البته فقط مختص خوزستان و رسانه های خوزستان نیست؛ و در سراسر کشور این پدیده به چشم می خورد.  یعنی سامانه و زیرساخت عضویت و عضوپذیری در خانه ی مطبوعات، فاقد ساز و کار و مکانیزم هایی  است که افراد غیرمطبوعاتی را به صورت نهادینه شده و بر اساس معیارهای مشخص حذف کند و یا اصولن اجازه ندهد  که افراد غیرمطبوعاتی ، عضو خانه ی  مطبوعات بشوند.

البته فقط مختص خوزستان و رسانه های خوزستان نیست؛ و در سراسر کشور این پدیده به چشم می خورد.  یعنی سامانه و زیرساخت عضویت و عضوپذیری در خانه ی مطبوعات، فاقد ساز و کار و مکانیزم هایی  است که افراد غیرمطبوعاتی را به صورت نهادینه شده و بر اساس معیارهای مشخص حذف کند و یا اصولن اجازه ندهد  که افراد غیرمطبوعاتی ، عضو خانه ی  مطبوعات بشوند.

این اشکال در شکل و شمایل بزرگتری  در مکانیزم های  خود وزارت ارشاد در رابطه با صدور مجوز رسانه به افراد  وجود دارد.  یعنی  هیچ گونه ترتیب مشخص و یا تعریف واحد و منسجم و عقلانی و منطقی  وجود ندارد  که  فقط  افراد صالح و سالم و مرتبط  و ذیحق بتوانند مجوز انتشار رسانه را دریافت  کنند؛ و متاسفانه  از دیرباز  شاهد این  بلیه و مشکل و معضل  هستیم که بعنوان نمونه  نماینده های  مجلس  به راحتی  آب خوردن  مجوز رسانه دریافت می کردند! نمایندگانی  که در رزومه و سابقه ی  پیش از  دوران نمایندگی شان ، حتا یک ساعت هم  در شمار اهل رسانه و مطبوعات محاسبه نمی شدند!  و یا بسیاری از آنها  حتا نطق هایشان را افراد دیگری  برایشان  تهیه می کردند چه برسد به اینکه ذهنیت و توان و سواد و تحصیلات مرتبط با روزنامه نگاری یا حیطه ی رسانه داشته باشند.

استثناهایی  هم البته وجود داشت و یا دارد؛ که فی المثل  فلان نماینده یا بهمان مسوول و مدیر، به روزگارانی دور یا نزدیک، قلم هم زده، تالیفی هم داشته و یا کار مطبوعاتی  کم و زیادی  هم کرده است. کاری به استثناها نداریم.

در مبحث عضویت و عضوپذیری در خانه مطبوعات کشور و استان ها هم  همین پدیده وجود دارد.  یعنی  شما کافی است به چند تن از قدمای رسانه ( پیشکسوتان ) در یک استان مانند خوزستان مراجعه کنی و  از صدر تا ذیل افراد عضو خانه ی  مطبوعات   را   روبرویشان بگذاری و بپرسی چند نفر از این اعضا را می شناسند؟!  هر چند مهم ترین شاخص برای شناسایی افراد ذیمدخل ( نقش پرداز، صاحب نقش، موثر، مرتبط ) در رسانه های  استان  هم ، همین تاییدیه ی  پیشکسوتان است ولاغیر.  چرا که  در یک بافتار  محدود ( از نظر موضوعی ) مانند  جغرافیای خوزستان ( از نظر چارچوب ) ، پیشکسوتانی  هستند که  از دهه های ۶۰ و ۷۰ تا کنون  هنوز در عرصه ی رسانه حضور دارند و  کماکان به فعالیت مطبوعاتی  می پردازند.  از سوی دیگر همین  پیشکسوتان  ، می دانند و  خبر دارند و به واسطه ی  تعاملی  که با پیکره و اجزای  رسانه های  استان دارند ، می توانند  محک و معیار داوری  باشند.

هیچ مدیرکلی و یا معاونت مطبوعاتی اداره کلی در مقایسه با پیشکسوتان  رسانه ی یک استان نمی تواند  از این منظر قابلیت و توان و ظرفیت شناسایی سره از ناسره را داشته باشد.  هیچ مقام مسوول دیگری در یک استان  ولو  اگر ۳۰ سال هم مدیر یک تشکیلات اجرایی و یا سیاسی بوده ، نمی تواند  بعنوان معیار و یا طرف مشاور  در جهت شناسایی  اعضای واقعی یا غیرواقعی  خانه مطبوعات  بعنوان طرف بحث انتخاب شود.  دلیلش هم  روشن است.  مدیرکل ارشاد و یا معاونت مطبوعاتی  ارشاد  به دلیل تغییرات اجرایی پی در پی  و تغییر دولت ها و منصب ها و از اینجا به آنجا رفتن ها و گاه به حاشیه راندن ها ووو  ؛ و یا فلان مسوولی که ۳۰ سال ( بعنوان مثال ) در مصدر یک پست و مقام  تکیه  زده بود و یا تکیه زده است، به دلیل اینکه بخشی از کارش  مرتبط با رسانه ها بوده و  اصولن نفس حضورش در سازمان به خاطر موضوع و ماموریت و پست و موقعیت دیگری  تعریف شده ، نمی تواند  یک ترازو  یا سنک محک تشخیص ذیمدخل بودن و یا ذیمدخل نبودن  اعضای خانه ی  مطبوعات  خوزستان  و یا استان دیگری  معرفی شوند و یا  در شمار بیایند.

