برگردان و بار معنایی واژه وفاق را به زبان فارسی می توان در واژگانی مانند همبستگی، همگامی، همراهی، همگرایی، آشتی، دوستی و همکاری به روشنی احساس نمود، گر چه واژه وفاق در زبان فارسی کاربرد فراوان دارد و معنا و دامنه مفهومی آن آشکار است!
وفاق می تواند میان دو نفر، دو گروه سیاسی یا دو ملت برقرار و دیده شود مشروط به آنکه ملزومات و پیشنیازهای اخلاقی و رفتاری آن، در هر دو سو، نهادینه و بطور اختیاری و با رضایت، به اجرا و تحقق در آمده باشد.
پیشنیاز و ملزومات وفاق، در هر دو سو، باید به یک اندازه محقق شده باشد و هر دو سوی وفاق، بطور تساوی، برای تحقق و جامه عمل پوشاندن به وفاق، گام عملی به جلو یا عقب و پست سر برداشته شود.
برقراری وفاق میان دو سو، نیازمند داشتن اهداف مشترک و درک متقابل یکدیگر از همدیگر و باور به مصالح و منافع یکدیگر و پذیرش قابلیت ها و توانایی ها و حقوق یکدیگر است.
بی گمان، تعداد نفرات، میزان بهره مندی از فرصتها، میزان مقبولیت هر سو، میزان سرمایه، میزان پشتوانه و اشتراک نسبی در جایگاه، برای هر دو سویی، که قرار است به وفاق برسند و به آن پایبند باشند، ضروری و در استواری و قوام وفاق، تعیین کننده است.
نظارت بر جریان سیال وفاق و رعایت تعهدات دو سو به یکدیگر، شفافیت رفتار و پرهیز از پنهانکاری علیه یکدیگر، از ضرورت های پایدار بودن وفاق میان دو سوی وفاق است.
تحقق وفاق، مستلزم نهادینه شدن اخلاق و رفتار مناسب و متناسب با وفاق، در لایه های درونی در دو سوی وفاق است. وفاق تا عمق و ژرفای باور و منش هر دو سو باید رخنه و نشست کرده باشد. وفاق تصنعی و جعلی، سست و کوتاه مدت خواهد بود.
برقراری وفاق و استواری آن در گرو، چشم پوشی موقت، عقب نشینی از خواسته ها و کوتاه کردن انتظارت و بسنده نمودن به اقتضای وفاق است.
وفاق، در فرایند گفت و شنود بلند مدت و پایدار، شکیبایی، پر حوصلگی، قبول و تحمل اقتضاهای شکست و تجدید نظر و نو به نو شدن حاصل می گردد.
قدرت و شجاعتِ اعتراف و قبول اشتباه، پوزش خواهی، قدردانی از طرف مقابل، اعتماد دو سویه به یکدیگر از ویژگی های است که دو سوی وفاق باید در خویش نهادینه کنند با تمرین های مکرر و گذر از آزمون ها و تجربه اندوزی های مفید.
از آنجا که در سپهر سیاستورزی چه بسا دو حزب و صاحبان گفتمان در یک سطح از رای آوری و مقبولیت عامه نباشند و یک سو، پیروز میدان رقابت شده است، آیا در پدیده وفاق، از امتیاز و رتبه و بالاسری برخوردار است؟ پاسخ به این پرسش هر چه باشد نباید ناقض اصول و پایه های وفاق باشد.
از آنجا که علی الاصول منادی وفاق، حزب و گفتمانِ پیروز است و نه حزب و گفتمانی که در صندوق رای فاقد آرای اکثریت است، از این رو، برگه برنده و ارج و ارزش پیشنهاد برقراری وفاق، به آن تعلق می گیرد!
از دشواری های تحقق و برقراری وفاق، دست شستن حتی بطور موقتی، از باورهای سخت و اعتقادات مزمن و عادت های رفتاری و متصلب شدن شخصیت و خودداری از تجدید نظر در ساختار فکری و پیشینگی اندیشه است. هر یک از این موارد می تواند، مانع تحقق وفاق در درجات و درصدهایی متفاوت باشد!
در همین راستا، پاسخ به این پرسش که پایبندی به تحزب و تدین، آیا مانع وفاق است یا تسهیل کننده آن، جای بحث دارد. چگونه تحزب و تدین، در سپهر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی می تواند مانع یا تسهیل کننده برقراری وفاق باشد؟ احساس برازندگی و خودبرتر بینی و احساس اقتدار شرعی و قانونی، چگونه می تواند در خدمت برقراری وفاق در آید؟ آیا تحقق وفاق، نیازمند وضع قوانین است یا تنها با تعهدات اخلاقی ممکن خواهد شد؟
- نویسنده : حسن دادخواه
Thursday, 15 May , 2025