اقداماتی نظیر شکستن لوله های انتقال آب به یزد، اگرچه در ظاهر خشونت‌آمیز به نظر می‌رسند، در واقع نشان‌دهنده‌ی شکست ساختاری سیستم مدیریت منابع آب هستند؛ و بدون اتخاذ تصمیمات علمی و عادلانه در توزیع آب و بازنگری در سیاست‌های صنعتی و کشاورزی، بدیهی است این تعارضات تشدید نیز خواهند شد.

شکستن لوله‌های انتقال آب به یزد توسط کشاورزان اصفهانی در میانه ی تعطیلات نوروز ۱۴۰۴، پیش‌زمینه‌ای فراتر از یک اعتراض محلی دارد. این اقدام، نمادی از نارضایتی عمیق مردم از سیاست‌های غیراصولی مدیریت منابع آب در کشور است. این رویداد نه تنها نشان‌دهنده‌ی بحران منابع آب در مناطق کویری مانند یزد است، بلکه بیانگر عدم تعادل در توزیع منابع و برنامه‌ریزی‌های نادرست دولتی در سراسر کشور است.
کشاورزان اصفهانی که با خشکسالی و کاهش منابع آب زیرزمینی مواجه هستند، از انتقال آب به مناطق دیگر اعتراض می کنند. اما این اعتراض، ریشه در سیاست‌های اشتباه مدیریت منابع آب دارد که سال‌هاست به جای تمرکز بر بهره‌برداری پایدار، به حمایت از صنایع سنگین و مصرف‌بر در مناطق کویری پرداخته است. وفور شرکت‌های فولادی و معدنی در مناطقی مانند یزد و اصفهان و کرمان، که به مصرف بالای آب نیاز دارند، نمونه‌ای از این سیاست‌های غلط است.
اقداماتی نظیر شکستن لوله های انتقال آب به یزد، اگرچه در ظاهر خشونت‌آمیز به نظر می‌رسند، در واقع نشان‌دهنده‌ی شکست ساختاری سیستم مدیریت منابع آب هستند؛ و بدون اتخاذ تصمیمات علمی و عادلانه در توزیع آب و بازنگری در سیاست‌های صنعتی و کشاورزی، بدیهی است این تعارضات تشدید نیز خواهند شد.
پاسخ به این بحران نیازمند رویکردی جامع و مشارکتی است که هم منافع محلی را رعایت کند و هم تعادل اکوسیستمی کشور را حفظ کند. در غیر این صورت، شکستن لوله‌های آب تنها یک پیش‌درآمد برای تعارضات گسترده‌تر خواهد بود.

واقعیت تلخ مدیریت منابع آب
در تمام سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نقش مردانی با خاستگاه مناطق کویری ایران در دولت‌ها، پررنگ و غیرقابل انکار بوده است. یزد، سمنان، اصفهان، قم و دیگر مناطق مشابه، به عنوان شهرها و نواحی‌ای که اقتصاد، آبادانی و زیربنای‌شان بر محور زیست آبی نبوده، همواره در درازنای تاریخ، آب را محصولی می‌دانسته‌اند که باید از دیگر مناطق به سمت آنها جاری شود. اگر به هر دلیلی مانعی بر سر راه انتقال آب به این مناطق به وجود می‌آمد، منشاء تحولات بزرگ سیاسی، اقتصادی و اقلیمی می‌شد. این موقعیت هنوز برقرار است و در گذر زمان، ماهیت خود را از دست نداده است.
واقعیت ساده این است که این مناطق واجد و یا تولیدکننده‌ی مجراهای آبی نبوده‌اند و نیستند و همواره نگاه‌شان به آب دیگر مناطق است. ولی از سوی دیگر، توضیح این نکته نیز ضروری است که تمام مناطق کشور از شمال و جنوب و غرب و شرق، به مثابه اندام‌واره‌های یک پیکره‌ی واحد به نام میهن و کشور ایران هستند و نمی‌توان به صرف بهره‌وری مناطق زاگرس‌نشین و یا مجاور کارون و خزر، امتیازی ویژه و تبعیض‌آمیز به این مناطق بخشید و دیگر مناطق را از این نعمت خدادادی محروم کرد و یا در استفاده از آب به عنوان مهم‌ترین عنصر حیاتی، بهره‌کشی و سواستفاده اعمال کرد.
این در حالی است که در نهایت تعجب و متاسفانه عکس این واقعه در حال رخ دادن است! خوزستان و دیگر نواحی مولد آب، دارد از حیات خالی می‌شود و آب به انحاء مختلف و با سیاست‌های غیراصولی تا حد خشک شدن بستر کارون و از بین رفتن زندگی در تالاب‌ها و شهرهای خوزستان، به دیگر مناطق منتقل می‌شود!
اما این بحران تنها به خوزستان محدود نمی‌شود. در هفته‌های اخیر، تصاویری که از اصفهان و یزد منتشر شده است، نشان‌دهنده‌ی اوج این بحران است. در این مناطق، شهروندان اصفهانی با شکستن لوله‌های انتقال آب به یزد، اعتراض خود را به مدیریت نادرست منابع آب و سیاست‌های غیراصولی دولت نشان دادند. این اقدامات، که ممکن است در ظاهر خشونت‌آمیز به نظر برسد، در واقع نمادی از ناامیدی عمیق مردم از سیستم مدیریت منابع آب است.
یکی از عوامل تشدیدکننده‌ی این بحران، وفور شرکت‌های فولادی و صنایع سنگین در استان های کویری است. این صنایع که به مصرف بالایی از منابع آب نیاز دارند، باعث شده‌اند که مناطقی که از پیش با کمبود آب مواجه بوده‌اند، اکنون در شرایط بحرانی‌تری قرار گیرند. به عنوان مثال، شهرهای یزد و اصفهان که به عنوان شهرهای کویری شهرت دارند، اکنون با کاهش شدید سطح آب زیرزمینی و خشک شدن چاه‌های آب مواجه اند. این در حالی است که صنایع فولادی و معدنی در این مناطق به طور مداوم به استخراج آب از منابع محدود ادامه می‌دهند.
بحران مدیریت منابع آب، تنها به کمبود آب ختم نمی‌شود. بلکه تبعات اجتماعی و اقتصادی آن نیز بسیار جدی است. پدیده ی مهاجرت، نه تنها باعث تغییر چهره‌ی جمعیتی کشور شده، بلکه باعث ایجاد بحران‌های اجتماعی و اقتصادی در مناطق مقصد نیز شده است. افزایش جمعیت در مناطق کویری ( بعنوان نمونه اصفهان که تحت هر شرایطی می خواهد زیباسازی و چهره ی سبز شهر را حفظ کند و موجب ایجاد جاذبه برای مهاجرپذیری می شود!)، کمبود منابع آبی را تشدید کرده و این خود به نوعی به یک چرخه‌ی منفی تبدیل شده است. از سوی دیگر، خوزستان که به عنوان یکی از قطب‌های کشاورزی و صنعتی کشور شناخته می‌شود، اکنون با تعطیلی صنایع، افزایش بیکاری و افت سطح رفاه عمومی مواجه است و در صدر استان های مهاجرفرست جای دارد. ادامه و استمرار سیاست های غلط در حوزه ی مدیریت منابع آب و استفاده از مدیران ارشد با خاستگاه مناطق کویری در دولت به این بحران بیش از پیش دامن می زند. اصرار بر این وضعیت برای کل کشور هشداردهنده است.

