در مدیریت برخی تشکیلات و به طور مشخص، در حوزه های حقوقی و قضایی و انتظامی و امنیتی، تجربه ثابت کرده، هر چه مدیران غیربومی باشند و فاقد تعلق عشیره ای و طایفه ای، بهتر می توانند در امور ذیربط موفق باشند.
در نگرش علمی، مهم ترین شاخص انتخاب مدیر برای اداره ی یک شرکت، سازمان یا مجموعه، شاخص اصلی و مهم، شایستگی و رویکرد شایسته سالاری است و نه بومی بودن و تعلق جغرافیایی داشتن به محیط..
در میان مولفه هایی که باعث شایسته تر بودن یک فرد نسبت به فرد دیگر می شود به هیچ عنوان مبحثی تحت عنوان بومی بودن مدیر، در میان آثار اندیشمندان علم مدیریت و نظریه پردازان آن مشاهده نمی شود!
اصولن تعلقات قومی و بومی، در حوزه ی علوم مدرن و در جوامع توسعه یافته، از کمترین وجاهت برخوردار است.
به نظر می رسد جریانی خام و ناپخته در راستای امیال و علائق سیاسی خاص، آن چنان در پوستین ” برگزیدن مدیران بومی هر استان ” و توجه به نظر کارگروه های استانی! نزد رییس جمهور محترم مانور داده که برخی از مدیران ارشد را نیز در چنگال این تفکر خطرناک و نافی اتحاد و انسجام ملی به باور قطعی رسانده است!
چرا باید انتخاب استاندار توسط کارگروه استانی صورت بگیرد؟! کدام عقل سلیم چنین منطقی را می پذیرد؟! چنین عقیده ای برخلاف مراعات اصل شایسته سالاری و تخصص گرایی است.
وقتی باورهای ملی و میهنی کمرنگ می شود و یادمان می رود که همه ی افراد ساکن در یک کشور، از حقوقی یکسان بهره ورند؛ ناخواسته در ورطه ی تعصبات قومی و ایلی و بخشی نگری فرو می افتیم! گاه در برخی منابع به تجربه، شناخت و آگاهی و احاطه ی مدیر نسبت به شرایط محیطی محل خدمت، به عنوان یک مزیت نسبی اشاره شده که آن هم از قضا معادل بومی بودن نیست. یعنی این پارامترها می تواند در یک مدیر غیربومی هم وجود داشته باشد. و یا دست کم برای انتخاب و معرفی و برگماردن یک استاندار که خود یک رییس جمهور در سطح یک استان است، تعلق نمی یابد. شاید در بهترین حالت برای برخی مدیریت های شهری کاربرد داشته باشد.
اشتیاق، هیجان و تب استفاده از ترکیب مدیران بومی و غیر بومی در هفته های اخیر، پس از انتخاب پزشکیان بعنوان رییس جمهور، و معرفی کابینه ی وفاق ملی، در سراسر کشور و خاصه، در خوزستان بالا گرفته است و روزی نیست که در رسانه ها و شبکه های اجتماعی مطلبی پیرامون این مساله منتشر نشود و در این بین بومی بودن مدیران و استفاده از مدیران بومی به عنوان یک مطالبه ی جدی در محافل مختلف استان شنیده می شود و با نگرانی و نقدهایی از سوی کارشناسان، پژوهندگان و کنشگران شهری و فعالین سیاسی، اجتماعی که افق های ملی را بیشتر می فهمند و به پیوستگی های ملی بیشتر باور دارند، همراه شده است!
درحقیقت و در عالم واقع نیز، استفاده از مدیران بومی و بخصوص در کسوت استاندار و یا مدیران ارشد و اصرار بر این رویکرد ( انتصاب مدیران بومی در استان خوزستان) موضوعیت نداشته و به نتیجه ی مطلوب نخواهد رسید و تجربه های به دست آمده در تمام این سال های سپری شده تجربیاتی سراسر منجر به شکست بوده . تاریخچه ی سیستم اداری اجرایی خوزستان این را ثابت کرده است و نمونه ی زنده ای است برای غلط بودن چنین پنداشت و تصوری.
