زورگیر احساس می کند ممکن است دستگیر نشود و مواهبی در بعد مالی هم نصیبش بشود. فرد وقتی حساب هزینه ـ فایده می کند، می بیند فایده‌اش بیشتر از هزینه اش است و به همین دلیل مبادرت به چنین کاری می کند!

     آسیب های اجتماعی در همه جوامع کم و بیش یافت می شود و تنها تفاوت در شدت و ضعف و میزان آن است. به عنوان مثال خودکشی در همه جوامع وجود دارد لیکن در برخی جوامع زیاد و چشمگیر و در برخی اندک و نادر است. طلاق، سرقت مسلحانه، کیف قاپی، تجاوز به عنف، اعتیاد و سایر آسیب ها یا انحرافات اجتماعی هم در همه جوامع قابل مشاهده است.
نکته آن است که در جوامعی چون کشور ما برخی از این آسیب ها رو به افزایش و چشمگیر بوده، از یکسو موجب نگرانی جامعه و مسوولان شده است و از سوی دیگر ناامنی به ویژه ناامنی اجتماعی را دامن زده است. با توجه به مراتب فوق و وجود این دیدگاه که جامعه ما در برخی آسیب های اجتماعی سیر صعودی و نگران کننده ای داشته و امنیت اجتماعی را به خطر انداخته است، ضرورت دارد کنشگران اجتماعی و فرهنگی  استان خوزستان، خاصه که این نمونه از آسیب های اجتماعی  به طرز نگران کننده ای  در این استان شایع شده است، به صورت علمی و عملگرایانه به این مباحث وارد شوند و به مسوولان امر، راهکار ارائه دهند.
انتشار کلیپ های سرقت های مسلحانه، با سلاح سرد و گرم، آدم ربایی ها و کیف قاپی ها و حمله به مغازه و افرادی که در کوچه ها و خیابان های شهر در حال تردد هستند، باعث ترس عمومی و شیوع رعب درونی می شود.
در همین راستا، ضمن دعوت از مقامات قضایی به ورود قاطع به این موارد، چه در رسیدگی به پرونده ها و چه اعمال  مفاد سختگیرانه ی مجازات اسلامی شرعی و قانونی، این مبحث کماکان برای ارائه ی راهکار و بررسی موارد یاد شده، فراهم است.
 
