بازنشستگان در کشور ما همچون سایر کشورها، از بیمه خدمات درمانی برخوردارند و بازهم همانند بسیاری از کشورهای جهان در دو مورد بازنشستگی تأمین اجتماعی و بازنشستگی خدمات کشوری، اقداماتی صورت گرفته که متأسفانه در هر دو مورد تأسفبار و غیرقابلقبول است. درمورد تأمین اجتماعی که شرایط تأسفبارتر از خدمات درمانی کشوریست و بهقدری مشکلات […]
بازنشستگان در کشور ما همچون سایر کشورها، از بیمه خدمات درمانی برخوردارند و بازهم همانند بسیاری از کشورهای جهان در دو مورد بازنشستگی تأمین اجتماعی و بازنشستگی خدمات کشوری، اقداماتی صورت گرفته که متأسفانه در هر دو مورد تأسفبار و غیرقابلقبول است. درمورد تأمین اجتماعی که شرایط تأسفبارتر از خدمات درمانی کشوریست و بهقدری مشکلات وجود دارد که باید گفت عدم به ز وجود! یعنی عملاً سرکاریست؛ گواینکه در تمام مدت ۳۰سال خدمت، کارگری هزینه بیمه پرداخت میکند؛ اما بههنگام پیری باید فاتحه درمان و دارو را بخواند؛ چون برای خرید دارو به هر داروخانهای مراجعه میکند میگویند که طرف قرارداد نیستید. در هنگام بیماری هم در تهران دو بیمارستان شماره ۲ و میلاد قاعدهتاً باید پذیرای بیماران باشند؛ اما برای نمونه اگر برای یک مشکل قلبی به بیمارستان میلاد مراجعه شود، وقت ویزیت ششماهه میدهند! انگاری وقت طوری داده میشود که در ششماه دیگر شاید جان را به جانآفرین تسلیم کرده باشد! اما باید گفت برای بازنشستگان کشوری برمبنای ضربالمثل آفتابهلگن هفتدست، ولی شام و نهار هیچ، وضعیت همچون تأمین اجتماعی اینروزها هیچ تعریفی ندارد. وقتی به ساختمان کانون بازنشستگان کشوری مراجعه کنیم، در بهترین نقطه تهران در میدان هفتتیر، ساختمانی شیک با درهای شیشهای و با چشماندازی دلنواز مواجه میشویم که دهها کارمند و کارگر و خدمه در آن سکوت دارند و بههنگام مراجعه اهالی این ساختمان، مراجعهکننده را به ساختمانی چندین طبقه در ۲۰۰متری پاس میدهند. به آن ساختمان که مراجعه میشود، یک ساختمان چندطبقه دیگر را حواله میکنند؛ یعنی برای رسیدگی به کار باید از هفتخوان رستم عبور کرد با صدهانفر کارمند که شاید یکنفر از این کارکنان مجال حرفزدن را به مراجعهکننده بدهد. اینجانب امروز در لباس فردیکه بیش از ۴۰سال است حق بیمه پرداخت میکنم، درمراجعهبه اینکانون متوجه شدم که ضربالمثل بالا زیبنده این کانون است! من با شخصی که گفتند پاسخگوست، صحبت کردم که هیچ اطلاعی از بیماری و انواع آن نداشت. ده دقیقه با او صحبت کردم و درنهایت گفت که قرارداد نداریم. ازجمله درمانی که اینروزها با پیشرفت علم پزشکی بهشدت و بهحد وفور صورت میگیرد، دومورد برای تنگی کانال نخاعی و دردهای کمری و یکمورد هم برای درمان درد زانو است که در هر دومورد بازنشستگان اکثریتقریببهاتفاق با آن سروکار دارند. برای درمان تنگی کانال و دیسک و … باید هزینهای بیش از ۱۰۰میلیونتومان به پزشک داده شود که معمولاً درمانی قطعی نیست و بیشتر افراد بعد از عمل خانهنشین صرف میشوند. برای این عمل مدتیست با تزریق چند آمپول در ناحیه کمر، مردم از عمل دیسک مصاف شدهاند که صدالبته شکر و سپاس به درگاه خداوندی که به این درمان میگویند «اپیدورال» که حداکثر با یک تا سه تزریق درد کاملاً از بین میرود و هزینه آن ۳۰میلیونتومان میشود. وقتی به بیمه ملت برای تحویل مدارک مراجعه میشود، میگویند که جزء تعرفه یا قرارداد با کانون بازنشستگان نیست و مراجعهکننده باید دست از پا درازتر به خانه برگردد و برای درمان زانو و آرتروز هم با تزریق درد زانو که به آن پیآرپی میگویند نیز نیاز به چند تزریق است تا کشکک زانو تعویض نشود که این درمان را هم نه بیمه ملت و نه کانون بازنشستگی قبول ندارند. حالا ما ماندهایم و داستان یکبام و دوهوا که افرادی ۳۰سال خدمت هزینه درمان میدهند؛ اما در هنگام بیماری، به چنین مشکلاتی برمیخورند. اینک فهمیدیم که القابی چون بازنشستگان کرامت دارند، حرفیست پوچ که با آن یک مسکن هم داده نمیشود.
مدیرمسوول روزنامه سایه
- منبع خبر : سایه
Friday, 28 March , 2025