عده ای بدون در نظر داشتن تبعات این خواست نسنجیده، می گویند مدیر باید بومی باشد، زیرا هم با منطقه آشنایی دارد، هم دلش به حال استان، شهر و مردمش می سوزد و در آبادانی شهر و استان می کوشد، تا چهره ی محرومیت را از آن بزداید.
اما عده ای دیگر هم هستند که به ویژگی ها و توانمندی فردی نگاه می کنند، به استانی عاری از مرزبندی های بومی و غیر بومی و قومی و قبیله ای؛ با مدیرانی که با تخصص و اقتدار و نیز بدون در نظر داشتن تعلقات عاطفی و بومی و قومی، می توانند عدالت ورزی و شفافیت و اعتدال را در تمام حوزه های در اختیار حاکم کنند. و از قضا غیربومی بودن مدیر، می تواند دایره ی فساد و سواستفاده از قدرت را تنگ و یا حتا غیرممکن کند!
منطق حکم می کند آنچه در انتخاب و گزینش مدیران ملاک اصلی باشد و از قضا در دستور العمل اجرایی ضوابط، انتخاب، انتصاب و تغییر مدیران نیز به آن اشاره شده، در شایسته سالاری و داشتن شرایط احراز برای پست های مدیریت حرفه ای، افراد مورد نظر باید از مسیر ارتقای شغلی بصورت پلکانی عبور کرده باشند و در واقع سه معیار کلی وظایف، نقش ها و مهارت های مدیریتی متناسب با پست مورد تصدی را بصورت آسانسوری و یا با توصیه و سفارش و رانت و یا امکانات قومی و عشیره ای و بومی کسب نکرده باشند.
در مدیریت برخی تشکیلات و به طور مشخص، در حوزه های حقوقی و قضایی و انتظامی و امنیتی، تجربه ثابت کرده، هر چه مدیران غیربومی باشند و فاقد تعلق عشیره ای و طایفه ای، بهتر می توانند در امور ذیربط موفق تر باشند.
نگارنده معتقد است هر چقدر نسبت به برگزیدن و برگماردن مدیران ارشد غیربومی باید اهتمام بورزیم؛ به همان میزان در رده های مدیران پایه و میانی باید از مدیران برتر و شایسته ی بومی استفاده کرد؛ که هم موضوع نظارت و شفافیت در سازمان محقق شود و هم از استعدادهای درخشان استانی؛ به کارگیری صورت پذیرد.
به جای توجه به محل صدور شناسنامه مدیران، توجه مان به مدیرانی متعهد، متخصص، صادق، فعال، کاردان و افرادی مقتدر و پاکدست باشد تا شاهد برآمدن موقعیت درخشان استان از ورطه ی توسعه نیافتگی و عقب ماندگی باشیم.
همان گونه که بر اساس اطلاعات موجود در جای جای میهن اسلامی به افراد توانمند خوزستانی بدون توجه به محل صدور شناسنامه مناصب مدیریتی داده شده تا در عرصه مدیریتی قرار گیرند، نباید از واژه ی بومی و غیربومی نردبانی بسازیم برای رسیدن به مقاصد محدود و ناسالم خودمان! امروز در برخی نقاط کشور افرادی توانمند از این استان در رده های بالای مدیریتی قرار دارند؛ باید منصفانه همه ی جوانب قضیه را نگاه کنیم. اگر به فکر توسعه ی استان خوزستان هستیم و مشکلات اساسی ما اشتغال جوانان و رونق اقتصادی، امنیت اجتماعی و ده ها مورد دیگر هست، باید واقعیت های موجود را در نظر بگیریم و دست از تجسس در ثبت احوال! و در پی کشف محل صدور شناسنامه مدیران نباشیم!
حتا اگر زمانی نمایندگان مجلس و یا استاندار و یا هر مسوول بومی دیگری، بر این موضوع انگشت گذاشتند و روی مساله ی بومی بودن مدیران مانور دادند، آگاهانه به آنها هشدار و انذار بدهیم که سخن شان از بنیاد اشتباه است و ضد پیوستگی های ملی سرزمینی.
اصل در مدیریت علمی و بهینه، تخصص و خدمتگزاری صادقانه است؛ نه تعلق به فلان جا نداشتن یا داشتن…
- نویسنده : شهرام گراوندی
Monday, 16 September , 2024