شرایطی که امروز اصلاح طلبان با آن مواجه هستند، از زوایای مختلفی قابل نقد، تحلیل و بررسی است که طبعا صاحب نظران و کارشناسان عرصه سیاست و احزاب در روزها و چه بسا سال های آینده به آن خواهند پرداخت، اما آنچه در این یادداشت کوتاه مورد توجه قرار گرفته است، فقط یک جنبه از […]
شرایطی که امروز اصلاح طلبان با آن مواجه هستند، از زوایای مختلفی قابل نقد، تحلیل و بررسی است که طبعا صاحب نظران و کارشناسان عرصه سیاست و احزاب در روزها و چه بسا سال های آینده به آن خواهند پرداخت، اما آنچه در این یادداشت کوتاه مورد توجه قرار گرفته است، فقط یک جنبه از وجوه مختلف آن است و آن هم اینکه در انتخابات ریاست جمهوری که جمعه ۲۸ خرداد برگزار شد و ابراهیم رئیسی به ریاست جمهوری انتخاب شد، اصلاح طلبان به رقیب نباختند بلکه به خودشان باختند؛ چراکه در سال های گذشته سرمایه انباشته ای که پس از دوم خرداد در انبان اصلاح طلبان جمع شده بود، به مرور در انتخابات های مجلس شورای اسلامی ریاست جمهوری و شورای شهر و روستا مصرف شده بود، بدون آنکه وقتی اصلاح طلبان سخاوتمندانه دست در انبان کردند و از موجودی سرمایه اجتماعی خودشان استفاده کردند به این فکر باشند که جای آن را پر کنند. شاید گمان بر این بود که این سرمایه نامیرا و دائمی است، اما سرمایه چه مادی و چه معنوی همیشگی و ثابت نیست، بلکه در طول زمان قابلیت کاهش و افزایش دارد که در مورد اصلاح طلبان با کاهش مواجه شد. از سوی دیگر، آنچه امروز جریان اصلاح طلبی را به محاق برده، نه تنها عملکرد ضعیف آنها در مواجهه با مشکلات و معضلات اجتماعی بوده بلکه شامل بی اعتنایی آنها به خواست و مطالبات جامعه در ادوار قدرتشان بود؛ تا جایی که چندان برنامه جامع و مدونی برای پیاده سازی و اجرای خواست مردم نداشتند و به تبع آن از سیستمی جامع نگر و جامعه پسند که محتوایی به واقع اصلاحی داشته و در زندگی روزمره مردم تاثیر بسزایی داشته باشد، به دور بودند و در گعده های سیاسی خویش اغلب به اولویت های حزبی می اندیشیدند. اما اینک که انتخابات به پایان رسیده و اصلاح طلبان اجبارا از حضور نیم بند در قدرت به جامعه کوچ می کنند، باید با آسیب شناسی عملکرد خود در ۲۴ سال گذشته نقاط قوت و ضعف خود را به خوبی شناسایی کنند و ببینند کجا موفق و کجاها ناکام بوده اند.
با بی رحمی تمام به کارنامه خودشان نگاه کنند و هر جا باعث شده با اصلاحات به معنای واقعی کلمه زاویه پیدا کنند، بدانند همان هم باعث انحراف از مسیر شده است. دست به جراحی و اعمال اصلاحات بزنند؛ بی تردید قاطبه مردم ایران طرفدار اصلاحات در جامعه هستند و این اصلاحات الزاما با چهره های اصلاح طلبی کنونی صورت نمی گیرد، چه بسا لازم باشد در حاملان اصلاحات هم تغییری صورت گیرد و چهره های جدید و آماده تری جایگزین شود؛ چراکه کشور فرصت تاریخی محدودی در اختیار دارد که اگر از آن به خوبی بهره نگیریم، آینده ناروشنی در پیش خواهیم داشت.
- نویسنده : وحید معتمدنژاد (فعال فرهنگی)
- منبع خبر : شرق
Friday, 4 October , 2024