وظیفه ی دولتیان است که مشکل قاسم را حل کنند. هر کمکی به قاسم شود، کمک به ساحت فرهنگ و نوشتار است. ارجی که به موی سفید قاسم گذاشته شود، ارج بر قاموس فرهنگ و هنر این سرزمین است.

قاسم آهنین جان هر سبک و سیاق و هر مرام و مسلکی داشته باشد، شاعری است که حیاتش و زیست هنریاش در خوزستان شکل گرفته و شاعری است خوزستانی؛ که شاعر جدی و تثبیت شدهای هم هست. تنها یک کار او را اگر مثال بزنیم [ ذکر خواب های بلوط ]، همین کفایت میکند تا او را شاعری بدانیم که نامش در کاروان شعر و ادب ایران برای همیشه ثبت است. دیگر کارها و کتابهای قاسم هم لابد هواخواهان و طرفداران خودش را دارد. و یا حتا فعالیتهای سینمایی اش در روزگار جوانی؛ که به این یکی خیلیها نپرداخته اند و یا شاید از اساس، اصلن اطلاعی در این مورد ندارند.
خانهی قاسم در واقعهی باران اخیر اهواز که مسوولان میگویند بیسابقه بوده! مثل بسیاری دیگر از شهروندان اهوازی و آبادانی، دچار آبگرفتگی شد که همه هم کلیپی که از قاسم و نماهای اسفبار خانهی قاسم گرفته شد را لابد دیدهاند. آب تا کمرگاه دیوارهای اتاق قاسم بالا آمده، کتابها ( که به احتمال بسیار از هر چیز دیگری برای قاسم عزیز بوده ) و فرش و هر چه بود و نبود، آب پالا شده و غیرقابل استفاده. اشک و فغان قاسم در کلیپ منتشر شده، اشک هر انسانی را در میآورد و بر سرنوشت و روزگار شاعری که عمرش را برای تولید متن و محتوا و در راستای نوشتن سپری کرده، اندوه و غم جاری میکند. این حق هر شهروندی است که به ستمی که بر وی رفته، فریاد بزند و از مقامات مسوول دولتی استمداد بطلبد. گیریم شیوهها تفاوت داشته باشد و صداها به طرق مختلف بر خیزد که مگر شنیده شود.
صدای قاسم از ورای واقعیتهای مادی، در عرصهی مجازی به گوش جهانیان هم رسیده است.
گویا استاندار خوزستان در کتابخانهی عمومی شهر، قاسم را یافته و رو به دوربین گفته باید مشکل قاسم حل شود. منزل قاسم غیرقابل سکونت است و مسوولین ارشاد استان کمک کردهاند تا اطلاع ثانوی، قاسم مهمان این اداره کل باشد؛ که دستشان درد نکند. از دکتر جوروند همین انتظار هم میرفت.
وظیفهی دولتیان است که مشکل قاسم را حل کنند. هر کمکی به قاسم شود، کمک به ساحت فرهنگ و نوشتار است. ارجی که به موی سفید قاسم گذاشته شود، ارج بر قاموس فرهنگ و هنر این سرزمین است.
بیمه، حقوق ثابت، حق التحریر ووو هنوز که هنوز است در این مملکت ( که از عجایب است نام سرای فرهنگ و هنر به آن می گویند! ) برای اهالی فرهنگ و بخصوص آنها که مستقل هستند، یک آرزوی نامحقق است.
باشد که ماجرای قاسم، گامی باشد برای تسلای جامعهی هنری و بیدارشدن از خواب سنگین دولتمردان که توجه و عنایت ویژهای به اهالی فرهنگ و هنر این مرز و بوم مبذول کنند.