اگر قرار باشد تنها یک ویژگی یا یک یادگار و عملکرد ماندگار در تاریخچه ی اجرایی اداری خوزستان از دوره ی استاندار بودن هر کدام از استانداران ادوار خوزستان ثبت شده باشد، استاندارانی هم پیدا می شوند که هیچ عملکرد درخشانی نداشتند و در دوره ی والی گری و تصدی امور استان توسط آنها ، خنثا و بی اثر عمل کردند و منشا هیچ خیر عمومی و حرکت چشمگیری نبودند و در افکار عمومی هم نامی از آنها برده نمی شود. استاندارانی هم داشته ایم که به نیکی از آنها یاد نمی شود و حرکت های تند و برخلاف مصالح مردم و کشور نیز مرتکب شدند. استاندارانی داشته ایم که افکار عمومی نه تنها از آنها به عنوان انسان هایی نیک یاد نمی کند؛ و حتا خنثا یاد نمی کند؛ که در افکار عمومی به فساد مالی و رانت خواری و ویژه خواری و حتا فساد اخلاقی یاد می کنند!
اصولن داوری تاریخ، عادلانه ترین و بی رحمانه ترین داوری است و هیچ دادگاه و دادستانی نمی تواند مسیر قضاوت افکار عمومی را در طول تاریخ تغییر دهد. بعبارتی دیگر، تاریخ راه خود را می رود و قانون راه خود را. و البته آن چه در زیر ضربات مهلک و کوبنده و سنگین تاریخ له می شود و هیچ قانون و حاکمیت و رسانه و کاتب و مورخی از پس روایت قطعی اش بر نمی آید، همین تاریخی است که انگار در یک فضا و دنیای موازی، بی اعتنا به هر چه هست و هر چه نیست ِ پیرامون ما در حال روایت و شکل یافتن است!
*عباس سالور*
عباس سالور یکی از استانداران خوشنام خوزستان در دوران پیشاانقلاب است که از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۳ استاندار این استان بود. او در سال ۱۲۹۴ در تهران متولد شد و تحصیلات خود را در رشته زبان خارجه و ادبیات فارسی و همچنین حقوق و علوم سیاسی به پایان رساند و دورههای کوتاه مدیریتی نیز در آمریکا گذراند. سالور کار خود را از وزارت کشاورزی آغاز کرد و سمتهایی چون معاونت وزارت کشاورزی و رئیس سازمان اصلاحات ارضی را برعهده داشت و به اجرای جدی این قانون پرداخت. سپس به استانداری کرمانشاه و سپس خوزستان منصوب شد و در خوزستان حدود ۸ سال متوالی خدمت کرد.
در تاریخ، عباس سالور به عنوان مدیری خدمتگزار، با تاکید بر اجرای قوانین اصلاحات ارضی و توسعه استان خوزستان شناخته میشود و از او به عنوان استانداری با جدیت و دقت یاد میشود که برای پیشرفت استان تلاش کرده است.
یکی از اقدامات مهم او مقابله با دخالتهای زیاد ساواک در امور اداری استان بود و توانست تعادل لازم بین نیروهای حفاظتی و مسوولان محلی برقرار کند؛ که در نتیجه خوزستان از نظر امنیتی دوران طلایی را تجربه کرد.
در اوج تنش عراق و ایران، کشتی ابن سینا با اسکورت جنگندههای نیروی هوایی ایران بدون برخورد با مزاحمت عراق، در اروند رود حرکت کرد که نشاندهنده افزایش امنیت و تسلط ایران بر این آبراه مهم بود. سالور به شدت مدافع تقویت اقتصادی بندر خرمشهر بود و با تمامی موانع محلی و ملی که قصد محدودسازی فعالیت آن را به بهانه های مختلف داشتند، مقابله کرد و در واقع یکی از عوامل شکوفایی خرمشهر و آبادان پیش از انقلاب، عملکرد عباس سالور بود. در دوره ی او فعالیتهای مرزی و جاسوسی بین ایران و عراق شدت گرفته بود که شخص سالور همراه با هیاتی از خوزستان عازم بصره و بغداد شد و حتا در بصره به دیدار خواهر شیخ خزعل که برای خودش طرفدارانی داشت و تحرکاتی علیه خوزستان و ایران انجام می داد رفت و هر چند مشخص نشد در آن دیدار چه گذشت، ولی تحرکات داخلی خوزستان پس از سفر سالور به بصره به طرز چشمگیری کاهش یافت!
