یادداشت خود را با پرسشی آغاز می کنم که همیشه همراهم بوده و چه بسیار دوستانی که در گپ و گفتگوهای روزمره نیز این پرسش را داشته اند و درواقع یک دغدغه ی ذهنی ست که چرا با کاوشی در تاریخ این مرزوبوم و در فراز و فرود روزگار، دیده می شود که وضعیت […]
یادداشت خود را با پرسشی آغاز می کنم که همیشه همراهم بوده و چه بسیار دوستانی که در گپ و گفتگوهای روزمره نیز این پرسش را داشته اند و درواقع یک دغدغه ی ذهنی ست که چرا با کاوشی در تاریخ این مرزوبوم و در فراز و فرود روزگار، دیده می شود که وضعیت جامعه ی ما همیشه ناخوش و مریض احوال بوده است و سایه ی شوم محرومیت و حسرت دست از سر این جامعه برنداشته است؟!
هر چند بوده و هستند مردان اندیشمندی که دل در گرو توسعه ی وطن داشتند، اما جامعه نخبه کش در حیاتشان که یاری شان نکرد، بلکه در ممات شان شادمان نیز بود و امیرکبیر مصداق بارزی ست.
آیا براستی با آشنایی و ورود علم مدرن،مردمان ما این مقوله را که توسعه به اعتباری یک محصول جمعی و تمام بشری ست را پذیرفته اند.به نظر می رسد برای شناخت هر جامعه،واکاوی ذهنیات،حکایات و مثل ها و بطور کلی فرهنگ آن جامعه می تواند متر و معیار خوبی باشد.
بسیار در کوی و برزن و محافل چنین مثل هایی را شنیده ایم که دیگی که برای من نمی جوشد،می خواهم سر سگ در آن بجوشد. و یا من اگر خوبم و اگر بد تو برو خود را باش و هزاران حکایت و مثل که هیچگونه نگاه جمعی، مسئولیت پذیرانه،ترجیح منافع ملی و ….در آنها نیست و البته نه اینکه همه ی فرهنگ ما بدین گونه است و ان روی سکه اندیشمندان دلسوز و…. نداشته ایم،بلکه اولویت دادن و برجسته کردن فرهنگ نفع شخصی و فرصت طلبی و قوم گرایی سکه ی رایج زمانه بوده و خواهد بود.
اکثر مردم ما از اوضاع محنت بار اقتصادی نگران خاطر و پریشان احوال اند، ولیکن هیچگونه جای پایی را در این وضعیت برای خود نمی پذیرند،گویی وکیل و وزیر و مسئول را از کره ی ماه انتخاب کرده اند.با خود تامل نمی کنیم که رفتار انتخاباتی مان چگونه بوده است،آیا متر و معیار ما کاندیدایی قومی بود که با رفتاری احساساتی و قوم مدارانه او را برگزیدیم و یا خیر با کنشی معطوف به عقلانیت ،انسان متخصص و شایسته ای را برگزیده ایم.
آیا در این سالهای عمر، معیار و ارجحیت ما اصالت جمع و نفع ملی و خیر همگانی بود و یا خیر فرصت طلبانه بدنبال پیدا کردن راهی برای پرکردن جیب و یا نفع نزدیکان و باندبازی….ما نباید از چنین رفتارهایی به سهولت عبور کنیم،توسعه مقوله ای چند بعدی و چند ساحتی ست ،توسعه ی سیاسی بدون توسعه ی فرهنگی ناممکن است.
ما در این دست و پازدنهایی که بدنبال مقصر می گردیم،بایستی به رفتارهایی هجوم ببریم که بسترساز تولد و رشد افراد فرصت طلب و بدون تخصص شده اند.ما نباید فراموش کنیم که ضرب المثل عاقبت آن درود عاقبت کار که کشت را نیز داریم و ریشه ی بسیاری از معضلات و مشکلات به انتخاب های غلط خود ما بر می گردد. سر در گریبان،لختی تامل.
Saturday, 7 December , 2024