دیری نمی پاید که با اتمام مکیدن شیره ی جان مسجدسلیمان، این شهر مانند اناری مکیده شده، به دور انداخته می شود و نگاه های سوداگرانه به سوی دیگر مناطق نفت خیز متمایل می شود و مسجدسلیمان از یاد می رود!

شهرام گراوندی:
و بناگاه نه در یک پروسه ی معمولی   که به دلیل وقوع تکانی طبیعی، همه ی نگاهها به سوی و متوجه شهری  می شود که آوردگاه مدرنیته در ایران است.  زلزله ای رخ می دهد و مردمان ایرانی یادشان می آید که شهری به نام مسجدسلیمان هم وجود دارد!
ایران پیش از کشف نفت، اگر چه به یُمن حضور بیگانگان این توفیق اجباری  نصیبش می شود، و با برجهیدن نفت از چاه شماره ی یک مسجدسلیمان روزگار دیگری شکل می گیرد و جامه ی پوسیده ی قاجاری از تن میهن تراشیده می شود؛ و ایران در معادلات جهانی راه می یابد و این راهیابی و حضور، کماکان به برکت پیدایش نفت ادامه دارد؛ اما دیری نمی پاید که با اتمام مکیدن شیره ی جان مسجدسلیمان، این شهر مانند اناری مکیده شده، به دور انداخته می شود و نگاههای سوداگرانه به سوی دیگر مناطق نفتخیز متمایل می شود و مسجدسلیمان از یاد می رود!
اتفاقی که هرگز نباید رخ می داد! ولو، و تنها  به دلیل ضرورت در اختیار داشتن آینه ای که دیروز و امروز و فردای ما را همیشه هیجار بزند و به ما هشدار بدهد:
ای ایرانی!!! به کجا داری  می روی؟!
اگر دلیلی و توجیهی برای قاب گرفتن و پیرایش مستمر مسجدسلیمان از گرد و غبار و فرسایش وجود می داشت و اگر حرمتی و نمک شناسی  در ما موجود بود، ما باید  همواره مسجدسلیمان را حتا پس از اتمام آخرین قطره های نفتش، مانند درّی یگانه پاسداری می کردیم و نمی گذاشتیم مانند روستایی فرسوده و بیمار و فروپاشیده روزگار بگذراند و از خاطر زدوده شود!
فی الواقع، مناسبات سیاسی و کاهلی مسوولان استانی و شهری  است که چنین وضعیتی را برای این شهر و مردمش رقم زده است. عدم توزیع عادلانه ی ثروت، عدم توجه به شهری که نه تنها خوزستان که کشور به آن مدیون است، و از سویی دیگر، بیماری  مهلک اقتصاد ایران که با وجود تبلیغات و شواف دائمی گستردگی و تنوع تولیدات داخلی! اعم از صنایع و معادن و محصولات کشاورزی و غیره و غیره، هر آدم کم اطلاعی هم می داند، حیات و ممات ایران و شیره ی جان اقتصاد کشور، متصل به شریان نفت در لوله های نفت و در چاه های نفت شکل گرفته و ادامه می یابد، ما را در ورطه ی ناسپاسی نسبت به مسجدسلیمان غرق کرده است.
متاسفانه با وجود احساس این ضرورت که باید از اقتصاد تک محصولی فاصله بگیریم، اما تا اطلاع ثانوی  این حرف یک شعار باقی  خواهد ماند!
مسجدسلیمان، امروزه بیمار و فرسوده و در حال خاموشی و فراموشی است. ولی هر چه هست، آینه‌ی ایران پس از اتمام نفت است!