یکی دیگر از کارهای درخشان سالور، انتقال این موضوع به مرکز بود که خوزستان از نظر شرایط آب و هوایی استانی است باویژگی های خاص و سخت که مدیریت استان را نیز تحت الشعاع قرار می دهد و از همین رو، خوزستان نیاز به نیروهای تازهنفس و جوان و متخصص دارد و باید به صورت ویژه این مساله مورد توجه قرار گیرد. یکی دیگر از عوامل ترقی و رشد فرهنگی اقتصادی و مدرن شدن خوزستان، ورود فراوان نیروهای غیربومی متخصص و شایسته به خوزستان بود که در همین دوره ی سالور تحقق یافت.
*عبدالحسن مقتدایی*
عبدالحسن مقتدایی، سیاستمدار، مدیر اجرایی و مدرس دانشگاه، یکی از استانداران خوشنام خوزستان در دوره ی پس از انقلاب اسلامی به شمار میرود. او متولد آبادان است و سابقهای غنی در عرصههای نفت و انرژی دارد و دوران جنگ تحمیلی جانشینی ریاست پالایشگاه آبادان را بر عهده داشته است. مقتدایی در دو بازه ی مهم از سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰ و ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ استاندار خوزستان بوده و همچنین در دورهای استاندار هرمزگان نیز بوده است. او به واسطه ی سابقه نمایندگی مردم آبادان در مجلس شورای اسلامی و عضویت در کمیسیون انرژی، از چهرههای شاخص سیاسی و اجرایی منطقه به شمار میرود.
ویژگیهای فردی و مدیریتی برجسته عبدالحسن مقتدایی در تاریخ معاصر خوزستان، تلفیقی از دانش تخصصی، تجربه ی اجرایی و اعتدال در تصمیمگیری بود. وی مدیری توانمند بودکه با رویکرد نوآورانه و تدبیر هوشمندانه، توانست در شرایط پیچیده و بحرانزا به ثبات و پیشرفت استان کمک کند. مقتدایی بر اهمیت بهرهگیری از تمام ظرفیتهای انسانی و اجتماعی استان تاکید داشت و توانست با رعایت توازن بین منافع اقوام و گروههای مختلف، فضای همدلی و همکاری را ایجاد نماید. همچنین او به مهارت در مدیریت بحران و تصمیمگیریهای سریع و موثر، همراه با نگاه توسعهگرا و پایدار مشهور است. اقتدار مدیریتی وی در کنار روحیه تعاملمحور و پاسخگویی به جامعه، از او چهرهای محبوب و کارآمد ساخت که در تاریخ معاصر خوزستان به عنوان استانداری متخصص، معتدل و متعهد به توسعه پایدار و امنیت منطقه به یاد میآید.
مدیریتی اصولی، معتدل و اصلاحطلبانه با تأکید بر توسعه زیرساختهای استانی و تقویت امنیت در شرایط حساس خوزستان، از ویژگیهای بارز دوره استانداری او بوده است. هرچند در اواخر دوره دوم استانداریاش با چالشهای سیاسی روبرو شد، اما در تاریخ معاصر خوزستان بهعنوان مدیری متعهد، فعال و دارای تخصص در موضوعات انرژی و توسعه شناخته میشود که نقش قابل توجهی در حفظ ثبات و پیشرفت استان ایفا کرده است. مقاومت وی در برابر تصمیمات رییس جمهور وقت، حسن روحانی، شمایل آزاده بودن و نمایندگی شایسته ی یک خوزستانی را برای حفاظت از منافع مردم و استان برای همیشه در افکار عمومی ثبت کرده است. واردات خودروهای اروندی و صدور مجوز تردد استانی و مرخصی کشوری برای این مدل خودروها به نام مقتدایی سند خورده است.
*سید جعفر حجازی*
سید جعفر حجازی یکی از استانداران برجسته ی خوزستان در دوره ی پس از انقلاب است که با ترکیب تجربه ی فنی (تحصیلات مهندسی، فعالیت در بخش عمرانی)، مدیریتی و سیاسی توانست دورهای تقریبن طولانیتر از میانگین در استانداری خوزستان بماند. این مدت زیاد و ثبات مدیریتی به او فرصت داد تا تعدادی از پروژهها را آغاز و برخی را به مرحله ی اجرا برساند، و نیز باعث شد که حافظه جمعی استان از او تصویر و انتظاری فراتر از مدیریتی کوتاهمدت داشته باشد که نتواند منشا خدمات عمومی بیشتری باشد! هر چند با توجه به سوابق عمرانیاش ( معاونت عمرانی استانداری، و سازمان آب و برق خوزستان) تمرکز او بر بهبود زیرساختها و خدمات زیربنایی استان محسوس بود.
