بود که نفت را با اهداف تجاری و به منظور استفاده به عنوان سوخت استخراج می کرد.
پیش از آن نفت برای نخستین بار به صورت تصادفی در سال ۱۸۵۸ در پترولیا(Petrolia) واقع در استان “انتاریوی” کانادا یافت شده بود. در آن زمان کارگرانی که مشغول حفر زمین به دنبال آب بودند، در عمق ۱۴ فوتی زمین به مخزنی از نفت دست یافتند. اگرچه این کشف تصادفی بعدها منجر به استخراج نفت شد.
چاه “دریک” در واقع پیروزی سالها تفکر، تحقیق، سرمایه گذاری و کوششی بود که با انگیزه دستیابی به سوختی جدید و فراوان جهت مصرف چراغ های فانوسی شکل گرفته بود. این فرآیند زمانی آغاز شد که، یک حقوقدان سرمایه گذار اهل نیویورک به نام جرج بیسل(George Bissell) در سال ۱۸۵۱ در هنگام بازدید از رودخانه” ایل کریک” متوجه وجود ماده روغنی سیاه رنگی شد که از نهر فوران کرده و موجب آلودگی آب چشمه ها می شد. سرخپوست محلی سنکا که اعتقاد داشتند که این ماده دارای نیروهای شفابخش است، از آن جهت استفاده های پزشکی بهره می جستند.
“بیسل” متوجه شد که این ماده خام را می توان به سوخت مایع چراغ فرآوری کرده و یا از آن به عنوان روغن چرب کننده مورد کاربرد ماشین آلات استفاده نمود.
او یک نمونه از این ماده را تهیه کرد و برای آنالیز شیمیایی آن با یک استاد شیمی دانشگاه ییل(Yale) به نام “بنجامین سیلیمان جی.آر”(Benjamin Silliman Jr.) قرارداد بست. پدر این شخص به نام “بنجامین اس.آر” نیز از استادان دانشگاه ییل بوده و به عنوان یک شیمیدان و دانشمند پیشرو امریکایی در این زمینه شناخته شده بود.
سیلیمان ماده خام را حرارت داده و اجزای گوناگونی را یافته بوده که هرکدام در دمای معینی به جوش آمده و سپس متراکم می شدند. همه این محصولات متشکل از کربن و هیدروژن بودند.
از میان این محصولات، ماده ای که کروزین (نفت سفید) نام گرفت، به عنوان بهترین سوخت برای ایجاد روشنایی معرفی شد. همچنین ثابت شد که ماده ای که در دمای بسیار پایین تری تبخیر می گردد، و ما امروزه آنرا به نام بنزین می شناسیم، برای استفاده در چراغ های فانوسی بیش از حد قابل انفجار است. در این مواد همچنین مایع رسوبی سنگینی وجود داشت که تبخیر نمی شد، ولی خواص چرب کنندگی فوق العاده ای داشت.
نتایج این آزمایشات در گزارشی در تاریخ ۱۶ آپریل۱۸۵۵ به بیسل ارائه شد. گرچه نتایج مثبت این آزمایشات به عنوان مرحله قابل توجه و برجسته ای شمرده می شد، ولی وجود برخی شک و تردیدها موجب ایجاد تأخیر در این روندشد. در حقیقت این موضوع که آیا استخراج مقادیر کافی از ماده خام از مناطق بکر و دست نخورده اطراف” ?یل کریک” و “تیتس ویل” ممکن بود یا نه، همچنان یک بحث قابل تأمل بود.
“سیلیمان” با وجود اینکه منابع درآمدی محدودی داشت، به عنوان یکی از سرمایه گذاران اولیه به شمار می رفت. علاوه بر او یک بانکدار اهل نیوهاون به نام جیمزتون سند(James Townsend) نیز، به عنوان فردی که پس از نتایج نه چندان رضایت بخش پروژه از آن حمایت کرد، به یکی از سرمایه گذاران مهم بدل شد. گام اساسی بعدی یافتن شخصی مناسب جهت عهده دار شدن فعالیت اصلی اخذ مجوزهای مربوط به معدن و هدایت کردن جست و جو و کاوش ها بود. یک انتخاب نه چندان قابل پیش بینی برای این پست، ادوین دریک ملوان اسبق گریت لیکز«Great Lakes» بود که سابقه کار به عنوان کارگر راه آهن مجوز استفاده از راه آهن برای سفرهای مجانی را نیز داشت.