ریزگردها، فلرها، آتش زدن بقایای مزارع، هورالعظیم در موقعیت مخاطره آمیز دائمی
یکی دیگر از چالش‌های جدی که خوزستان و مناطق مشابه با آن مواجه هستند، بحران های زیست محیطی است. عمده ترین دلیل مخاطره آمیز بودن این پدیده ها ناشی از خشک شدن تالاب‌ها و کاهش سطح آب رودخانه‌هاست. واقعیت این است زندگی برای ساکنان خوزستان بسیار دشوار شده است. سلامت شهروندان و بهداشت عمومی به خطر افتاده و هزینه‌های درمانی افزایش پیدا کرده است. امکانات تخصصی درمانی در مرکز خوزستان یا وجود ندارد و یا در مقایسه با دیگر نقاط کشور نظیر تهران و اصفهان و شیراز و مشهد، بسیار گران عرضه می شود.
سطح معیشت و رفاه عمومی در خوزستان پایین است. زیرساخت های شهری یا از بین رفته و یا بسیار مستهلک است. سرانه ی فضای سبز، زیباسازی و فضای شهری امری است فراموش شده؛ و بدیهیاتی ساده برای یک زیست معمول و پاکیزه در اهواز وجود ندارد.

راهکارهایی برای مدیریت منابع آب سرزمینی
برای حل بحران آب، نیاز به تصمیم‌گیری‌های جدی و اصولی وجود دارد. اولین و مهم‌ترین اقدام، بازنگری در سیاست‌های انتقال آب است. انتقال آب از مناطق مولد به مناطق کم‌آب باید به گونه‌ای انجام شود که تعادل اکوسیستمی مناطق مبدأ به هیچ وجه به خطر نیفتد. همچنین، استفاده از فناوری‌های نوین برای ذخیره‌سازی آب و بهره‌برداری بهینه از منابع آبی، می‌تواند به کاهش فشار بر مناطق مولد آب کمک کند.
علاوه بر این، لازم است که برنامه‌ریزی‌های جامعی برای بازسازی اکوسیستم‌های آسیب‌دیده انجام شود. احیای تالاب‌ها، افزایش سطح آب زیرزمینی و کاهش آلودگی‌های زیست‌محیطی از جمله اقداماتی است که باید در اولویت قرار گیرد. همچنین، حمایت از کشاورزان و صنایع محلی در خوزستان و دیگر مناطق مولد آب، می‌تواند به بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی این مناطق کمک کند.
پارادوکس آب در ایران، نه تنها یک مساله‌ی زیست‌محیطی، بلکه یک بحران اجتماعی و اقتصادی است که نیاز به توجه جدی و اقدامات فوری دارد. اگر این بحران به درستی مدیریت نشود، عواقب آن نه تنها برای خوزستان و دیگر مناطق مولد آب، بلکه برای کل کشور بسیار وخیم خواهد بود. بنابراین، ضروری است که دولت و مسوولان ذی‌ربط، با در نظر گرفتن منافع کلی کشور و با رویکردی عادلانه و علمی، به حل این بحران بپردازند. تنها در این صورت است که می‌توان امیدوار بود که آینده‌ای روشن‌تر برای همه‌ی مناطق کشور رقم بخورد.

۱۳ فروردین ۱۴۰۴

  • نویسنده : *شهرام گراوندی