وقتی کرونا از ووهان چین به همه جا سرایت کرد و در ایران نیز به سرعت گسترش یافت، خیلی ها به من گفتند که کرونا نشان داد که تنها علم است که می تواند به ما در برخورد با یک بیماری یاری برساند و دیگر هیچ جایی برای رهیافت های غیرعلمی و غیرمستدل وجود ندارد. […]
وقتی کرونا از ووهان چین به همه جا سرایت کرد و در ایران نیز به سرعت گسترش یافت، خیلی ها به من گفتند که کرونا نشان داد که تنها علم است که می تواند به ما در برخورد با یک بیماری یاری برساند و دیگر هیچ جایی برای رهیافت های غیرعلمی و غیرمستدل وجود ندارد. همین طور هم بود. هر جای دنیا را که نگاه می کنیم، می بینیم که دانشمندان بسیاری از شاخه های مختلف دست به دست هم داده اند تا بتوانند بر این پاندمی غلبه کنند و در این راه به موفقیت های چشمگیری نیز دست یافته اند. به غیر از شناخت ویروس که عملا منجر به شناخت بهتر بیماری ها و خطرات پیش روی ما شده، کشف تکنیک های جدید واکسن سازی انقلاب بزرگی است که فقط علم و روش های علمی می توانست به ما در رسیدن به چنین دستاوردی یاری برساند. همین تکنیک استفاده از mRNA که پایه ای برای ساخت واکسن های جدیدی مانند فایزر و مدرنا شده است، بی شک محدود به صنعت واکسن سازی نخواهد ماند و تمام عرصه های پزشکی از جمله درمان سرطان ها را نیز تحت الشعاع خود قرار خواهد داد و چه بسا جایزه نوبل پزشکی نیز به سازندگان آن اعطا شود. این موضوعی عجیب نبود. حداقل از رنسانس به این سمت انسان فهمیده است که کلید حل مشکلاتش در علم و تفکر علمی است و با علم است که می توان بر بیماری ها فائق آمده، پل و جاده و کارخانه بسازد، بحران های محیط زیستی مانند سیل و زلزله و از بین رفتن جنگل ها را مدیریت کند و هزار چیز دیگر که امروزه نمود آن را در کشورهای پیشرفته می بینیم. در کشوری مانند ما که از قافله تفکر علمی به دور است؛ اما متاسفانه داستان به راه دیگری رفت و در نهایت ما را به اینجا رساند که هر روزه باید شاهد آمار بسیار بالای فوتی ها باشیم؛ در حالی که می شد با مدیریت علمی مانع وقوع چنین فاجعه ای شد. موضوع صحبت من در یادداشت امروز درباره وضعیت طب سنتی در جامعه ایرانی و دخالت آن در فاجعه اخیر است. طب سنتی به معنای طب ایرانی یعنی آثار افرادی مانند زکریای رازی و ابن سینا و بهاالدوله رازی جزء متون با ارزش بوده و افتخار ملی ما محسوب می شود؛ اما آنچه آن دانشمندان در کتب خود ارائه داده اند، با آنچه در سطح جامعه وجود دارد، بسیار متفاوت است. اگر هر یک از این پزشکان بزرگ در زمان کنونی بودند، شک نداشته باشید که به بزرگ ترین طبیبان در حوزه پزشکی مدرن بدل می شدند. به سخن دیگر روش کاری آنها اگر به درستی در ایران ادامه می یافت، درنهایت به همین پزشکی مدرن می رسید و آنها وقت خود را با انبوه مفاهیم غیر قابل درک که فقط در فضای سنتی توجیه می شوند، تلف نمی کردند. اگر طب ایرانی یا طب سنتی بخواهد در تفکر پزشکی امروز جایی داشته باشد، باید تن به رهیافت ها و متدهای علمی داده و ادعاهای خود را ثابت کند. این ثابت کردن نیز روش های مشخص علمی دارد که در تمام کارآزمایی های بالینی به کار می رود. متاسفانه چنین رویکردی در برابر طب سنتی ما اتخاذ نشده و حتی دانشکده های طب سنتی نیز آن طور که باید و شاید در این راستا گام برنداشتند. این در حالی است که بعد از کرونا داروهای متعددی در حوزه طب سنتی بدون اینکه شاهدی مبنی بر تاثیرگذاری آنها وجود داشته باشد، مجوز گرفتند. در واقع رویکردی غیر علمی در برخورد با ویروسی کشنده نیز به کار رفت و نتیجه همین چیزی شد که مشاهده می کنیم. امیدوارم از این پس بازنگری ای اساسی در این موضوع صورت گیرد. روی صحبت من با استادان دانشکده های طب سنتی است که عمدتا پزشکی مدرن را نیز خوانده اند و با اصول علمی آشنا هستند. اگر تلاش خود را نکنند، آنچه میراث مکتوب این مملکت شمرده می شود، زیر بار سودجویی ها از بین خواهد رفت.
- نویسنده : دکتر عبدالرضا ناصرمقدسی (متخصص مغز و اعصاب)
Saturday, 7 December , 2024