“ادوین دریک” برای شروع فعـالیت خود به تیتس ویل سفر کرده و اجاره نامه های مورد نیاز برای زمین های کشاورزی اطراف منطقه را تهیه نمود. جست و جوهای اولیه با استفاده از وسایل ساده ای نظیر بیل انجام شد که بی نتیجه ماند. شرکت نیازمند کند و کاو در اعماق بیشتر بوده که این امر نیز مستلزم سرمایه گذاری بیشتر جهت تهیه یک موتور بخار برای توان رسانی به وسیله ای پیشرفته تر چون مته بود.
دریک یک آهنگر محلی به نام بیلی اسمیت «Billy Smith» را برای ساختن وسایل مته زنی و همچنین بنا کردن یک برج چاه کنی جهت هدایت مته در کنار محل استقرار موتور، استخدام کرد. در حالیکه سرمایه گذاران اصلی در نیویورک و کانکتیکات در حال نا امید شدن از پیشرفت کند پروژه و آماده قطع حمایت مالی خود از آن بودند، کلنل دریک همچنان مصمم و امیدوار به کار خود ادامه می داد.
خیزش به سوی نفت
سرانجام زمانی که نفت خام در عمق ۶۹ فوتی شروع به تراوش کردن از دیوارهای چاه کرد، دریک پیروز شد.
این اتفاق ۱۰ سال پس از شروع خیزش طلایی کالیفرنیا رخ داد، و آن زمان بود که نام طلای سیاه به نفت اعطاء شد. موفقیت دریک موج جدیدی از خیزش به سوی نفت را موجب شد که انگیزه خود را از چشم انداز ثروتمندان یک شبکه می گرفت. حفاری “دریک” منطقه جلگه ای از” ?یل کریک” به مسافت ۱۰ مایل انجام می شد. رودخانه کریک در جهت جنوب از “تیتس ویل” به سمت “ایل سیتی” (Oil City) در جریان بوده و سپس به رودخانه (Allegheny) ، که در جهت جنوب به سوی پیتزبورگ جریان دارد، می پیوندد. در سال ۱۸۶۴ ، با پیدا شدن نفت در منطقه “Pit hole” پیت هل واقع در ۶ مایلی جنوب ایل کریک، تنها در مدت یک سال این منطقه تبدیل به شهری با جمعیت ۰۰۰‚۱۵ نفر شد.
در حالیکه هدف اصلی بیسل و مشاورانش ایجاد منبع جدیدی از سوخت برای چراغ های فانوسی بود، در آن زمان عواقب و پیامدهای غیر عامدانه، این هدف اصلی را کمرنگ تر جلوه می دادند، در همین راستا پالایشگاه هایی به منظور تقطیر کروزین برای مصارف روشنایی و همچنین تأمین روغن های مورد نیاز ماشین آلات با استفاده از باقیمانده های چسبناک نفتی ایجاد شد. محصولات گازی در ابتدا به عنوان ضایعات سوزانده می شدند، تا این که خطوط لوله کشی جهت بهره برداری از آن ساخته شدند. در ابتدا آنها از نظر ظرفیت و مسافت محدود بوده اما بعد از جنگ جهانی دوم تا حد زیادی گسترش یافتند.
جان راکفلر”John Rockfeller” بیشتر ثروت خود را از طریق توسعه امتیاز انحصاری تولید، تصفیه و حمل ونقل کروزین به دست آورد. او شرکت خود را نفت استاندارد”Standard Oil” نامگذاری کرد، تا تأکیدی بر وجود محصولی پایدار باشد که با حذف گازولین (بنزین)، مطمئن و بدون خطر شده باشد.
