بازی ها ضعیف و سطحی است. گریم ها اگر چه مناسب و قابل قبول است؛ ولی کارگردان نتوانسته از بازیگران بازی بگیرد. که علت اصلی اش ضعف شدید فیلمنامه است. شخصیت‌ها به خوبی توسعه نیافته‌اند و بیننده نمی‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند. دیالوگ‌ها به شدت کلیشه‌ای و تکراری هستند و این موضوع باعث می‌شود که تماشاگر احساس کند که در حال تماشای یک فیلم جنگی معمولی، بدون نوآوری و فاقد انسجام و پیوستگی و در یک کلمه، ضعیف است.

فیلم “اسفند” به کارگردانی دانش اقباشاوی، با وجود تلاش‌های قابل توجهی که در ساخت آن صورت گرفته، و با وجود تمهیدات و پشتیبانی و حمایت مالی سازمان هنری رسانه‌ای اوج که معمولن در تهیه و ساخت و سرمایه گذاری در سینمای جنگ با موانع مالی مواجه نیست؛ به نظر من از سطح یک فیلم داستانی تلویزیونی فراتر نرفته و تا فیلم سینمایی شدن فاصله ی زیاد دارد. یکی از نقاط ضعف اصلی این فیلم، داستانی ضعیف و غیرقابل باور است که نتوانسته است عمق و جذابیت لازم را برای مخاطب ایجاد کند.
بازی ها ضعیف و سطحی است. گریم ها اگر چه مناسب و قابل قبول است؛ ولی کارگردان نتوانسته از بازیگران بازی بگیرد. که علت اصلی اش ضعف شدید فیلمنامه است. شخصیت‌ها به خوبی توسعه نیافته‌اند و بیننده نمی‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند. دیالوگ‌ها به شدت کلیشه‌ای و تکراری هستند و این موضوع باعث می‌شود که تماشاگر احساس کند که در حال تماشای یک فیلم جنگی معمولی، بدون نوآوری و فاقد انسجام و پیوستگی و در یک کلمه، ضعیف است.
علاوه بر این، کارگردان فیلم نتوانسته است تنش و هیجان لازم را در صحنه‌های جنگی نیز ایجاد کند. صحنه‌های اکشن به طور کلی ضعیف و غیرقابل قبول به نظر می‌رسند و این موضوع باعث می‌شود که تماشاگر از تماشای فیلم خسته شود.
با وجود تلاش تا حدودی قابل قبول بازیگر نخست فیلم رضا مسعودی بازیگر نقش شهید علی هاشمی در یک بازی سینمایی، دیگر بازیگران فیلم از قالب بازی های تئاتری بیرون نیامده اند و بزرگترین ضعف فیلم های جنگی که در بسیاری از فیلم های دفاع مقدس مشهود است _ یعنی بازی های تصنعی و سعی در بدون خش وارد آمدن به شخصیت ها، و اصرار بر احاطه و حفظ ایدئولوژی حاکم بر فیلم _ در فیلم اسفند نیز تکرار و چه بسا تشدید و برجسته شده؛ و موجب شده فیلم هیچ جذبه و گیرایی خاصی را به بیننده منتقل نکند.
اسفند به عنوان یک اثر سینمایی، نتوانسته است از پس چالش‌های خود برآید و به نظر می‌رسد که بیشتر به یک تلاش ناموفق برای روایت یک داستان جنگی تبدیل شده است. یا در بهترین حالت، فیلمی است که تلاش ناکافی و معصومانه ای کرده تا یادی از شهید بزرگوار علی هاشمی کند؛ و ضمن اینکه این گام کوچک را باید محترم دانست؛ ولی با وجود بدیع و بکر بودن سوژه، و با وجود نظر مثبت مسوولان و حمایت مادی و معنوی که اندیشیده و تدارک دیده شد، متاسفانه باید اذعان کرد، خروجی تلاش و زحمتی که برای ساخت فیلم اعمال شده، نتیجه ی ارزشمندی از نظر سینمایی نیافته است؛ و در شمار ِ بی شمار فیلم های داستانی تلویزیونی قرار می گیرد.
واقع امر این است که گمان می رفت و منتظر بودیم با وجود سرمایه گذاری موسسه اوج، که پیش از این فیلم های شاخص و خوش ساختی نظیر ” ماجرای نیمروز” و “بادیگارد”، “ایستاده در غبار”، “به وقت شام” “تنگه ابوقریب” را در کارنامه ی خود دارد؛ این بار نیز با پدیده ی چشمگیر و تکان دهنده ای مواجه باشیم. به نظر می رسد امکانات فنی و ویژه ای نیز برای ساخت در اختیار عوامل فیلم قرار داده شده؛ و می شد این فرصت را با فیلمی خوش ساخت تبدیل به یک اثر هنری ویژه و ماندگار در خاطره ی جمعی هنری فرهنگی خوزستان و کشور جانمایی کرد. فرصتی که به سادگی از دست رفت! بی توجهی به مراعات قالب و استانداردهای سینمایی که بعید می دانم یک دستور کارویژه ی اعمال شده از هر ناحیه ای باشد! و گمان می کنم به دلیل ضعف مفرط کارگردانی و فیلمنامه ی ضعیف بوده؛ فیلم را تبدیل به یک خاطره ی کوتاه کرده که به هیچ روی در ذهن ثبت نمی شود.
خوش دارم در همین مقام از فیلم ” دوئل ” اثر درخشان احمدرضا درویش یاد کنم که در سال ۸۲ ساخته شد و با امکانات مالی و تکنولوژی ۲۱ سال پیش! تبدیل به یکی از بهترین فیلم های سینمایی خوش ساخت تاریخ سینمای ایران شده است. یا فیلم های جنگی فراوان ساخته ی ساموئل خاچیکیان و ابراهیم حاتمی کیا و رسول ملاقلی پور. ساخت سینمایی، اگر قرار است نام محصول سینمایی را یدک بکشد، باید و الزامن محور تولید یک فیلم قرار بگیرد! اثری که قادر باشد مخاطب را به تماشای خود جلب کند، و با درونمایه ی ساختارمند و قوی خود، پیام های دیگر، ولو ایده‌های ایدئولوژیک را نیز در خلال خود، منتقل کند.
“اسفند” با وفور بازی شخصیت‌هایی تخت و فاقد شناسه ی منحصر به فرد که بصورتی ناشیانه با شتاب هر چه تمام تر از آنها عبور می کند، نمی تواند مخاطب را درگیر اهداف و مسائل خود کند. حضور شخصیت هایی مانند محسن رضایی، رحیم صفوی، عزیز جعفری، احمد غلام پور، غلامعلی رشید ووو به خوبی پردازش نشده؛ و اگر شخصیت پردازی و فیلمنامه ی قوی تری در این رابطه وجود داشت، می توانست در مجموع فیلم ” اسفند” را به یک فیلم تماشایی و ماندگار در خصوص عملیات بزرگ خیبر که با وجود شهادت حدود ۳۰ هزار رزمنده ی دلاور ایرانی و با پیروزی ایران در این عملیات منجر به تسخیر جزیره ی مجنون شد؛ تبدیل کند. فرصتی که متاسفانه تلف شد!
موضوع عملیات جنگی در نیزارهای هورالعظیم و اتفاقی به این ویژگی خاص که در عالم واقع رخ داده را در قالب فیلمی مانند “اسفند” مقایسه کنیم با انبوه فیلم های درخشان هالیوود حتا با سوژه هایی جعلی!، ولی با ساخت دقیق و ساختارمند، که چگونه در حافظه ی جهانی ماندگار می شود!

  • نویسنده : *شهرام گراوندی