اقتصاد یک کشور در حقیقت منبع تغذیه و شریان حیاتی آن جامعه است که افراد آن باید از مهم ترین منابع طبیعی- اقتصادی(شامل نفت و گاز) و نیز از منبع درآمد و حمایت های تمام و کمال مالی که حق مردم آن جامعه هست، برخوردار باشند؛ در واقع این حق افراد جامعه و یک کشور است که به خوبی از منابع مالی آن مملکت بهره برده و در رفاه و آسایش کامل زندگی کرده، یا حداقل از زندگی نرمال برخوردار باشند؛ لذا این مهم وظیفه مسوولان آن کشور و مدیران اقتصادی است که شرایط بهبود را برای مردمان و مخصوصا اقشار ضعیف و متوسط فراهم آورند تا خط فقر به تدریج کاهش یافته و ما کمتر شاهد زباله گردی افراد و کارتن خوابی ها و نیز بی خانمانی ها و اعتیاد و سرقت در سطح شهر و جامعه باشیم. در سال ۹۹ بسیاری از پژوهش ها نشان داده که خط فقر در تهران به ۱۰ میلیون تومان رسیده است چرا که قیمت کالاها روند افزایشی داشته و بر این اساس قدرت خرید مردم کاهش یافته و حتی دیگر نمی توانند از پس تامین نیازهای ضروری خود برآیند؛ در حقیقت اقتصاددانان معتقدند، تعریف و تعیین «خط فقر» و «خط زندگی» پیچیدگی های خاصی دارد و باید در تعیین آن، نوع شغل و تحصیلات و مسوولیت افراد را هم در نظر گرفت بنابراین ارایه یک رقم ثابت به عنوان «خط فقر» برای همه گروه های شغلی و تحصیلی، منطقی و دقیق و منصفانه نیست. براساس ارزیابی رسمی، اکنون خط فقر غذایی به ازای هرنفر ۶۷۰ هزار تومان است و اگر خانواده ۳نفره را با حداقل دستمزد در نظر بگیرید، بسیاری از خانواده های کارگری زیرخط فقر یا در مرز خط فقر غذایی قرار می گیرند. در حقیقت آمار ها نشان می دهد که قشر ضعیف و متوسط جامعه تا حدودی در یک خط اقتصادی حرکت می کنند و می توان گفت که حداقل نصف جمعیت کشور زیر خط فقر زندگی می کنند؛ باید چاره ای اندیشید تا پای عمل را به میان کشیده و فکری به حال اقتصاد بیمار کرده و در صدد بهبودی آن کوشا بود. به هر روی؛ اگر شرایط اقتصادی تغییر نکند و همچنان روند افزایشی به خود گیرد شاهد نابسامانی هایی در جامعه و اجتماع خواهیم بود که شکل خوبی در جامعه نخواهد داشت و این معضل از بدنه اجتماع رد شده و به هسته جامعه یعنی خود مردم آسیب وارد می کند و به تدریج این نابسامانی و هرج و مرج کلیه طبقات اجتماعی را فرا خواهد گرفت. پس بایسته است تا اصلاحاتی در زمینه اقتصادی و سیستم مالی صورت پذیرد و جامعه شناسان اقتصادی و اقتصاددانان، دلسوزی به کار برده و چاره ای اندیشند تا این اقتصاد بیمار که رو به نابودی است را احیا کنند و منطق و عقل اقتصادی را به کشور بازگردانند. برخی از سیاست گذاری ها باید دلسوزانه اصلاح شوند تا با همت همگانی بتوان نبض جامعه را به درستی کنترل و مدیریت کرده و شاهد پیشرفت و دستاوردهای خوب و مفیدی در کشور باشیم.
- نویسنده : شهراد شاهرخی
Saturday, 7 December , 2024