          زورگیری‌ها و سرقتهای خشن این روزها،  نمونه‎هایی از رفتارهای خشونت‌باری است که در جامعه شیوع پیدا کرده است. در بعضی موارد، افرادی که برخی رفتارهای خشونت‎بار مانند رفتار مرد نسبت به زن از خودشان بروز می‎دهند از سوی جامعه دفع که نمی‎شود هیچ، بلکه نشان‌دهنده‌ی زرنگ بودن نیز هست و این داوری در نگاه فرهنگی ما ریشه دارد و در بستر اجتماع باز تولید می‌شود. همین زورگیری‎ها نوعی خشونت درونش است و به دنبال همان نگاه فرهنگی در نظام اجتماعی بازتولید می‎شود که با مسائل اقتصادی پیوند وثیق دارد.
در جامعه می‌بینید این زورگیری خیلی رایج‌تر و عیان‌تر است. چون براساس حساب هزینه ـ فایده انگار فرد هزینه‌ی کم‌تری می‌‏پردازد تا این کار را انجام دهد. یعنی جامعه از کنار این مسائل به راحتی می‎گذرد.
زورگیر احساس میکند ممکن است دستگیر نشود و مواهبی در بعد مالی هم نصیبش بشود. فرد وقتی حساب هزینه ـ فایده می‎کند، می‎بیند فایده‌اش بیشتر از هزینه‎اش است و به همین دلیل مبادرت به چنین کاری میکند!
حال آن هزینه چه در دام افتادن و چه نگاه دیگران باشد. فارغ از این که نگاه دیگران به این قضیه  تأدیبیfhan  یا یک نگاه عادی باشد.
   یعنی همان عادی شدن نابهنجاری‎ها که اثرات مخربش ابعاد گستردهتری هم خواهد یافت.
همیشه عوامل، در هم تنیده هستند و شما نمی‎توانید به یک پدیده، تک‌عاملی نگاه کنید. به عنوان نمونه شما خشونت در خانواده را در نظر بگیرید؛ مرد چرا به خودش اجازه می‎دهد خشونت‎ورزی بکند؟ یکی از عواملش اقتصادی است.
شخصی که پول دارد احساس قدرت می‏‌کند، چه در خانواده باشد و چه در کف خیابان. فرض کنید در یک کارخانه کسی که دارای پول است و به کارگر اجحاف می‌کند و  خشونت می‎ورزد که این عامل اقتصادی است؛ از این‌رو نابرابری اقتصادی است که زمینه‎ساز خشونت‎ورزی مرد علیه زن می‌شود. فرهنگ، این تقسیم‌بندی و نگاه از بالا به پایین را تأیید می‎کند و در نظام اجتماعی هم به نحوی این موضوعات باز تعریف می‌شوند؛ مثلن نظام اجتماعی برای یک مرد جایگاه بهتری در اداره‌ی جامعه قائل می‌شود.
اگر کار و اشتغال فراهم باشد، به همین نسبت خفت‎گیری‎ها کاهش پیدا می‌کند. مجموع عوامل از سطح خرد تا کلان باعث اینگونه پدیده‎ها می‎شود. خودکشی و اعتیاد نیز یک نوعی از خشونت علیه “خود “ است.
در همه‌ی این پدیده‎ها عنصر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دخیل است و در همه، کمبود عقلانیت دیده می‎شود و بیش از حد، خشونت‎ورزی نمایان است. این با بی تفاوتی، فاجعه می افریند.
    شما وقتی از کنار کودک‎ کار رد می‎شوید؛ بار اول خیلی احساس ناراحتی می‎کنید، بار دوم کم‌تر و بار سوم “انشالله خدا کمکش بکند” می‎گویید و رد می‎شوید، بار چهارم فقط رد می‎شوید. در دنیا NGOها به صحنه می‌آیند ولی در جامعه‌ی ما حتا بسترسازی برای فعالیت NGOها هم صورت نمی‌پذیرد. حتا برای کسانی که داوطلب هستند مانع درست می‎کنند. یعنی نگاه اطلاعاتی ـ امنیتی به NGOها است … در ایران احساس ناتوانی، زیاد و “درماندگی” آموخته شده است .
بنابر این خیلی ساده باید از خودمان بپرسیم که راهکار نهایی چیست و در قبال این موارد ، چه باید  کرد؟!
در یک جامعه همه‌ی عناصر به هم مرتبط هستند؛ چه مثبت چه منفی. وقتی صحبت از راه‌کار می‎شود معمولن دو نوع راه‌کار ارائه می‎شود. یک راه‌کار جنبه‌ی ذهنی، اخلاقی و «توصیه‎ای» دارد. از من جامعه‎شناس توقع دارند که راه‌کارهای علمی ارائه بدهم بنابراین راه‌کارهایی که ارائه می‎دهیم با راه‌کارهای دیگران که به صورت «توصیه‎ای» است خیلی تفاوت دارد.
مطمئن باشید از هر زاویه‎ای که نگاه بکنید عامل اقتصادی، عامل بسیار تعیین کننده‎ای است. اگر من بیایم و بگویم که مثلن صداوسیما آموزش بدهد و خانواده و آموزش و پرورش چه بکنند و چه نکنند به طور عمده راه‌کارهای ذهنی است.
 در داستان تحریم‎ها نیز که منشا تازه ای برای افزایش آسیب ها و  بحران های اجتماعی است ، قبل از هر چیز باید این سؤال را بپرسیم که چرا اقتصاد ما اقتصاد تک‌محصولی و شکننده است به گونه ای که با یک بازی بین‎المللی بخواهد به سقوط آزاد نزدیک شود و باید این سؤال را نیز بپرسیم که چرا مدیریت و نظام اقتصادی به این میزان شکننده است که یک تحریم بتواند این گونه همه‌چیز را بهم بریزد!
 
 


از متن احمد بخارایی نیز استفاده شده است