۱. در روانشناسی مبحثی در توضیح ناتوانی متاشناختی وجود دارد که به ناتوانی فرد در درک، ارزیابی و تنظیم فرآیندهای شناختی مربوط می شود. فردی که دچار ناتوانی متاشناختی است ممکن است نتواند به درستی ارزیابی کند که چقدر در یک موضوع خاص دانش دارد یا چقدر برای انجام یک وظیفه آمادگی و توانایی دارد. […]

مهدی  مکارمی

۱. در روانشناسی مبحثی در توضیح ناتوانی متاشناختی وجود دارد که به ناتوانی فرد در درک، ارزیابی و تنظیم فرآیندهای شناختی مربوط می شود.
فردی که دچار ناتوانی متاشناختی است ممکن است نتواند به درستی ارزیابی کند که چقدر در یک موضوع خاص دانش دارد یا چقدر برای انجام یک وظیفه آمادگی و توانایی دارد. این مسئله می‌تواند به اثر دونینگ-کروگر منجر شود، جایی که افراد با سطح پایین‌تری از مهارت، توانایی‌های خود را بیش از حد واقعی ارزیابی می‌کنند.
مسئله مهم اینجاست که نقص در مهارت و تخصص یک مشکل دووَجهی ایجاد می‌کند. افراد، تنها بی‌صلاحیت نیستند؛ بلکه این بی‌کفایتی مانع از این می‌شود که بتوانند عدم توانایی خود را در آن موضوع درک کنند.

​دیوید دانینگ در مقاله‌ای که برای Pacific Standard نوشت، گفت:«در بسیاری از موارد، بی‌صلاحیتی مردم را پریشان، سردرگم یا محتاط نمی‌کند. در عوض، افراد نالایق اغلب از اعتماد به نفس نامناسب و بی‌مورد برخوردار هستند و این موضوع به آن‌ها احساس آگاهی می‌دهد.»
تفسیری که بگونه ای دیگر، از چارلز داروین نقل شده است:«اغلب جهل بیشتر از دانش باعث افزایش اعتماد به نفس می‌شود.»

۲. به نظر می رسد این پدیدارها که توسط روانشناسان تئوریزه می شوند تنها در روان افراد ریشه ندارند بلکه مناسبات و ساختارهای اجتماعی و سیاسی نیز در ایجاد، ظهور و یا تقویت آنها نقش مهمی بر عهده دارد. بلحاظ تئوریک و متاثر از نظریاتی در حوزه جامعه شناسی سیاسی می توان به برخی از ریشه های اجتماعی و سیاسی این پدیدارها دست یافت.
فقدان یا ضعف تحزب و ساختار محدود فرصت ها در ساحت سیاست، باعث کاهش رقابت سیاسی آزادانه و سالم و محدودشدن فرصت ها برای نخبگان شایسته می شود. این وضعیت فضایی را بوجود می آورد که افرادی با انگیزه های شخصی و بدون توجه به شایستگی های لازم، می توانند خود را برای کسب مسندهای مهمی چون ریاست جمهوری کاندیدا کنند. در واقع ساختار فرصت های سیاسی، مشوق بروز و ظهور پدیده هایی چون اثر دونینگ-کروگر و خودشیفتگی سیاسی می شود. چنین فضایی، برای افراد خودشیفته و یا متاثر از اثر دونینگ-کروگر که به دنبال قدرت و توجه هستند، جذاب است و آن ها را تشویق می کند که برای مقامات و جایگاههای مهم خود را کاندیدا کنند. آنها نه تنها توانایی و شایستگی چنین مناصبی را ندارند بلکه از درک این ناتوانی نیز ناتوانند.
اینجا نوعی تلاقی پدیده ها و اختلالات روانشناختی را با پدیده های سیاسی و اجتماعی شاهدیم.

۳. متاثر از تلاقی این پدیده های روانشناختی و جامعه شناختی، آنچه تضعیف و لوث می شود جایگاه مهم و معتبری چون ریاست جمهوری است.
این مسئله هم بر اهمیت و اثربخشی جایگاه مهم رئیس جمهور اثر منفی می گذارد، هم تمایل نخبگان شایسته را به حضور در جایگاه‌های مهم را کاهش می دهد و هم میل به مشارکت مردم در عرصه سیاست را تضعیف می کند و سرمایه اجتماعی را نیز زایل می می کند.

۴. اثر مهم دیگر چنین وضعیتی، فرهنگی است که برساخته خواهد شد. فرهنگی که در منحنی دونینگ-کروگر بخوبی ترسیم شده است. افراد ناتوان و فاقد صلاحیت در اوج اعتماد به نفس برای تصاحب جایگاهها تلاش خواهند کرد و نخبگان شایسته، نگران از ارزیابی دیگران و آنچه پیش روی خود می بینند، از جایگاهها فاصله می گیرند یا فاصله داده می شوند.
بایستی این معضل را موضوع گفتگو کرد و ضمن تاکید بر ضرورت بهبود ساختار فرصت های سیاسی و تقویت تحزب و دموکراسی، کاندیداشدن برای این مناصب توسط چنان افرادی را نه بعنوان یک فضیلت بلکه بعنوان یک ناتوانی و نقص متاشناختی در تلاقی با جاه طلبی به جامعه شناساند.

 

 

دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه تهران

  • نویسنده : * مهدی مکارمی