توماس ادیسون در سال ۱۸۷۹ با اختراع لامپ برق و تأسیس یک کارخانه مرکزی مولد الکتریسیته به نوعی پایان صنعت نفت را پیش بینی کرد. میتوان گفت که او تا قسمتی درست حدس زده بود، چرا که این اختراع اولین تجربه تولید روشنایی بدون استفاده مستقیم از آتش بود. در واقع الکتریسیته می تواند با استفاده از منابع زیادی که هیچ گونه آتشی مصرف نمی کنند، – از آب در حال جریان تا شکافت هسته ای- تولید شود، با این وجود، بیشتر برق مورد مصرف ما در دنیای امروز همچنان به سوخت وابسته است، که بخش عمده آن را گاز طبیعی به دست آمده از نفت تشکیل می دهد.
درست در زمانی که ادیسون در حال تولید لامپ های الکتریکی و سیستم های قدرتی بود، موتورهای احتراق داخلی نیز در حال توسعه و گسترش بودند. یک نمونه از آنها موتور اشتعال جرقه ای بود که گازولین (بنزین) برای آن بهترین نوع سوخت بود. نوع دیگری از آن موتور دیزلی بود که بهترین عملکردش با مصرف گازوئیل به دست می آمد.
در دهه های بعدی، موتورهای احتراق داخلی همچنین شامل توربین های گازی برای تولید سوخت های گوناگون از جمله سوخت مورد نیاز هواپیما می شدند. تولید موتورهای بنزینی نیز منجر به ایجاد عصر اتومبیل و نیاز به جاده های صاف و سنگفرش شد. سرانجام جاده های هموار و بادوامی با سطوح سیاه رنگ، با استفاده از غلیظ ترین مواد باقیمانده نفتی به دست آمده از پالایشگاه ها قیر ساخته شدند.
تا آن زمان گرم شدن هوای سرد مستلزم جمع آوری و خشک کردن چوب در تابستان و مصرف زغال سنگ و ریختن آن به درون کوره ها بوده که خاکستر زیادی را به جای می گذاشت. تنها بعد از جنگ جهانی دوم بود که این تکاپوی طاقت فرسای زمستانه برای جمع آوری سوخت پس از معرفی گسترده و فراگیرنفت، گاز طبیعی و سیستم های گرمایی با سوخت پروپان به اتمام رسید. این سیستم ها همچنین متشکل از ترموستاتهایی برای کنترل خودکار حرارت بودند.
در طول سده گذشته در حالیکه نفت تقطیر شده مایع، مناسب ترین سوخت برای گرم کردن منازل بوده است، باقیمانده های نفتی کم ارزش تر، نیز سوخت مورد نیاز کشتی ها و دیگ های بخار الکتریکی و صنعتی را تأمین کرده اند.
صنعت پتروشیمی که غالباً از نفت و گاز طبیعی به عنوان مواد خام اولیه استفاده می کند، فعالیت خود را در آغاز قرن بیستم جهت تولید کود پلیمر و پلاستیک های متشکل از مواد مصنوعی شروع کرد. امروزه وسایل نقلیه ما تایرهای بهتری دارند که پیامد استفاده از پلیمرهای صنعتی به جای لاستیک های طبیعی به دست آمده از درختان می باشد.
تولید نفت در دره “Oil Creek” به زودی به بالاترین حد خود رسید و تقریباً در طول دو دهه تمامی منابع آن به اتمام رسیدند.(چاه اصلی “Drake” به مدت ۳ سال بازدهای معادل ۱۰۰۰ بشکه در روز داشت). دریک به نیویورک نقل مکان کرد. او در آنجا ثروت خود را به عنوان یک محتکر نفت از دست داده و همچنین سلامتی اش را به مخاطره انداخته بود.
ساکنین”Titles Ville” که موفقیت خود را مدیون سخت کوشی، عزم راسخ و کاردانی دریک می دانستند، مبلغ۴,۰۰۰ دلار برای نجات او و خانواده اش از فقر جمع آوری کردند. در سال ۱۸۷۳ ، ایالت پنسیلوانیا مستعمری سالیانه ای به مبلغ ۱۵۰۰ دلار به دریک اعطاء کرد، که پس از مرگ او در سال ۱۸۸۰ به همسرش تعلق گرفت.