در دو سه دوره ی  اخیر خانه مطبوعات  خوزستان  به دلیل الکترونیکی شدن  عضوپذیری ، مدیران مسوول  نشریات ، ( که حتا به جرات می توان  برخی از خود مدیران مسوول و یا صاحبان امتیاز را  به دلیل  کم سوادی ، بی سوادی، سطح ناکافی  نگاه ژورنالیستی ، بی تعهدی به فضای جامعه و حضور در مصدری با موقعیت  تولید  محتوا  و نداشتن  این ظرفیت  ، بعلاوه ی  دهها دلیل  دیگر  ، افرادی  غیرمطبوعاتی  تلقی  کرد ) ، به دلایل آشکار و پیدا، اقدام به تزریق افرادی  غیرمرتبط و غیرمطبوعاتی با حداقل دانش و سواد و سابقه ی  قابل اثبات  مطبوعاتی  بودن، به خانه ی  مطبوعات  استان خوزستان  کرده اند.  یکی از بارزترین  نمادهای  این شیوه ی  غیراخلاقی و ناپسند که مورد اعتراض اکثریت رسانه های خوزستان است، وجود انبوه  دوستان و  برادران و خواهران و پسرخاله ها و دخترخاله ها و پسرعموها و پسردایی ها و دخترعموها و دختردایی ها و فرزندان و حتا پدر و مادر  برخی  از همین اهالی رسانه در سامانه ی خانه ی مطبوعات  است که صرفن با یک معرفی نامه ی ساده  و بدون پشتوانه ی  ارزشمند و قابل اثبات!  از طرف برخی مدیرمسوولان  به عضویت خانه ی  مطبوعات  استان خوزستان  در آمده اند!

برخی از افراد  کل خانواده و یا برخی  نیمی از خانواده و برخی  نیمی از طایفه ی  خودشان  را بعنوان عضو  خانه ی  مطبوعات به این سامانه معرفی  و به  آن تزریق کرده اند!

دلیلش هم روشن  است.  منافع شخصی!  نگاه  مادی  صرف به مقوله ی  فعالیت مطبوعاتی و رسانه ای!  داشتن جیب گشاد و بدون انتها! داشتن  دهان گشاد و  بدون  فرصت بسته شدن و نفسی تازه کردن!  گرفتن امتیازهای  متعدد  کوچک و بزرگ.  خواه  یک بسته ی  معیشتی  بیشتر باشد و یا یک کارت هدیه ی  بیشتر و یا پیروز شدن در انتخابات  خانه ی  مطبوعات  و قمپز در کردن و فیگور اهل رسانه گرفتن! ووو

بهرروی، نقد در این رابطه زیاد است  و  امید است  کمیته یا کمیسیون و یا کارگروه ( هر نامی  که می خواهد  داشته باشد ) پالایش  اعضای خانه ی  مطبوعات خوزستان  هر چه سریع تر  تشکیل شود  و جامعه ی  مطبوعاتی  استان خوزستان و خانه ی مطبوعات استان خوزستان  از وجود اغیار نااهل و بی اعتبار و بدون  سابقه و فاقد کیفیت  عضویت از گردونه ی تشکیلات  خانه ی  مطبوعات  بدون هیچ چانه زنی  و مماشات و ترحمی  ، حذف شوند.

کاری که در استان های دیگر  به دلیل تشخیص و دریافت و درک  اهالی رسانه های استان های دیگر از موقعیت مخاطره آمیز  حضور افراد غیرمرتبط  در جامعه ی  رسانه ای  ، کلید  خورده و  می توان  از استان  یزد بعنوان  پیشقراول  این جریان  یاد کرد.

دخترخاله ها و دخترعموها و پسرعموها و پسردایی ها  باید  کنار بروند و  دامان شان را از ساحت  رسانه های  خوزستان کنار بکشند. تعارف را باید  کنار بگذاریم و  هر کسی  سر جای  خودش  بنشیند!

  • نویسنده : شهرام گراوندی
  • منبع خبر : صدای هم وطن