بدون شک انقلاب اسلامی مردم ایران گام بلندی بود که در راه رشد و توسعه همه جانبه ایران برداشته شد به گونه‌ای که امروز و به اعتراف دوست و دشمن، ما در مسیری گام نهاده ‌ایم که آینده آن روشن بوده و با اتکا به توانمندی‌ها و استعدادهای خود خواهیم توانست کشورمان را همچنان که از زمره کشورهای عقب‌مانده دنیا درآورده و آن را به جرگه کشورهای در حال توسعه وارد ساختیم همچنین این مرحله را نیز پشت سر نهاده و آن را به کشوری توسعه یافته بدل سازد.

به عنوان یک ایرانی آگاه به دارایی‌ها و ثروت‌های خدادادی سرزمین خویش بارها و بارها از خود پرسیده‌ایم که چرا با وجود این همه سرمایه‌های غنی از چنین جایگاهی در عرصه اقتصادی جهانی برخورداریم و مهمتر آنکه چگونه می‌شود که کشورهایی با منابع و ثروت‌های به مراتب کمتر جایگاهی بهتر و روشن‌تر از ما در رقابت‌های اقتصادی در سطح جهانی دارند. اما کشور ما با وجود دریایی از ثروت های رو و زیرزمینی و با وجود موقعیت برتر ژئوپولیتکی و جاذبه‌های بسیار توریستی و میراث‌های به جای مانده از روزگاران باستان در زیر پنجه‌های فقر اسیریم؟
این در حالی است که ضریب هوشی این ملت از گذشته تا کنون زبانزد همگان بوده است بایستی این واپس‌ماندگی را در کدام عوامل باید جستجو کرد؟ مدیریت با توجه به وضعیت شاخص کیفیت زندگی در ایران که در بین ۱۹۰ کشور جهان در رتبه ششم از آخر می‌باشد و آمارهای فاجعه آمیز موجود در زمینه مسائل فرهنگی، محیط زیست، اقتصادی، حوادث، علمی آموزشی، فرار مغزها، فرار نخبگان، فرار سرمایه، اعتیاد، جرم و جنایت، طلاق و صدها آمار دیگر که از معتبرترین منابع موجود در ایران تهیه شده است و با وجود نیت خیرخواهانه و همه تلاش‌ها برای آبادانی کشور آمارها گویای حقیقت تلخ عقب ماندگی فزاینده ایران می‌باشد و ثابت می‌کند که نه تنها کشور در مسیر توسعه نمی‌ باشد، بلکه هر روز عقب مانده‌تر از کشورهای دیگر می‌شود.
مهم‌ترین عامل داخلی در وضعیت فعلی کشور ما نداشتن قدرت تفکر منسجم و علم سازمان‌یافته است. تمام مسائل جامعه بالاخص عوامل داخلی به نظر می ‌رسد از اینجا سرچشمه بگیرند که ما در تشخیص مسائل و یافتن راه حل مناسب نقص داریم، یعنی: یک سیستم تفکر سازمان یافته، در بالاترین حد توانایی تفکر و آزاد از قید و بندهای کاستی و ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، مذهبی غیرمستدل نداریم که بتواند مسائل را با عمق تفکر کافی، به طور واقع‌بینانه و دور از تعصبات بررسی کند. گر چه رهبری مذهبی و رئیس جمهور وقت برای این مسأله اهمیت زیادی قائلند، اما با وصف این، هنوز این نیاز در مسئولین و جامعه به اندازه کافی ادراک نشده است.
به نظر می ‌رسد مهم‌ترین موانع در راه توسعه کشور ایران، نداشتن قدرت تفکر منسجم و علم سازمان یافته و فساد اقتصادی و مقاومت سنت در مقابل نوگرایی و همچنین سوءمدیریت می ‌باشد.
توسعه سیاسی:
توسعه سیاسی به معنای روندی از تغییر سیاسی همراه با برابری فزآینده، افزایش توانایی نظام سیاسی در پاسخگویی و کسب رضایتمندی عمومی و انفکاک نقش‌ها و ساختارهای سیاسی است، البته فارغ از هر نوع نگاه مکتبی مانند لیبرالیسم.
توسعه اقتصادی:
حالتی است که در آن یک جامعه از پیشرفته‌ترین تکنولوژی در فعالیت‌های اقتصادی خود بهره می‌جوید. مقصود از پیشرفته­‌ترین تکنولوژی چهار عامل تولید، دانش و علوم، نیروی انسانی ماهر و سازمان تولید می‌باشد.
رشد خودپایدار:
مرحله ‌ای از رشد است که پس از آنکه جوامع به آن می‌رسند از آن پس رشدشان برگشت‌ناپذیر خواهد شد و فقط رو به جلو حرکت می‌کنند. کند و تند می‌شوند، اما دیگر به نقطه قبل از تولد یافتگی خود بر نمی‌ گردند. این هنگامی است که توسعه به انسان‌ها وصل می‌شود و نگرش آنها توسعه محور می‌شود.