هم اکنون منطقه چاه اصلی نفت دریک، تبدیل به پارک و موزه دریک شده است. این مکان نسخه المثنی ای از چاه “دریک” همراه با یک موتور بخار عملیاتی دارد که جلوه های درونی آن نیز فرصت بی نظیری جهت کسب اطلاعات در مورد تمامی امور مربوط به نفت را فراهم می سازد.
توریسم در این منطقه با شعار«دره ای که دنیا را دگرگون ساخت» ترویج داده می شود. بازدیدکنندگان می توانند سوار بر قطار، گشت و گذاری را از”Titles Ville” آغاز کرده و درمجاورت رودخانه”Oil Creek” به سمت جنوب سفر کنند. مناظری که زمانی پوشیده از چاه های نفت بود، اکنون دوباره به طبیعت وحشی و بکرخود بازگشته است.
پایان عصر نفت
اگرچه نفت در مناطق بسیاری یافت و استخراج شده است، لازم است که همواره آن را به عنوان یک منبع فانی و محدود در نظر بگیریم؛ چراکه سرعت سوزاندن آن توسط ما انسانها، بسیار بیشتر از سرعت جایگزین کردن آن توسط طبیعت است. در گذشته، پیش بینی های بدبینانه، زمان نزدیکی را به عنوان زمان اتمام ذخایر نفتی پیش بینی کرده بودند که، عدم صحت آنها ثابت شد. افراد خوش بین تر همواره اعتقاد داشتند که می توان با حفاری های عمیق تر، که مستلزم نفوذ به زمین های سخت بیشتری است، به مخازن عظیم تری دست یافت.
صحت ادعای این افراد خوش بین با دست یابی به نفت در ساختار گنبدی شکل از جنس نمک به نام تپه اسپیندل تاپ (Spindle Top Hill) در نزدیکی “بومونت” در شرق تگزاس ثابت شد . فرضیه وجود نفت در این مکان بر اساس مشاهده نفوذ گازهای احتراق پذیر از سطح آن شکل گرفته بود. اگرچه نتیجه ۹ سال حفاریهای اکتشافی تنها تعدادی حفره های خالی بود، سرانجام در ۱۰ ژانویه ۱۹۰۱، در عمق ۱۳۹/۱ فوتی از سطح زمین، که تقریباً ۱۰۰۰ فوت عمیق تر از میزانی بود که “دریک”باید حفاری می کرد.
شدت جریان نفت به حدی بود که جریان بوجود آمده از آنها به ارتفاع ۱۵۰ فوت در آسمان پرتاب می شد، که حاصل آن تولید نفت در ایالت متحده سه برابر میزان قبل شد.
در سال ۱۹۰۱ تعداد کل اتومبیل های موجود بسیار پایین بوده و اکثر آنها الکتریکی و یا وابسته به نیروی بخار بودند، اکتشاف نفت در”Spindle top” آغاز عصر اتومبیل هایی باسوخت بنزینی را ممکن ساخت. در طول قرن گذشته مقادیر گسترده ای از ذخایر نفت در مناطق جدید، اعماق بیشتر و همچنین مناطق دور از دریا یافت شده است.
هنری فورد “Henry Ford” نگران این بود که بنزین بدست آمده از نفت دوام کافی برای حمایت از صنعت به سرعت در حال رشد اتومبیل را نداشته باشد. به همین دلیل، شروع به انجام تحقیقاتی به منظور یافتن سوخت های جایگزین نمود. هر چند ثابت شد که، نگرانی او و جایگزینی در آن زمان، کمی زود هنگام و پیش از موعد بوده است.
با این وجود آخرین تخمین ها و بر آوردها که بر پایه تجارب زمین شناسی و همچنین اطلاعات فعلی در مورد زمان اتمام ذخایر نفتی بیان می شود بسیار جدی و هوشیار کننده است. این تخمین ها با پیش بینی های شومی که در دهه ۱۹۵۰ توسط ماریون کینگ هوربرت(Marion King Hultbert) تنظیم شده بود، همخوانی دارند.