بسیاری از انتظارات به دلایل ساختاری، زیستمحیطی و اقتصادی، به صورت کامل محقق نشد؛ برخی مشکلات عمیق مثل مسائل آبی، گرد و غبار، زیرساختهای شهری و خدمات عمومی همچنان پابرجاست، که این موضوع باعث شده ارزیابی تاریخیِ او ترکیبی از تحسین برای تلاش و نقد برای تأخیر یا ناکافی بودن اقدامات باشد.
در دوره ی حجازی، فعالیت رسانه ای شاداب نبود؛ و به همان اندازه، تحرکات قومی نیز کنترل شده بود و فضای سیاسی هم عرض فضای کلی کشور در سالهای تصدی گری استانداری وی در خوزستان ارزیابی می شود.
*غلامرضا شریعتی*
غلامرضا شریعتی، متولد شهرستان بهبهان استان خوزستان، یکی از سیاستمداران اصلاحطلب و مدیران اجرایی کشور است که در دولتهای یازدهم و دوازدهم به عنوان استاندار خوزستان خدمت کرده است. او دانشآموخته دکترای ژنتیک انسانی از دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشگاه جندیشاپور اهواز است. شریعتی فعالیت سیاسی خود را از دولت اصلاحات آغاز کرد و از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ به عنوان مدیرکل سیاسی و انتظامی استانداری خوزستان فعالیت داشت و بعدها سرپرستی معاونت سیاسی و اجتماعی استانداری را نیز برعهده گرفت. در دوره استانداریاش از سال ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۹، پیگیر مسائل اجتماعی استان و ارتقاء جایگاه خوزستان در امور اجتماعی و سیاسی بود و برای نخستین بار در کشور حکم فرمانداری یک زن را صادر کرد. وی همچنین به دلیل برخوردهایی که با انتقادات مردمی داشت، حواشی رسانهای نیز به همراه داشت. سنگ بنای استفاده از نیروهای نچندان متخصص بومی و تقابل قومی و پدیده ای به نام سهم خواهی اقوام در خوزستان در دوره ی استانداری وی شکل گرفت. شریعتی پس از پایان دوره استانداری، به ریاست سازمان ملی استاندارد کشور منصوب شد. او تلاش کرد در سطح ملی، توجه دولت و افکار عمومی را به مشکلات خوزستان جلب کند، اما محدودیتهای ساختاری و منابع، دایره ی مانور او را کاهش داد. تلاش های ملی وی، داوری افکار عمومی خوزستان را به این سمت هدایت کرد که شریعتی بیش از آن که رضایت مردم خوزستان برایش مهم باشد، رضایت و خشنودی دولت برایش مورد توجه است. اعتراضات کارگری و اعتراض به انتقال آب کارون و چندین رویداد امنیتی در دوره ی استانداری وی، نام ایشان را به سادگی از ذهن نخواهد زدود! در تاریخ معاصر خوزستان، غلامرضا شریعتی به عنوان مدیری دانشگاهی، سیاسی و اجرایی شناخته میشود که جوان بودنش، پر کار بودن و کم اثر بودنش وی را از باقی استانداران ادوار متمایز می کند.
عملکرد استانداران در خوزستان به مثابه نقطهای کلیدی در تعامل میان قدرت دولتی و نیروهای اجتماعی عمل میکند که کامیابی یا ناکامی آنها به میزان پاسخگویی به نیازهای مردم، مدیریت تعارضات جمعی، و ایجاد توازن بین منافع متنوع اقوام بستگی دارد. خوشنامی و ماندگاری یک استاندار در افکار عمومی نه بر پایه ی عملکردهای فنی، که بیشتر مبتنی بر مردمداری، شفافیت، و توانایی برقراری انسجام و وفاق اجتماعی است و موجب افزایش سرمایه ی اجتماعی و کاهش تنشهای هویتی و قومی میشود. استاندارانی که درک دقیقی از پیچیدگیهای ساختاری، فرهنگی و اجتماعی استان داشته و با رویکردهای توسعهگرا و تعاملمحور، ضمن ایجاد امنیت و توسعه ی سیاسی و اقتصادی، فضای همدلی و همکاری میان گروههای مختلف و بهره گیری از همه ی ظرفیت های انسانی در استانی متنوع از لحاظ تنوع قومی بدون توجه خاص به یک قوم را تقویت کنند، در تاریخ به نیکی ثبت می شوند.
بنابراین، نقش مدیریتی استانداران تنها محدود به اداره امور نیست بلکه شامل ایجاد پل ارتباطی معتبر بین ساختار قدرت و جامعه و بنیادسازی برای توسعه پایدار و اعتدال اجتماعی است که این خود مهمترین شاخصِ قضاوت تاریخی آنها در اذهان عمومی است.
۲۷ شهریور ۱۴۰۴
- نویسنده : _• *شهرام گراوندی_


















Monday, 10 November , 2025