توسعه در درون خود نوعی سوگیری ارزشی را مستتر دارد که اشاره به دگرگونی در جهت مطلوب و یا پیشرفت در وضعیت یک شی، پدیده، سازمان، نحوه عملکرد و… دارد و البته عامل انسانی و تصمیم و فعالیت او مسبب این امر پنداشته می‌شود.
در چنین زمینه‌ای توسعه اشاره به تحول نیروهای تولیدی و گسترش روند تولید در جامعه ما بعد فئودالی داشت این تحولات به تغییر در روابط اجتماعی منجر شدند.
ایران پس از انقلاب دارای دوره‌ها و مشکلات خاصی بوده است که هر کدام به تنهایی کافی بود تا اینکه کشور با شکست مواجه شود، یکی از دوره‌های حساس و سرنوشت‌ساز انقلاب، سال های نخستین آن بود که در آن زمان مشکلاتی وجود داشت همچون حضور گروهک‌های مختلف که نمی‌گذاشتند مردم روز خوشی داشته و هر روز شاهد بمب‌گذاری و ایجاد تفرقه و ناامنی در مناطق مختلف بودیم که خود موانع مهمی در راه توسعه ایران بودند.
از دیگر مشکلات باید به جنگ تحمیلی هشت ساله اشاره کرد که واقعاً بسیاری از فرصت‌ها و امکانات ما را هدر داده و خسارات بسیاری نیز به بار آورد که همچنان و پس از گذشت افزون بر بیست سال از آن، شاهد آثار سوء آن هستیم. از طرف دیگر و در دوره‌های دیگر انقلاب نیز ما شاهد کارشکنی‌ها و دست‌اندازهای مختلفی هستیم که از سوی دشمنان این مرز و بوم به آن دامن زده و به خوبی دستان پلید عناصر داخلی و خارجی در آن پیدا است.
به عنوان مثال موضوعی که امروز یکی از شاخص‌های مهم در توسعه‌یافتگی در دنیا مطرح است، بحث انرژی هسته‌ای که در دهه اخیر، بدخواهان این ملت تا توانسته ‌اند در این راه سنگ‌اندازی و علیه آن اقدام به توطئه‌های مختلف سیاسی، رسانه‌ای و… کرده ‌اند تا اینکه این مهم را از ایران اسلامی گرفته و نگذارند به این توان و قدرت دست یابد که با امدادهای الهی نتوانستند به این هدف شوم خود دست یابند و امروز ما به عنوان یک قدرت دارای توان هسته‌ای در دنیا مطرح می‌باشیم.
بدون شک انقلاب اسلامی مردم ایران گام بلندی بود که در راه رشد و توسعه همه جانبه ایران برداشته شد به گونه‌ای که امروز و به اعتراف دوست و دشمن، ما در مسیری گام نهاده ‌ایم که آینده آن روشن بوده و با اتکا به توانمندی‌ها و استعدادهای خود خواهیم توانست کشورمان را همچنان که از زمره کشورهای عقب‌مانده دنیا درآورده و آن را به جرگه کشورهای در حال توسعه وارد ساختیم همچنین این مرحله را نیز پشت سر نهاده و آن را به کشوری توسعه یافته بدل سازد. به عبارت دیگر این انقلاب بود که سرآغازی برای توسعه ایران بوده و در این راه به عرصه‌های مختلف توسعه از جمله اقتصاد، صنعت، تکنولوژی و… وارد و قله‌های فراوان علمی(انحصاری) را فتح و خود بر آن سلطه یافته است و به توفیق الهی در آینده نیز خواهیم توانست همچنان به این حرکت و خیزش میمون و مبارک استمرار بخشیده و پا به عرصه توسعه‌یافتگی بگذاریم.
مهم‌ترین عامل داخلی در وضعیت فعلی کشور ما نداشتن تفکر قدرت منسجم و علم سازمان یافته است و همیشه تمام سیاست‌گزاران کشور در ارائه یک تعریف منسجم و سازمان یافته از توسعه با مشکل رو به رو هستند و در نتیجه در دادن راه حل برای مشکلات توسعه کشور نیز با مشکل رو به رو هستند و هر کدام مبتنی بر تعریف خود از توسعه راه حل خود را نیز ارائه می ‌دهد که اکثر آنها به توسعه تک بعدی نگاه می کنند پس راه حل آنها نیز تک بعدی است و عدم حرکت دولت‌ها بر اساس برنامه‌های فرادستی مانند سند چشم‌انداز و حاوی برنامه‌های توسعه ۵۰ ساله که هر دولتی برداشت خود را اجرا می ‌کند.