اکثر کشورهای تولید کننده نفت زمان حداکثر تولید خود را گذرانده اند ایالات متحده تا زمانی که تولیدش در سال ۱۹۷۰ به بالاترین حد خود رسید، یکی از صادر کننده های اصلی نفت بوده است؛ ولی تاکنون این کشور برای تامین ۶۰% از ۲۰ میلیون بشکه مورد نیاز روزانه خود به واردات وابسته است.
یک گمانه زنی دیگر این است که جهان، عصر نفت را با حدود ۲ تریلیون بشکه نفت آغاز کرده که در حال حاضر حدود نیمی از آن استخراج شده است. یک تریلیون بشکه باقی مانده تنها پاسخگوی منابع مورد نیاز ۳۰ سال آینده می باشد که تجدید شدن آن نیز بسیار مشکل است. مشکل اساسی در مورد نفت اینست که این ماده به نوعی بیش از اندازه پر کاربرد بوده و تقریباً برای اکثر صنایع کارهایی که ما انجام می هیم مورد نیاز اصلی است در حالی که سوخت های جایگزین معمولاً نا مرغوب تر بوده و یا مقبولیت کمتری دارند. سازگاری با نیمه ذخایر باقی مانده و پایان عصر نفت می تواند بزرگترین چالش باشد که تمدن ما تاکنون ناچار به رویارویی با آن بوده است.
«انجمن مهندسین مکانیک آمریکا» ASME چاه نفت “دریک” را در سال ۱۹۷۹ به عنوان نماد اقتصادی تاریخی مهندسی مکانیک برگزید. موزه دریک ول «Drake Well» در شهر “تیتیس ویل” در پنسیلوانیا واقع بوده و شامل نسخه مشابهی از برج چاه کنی دریک و محل استقرار موتور آن است. در این موزه کتابخانه ای از کتاب و اجناس متعلق به صنعت نفت نیز موجود است. در آنجا همچنین کلکسیونی از بیش از ۰۰۰‚۱۰ عکس مربوط به صنعت نفت نیز در معرض تماشای بازدیدکنندگان قرار دارد.
نفت در ایران
صنعت نفت ایران نیز از سال ۱۹۰۸ پس از هفت سال تفحص مکتشفین و کشف نفت در مسجدسلیمان واقع در دامنه جبال زاگرس، پا به عرصه وجود گذاشت.
اما در ایران کاوشهای باستان شناسی معلوم داشته که ساکنین کشور ما از ۵ تا ۶ هزار سال پیش قیر را به عنوان ملاط در ساختمان و یا برای نصب و بهم چسباندن جواهرات و ظروف سفالین و اندود کردن کشتیها بکار میبردند.
مدت زمان مدیدی، مورد استعمال نفت فقط برای مصارف خانگی و یا به عنوان چربکنندهها بود، اما از آغاز قرن شانزدهم میلادی روز به روز موارد استعمال آن رو به افزایش نهاد تا اینکه در سال ۱۸۵۴ دو نفر داروساز وجود یک فراکسیون سبک قابل اشتعال را در روغن زمینی تشخیص دادند و همچنین به کمک تقطیر ، مواد دیگری بدست آوردند که برای ایجاد روشنایی بکار می رفت. بر اساس این کار آزمایشگاهی بود که بعدها دستگاههای عظیم تصفیه نفت، طرحریزی و مورد بهره برداری قرار گرفت. اولین چاه نفت در دنیا در شهر پنسیلوانیا بنام تیستوسوپل امریکا توسط شخصی به نام ادوین دریک در سال ۱۸۵۹ حفر شد. عمیقترین چاه در دنیا چاهی در لویزینای امریکاست که ۶۵۰۰ متر عمق دارد. در سال ۱۹۰۸ نفت در خاورمیانه برای اولین بار در ایران و در شهر مسجد سلیمان کشف شد و بعد از آن در دیگر کشورهای خاور میانه نفت کشف شد. امروزه بزرگترین منابع نفتی جهان در خاورمیانه، ایالات متحده امریکا، آفریقای شمالی و روسیه است.
آرشیو: پیوند ایرانیان
- نویسنده : شهرام گراوندی
- منبع خبر : پیوند ایرانیان
Sunday, 13 October , 2024