بیش از ۱۵۰ سال است که پرسش «چرا عقب‌مانده‌ایم» و برخی گفته‌اند «چرا عقب‌نگه‌داشته شده‌ایم» ذهن و قلب ایرانی را مشغول خود کرده است. اگر بگویم که این پرسش، مهم‌ترین پرسش ایرانی از صفویه تاکنون بوده است؛ اغراق نگفته‌ام.

یادداشت امروز به معرفی کتاب ارزشمند «در جستجوی سعادت عمومی» جلد دوم درآمدی بر توانمندسازی حکومت و جامعه که توسط احمد میدری و همکاران در ۵ بخش، ۱۵ فصل و ۴۹۳ صفحه، توسط انتشارات روزنه و در سال ۱۴۰۰ روانه بازار نشر گردیده؛ اختصاص دارد.

احمد میدری (متولد ۱۳۴۲ در آبادان) اقتصاددان ایرانی است. او نماینده آبادان در دوره ششم مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون اقتصادی مجلس بود. وی دارای دکترای تخصصی اقتصاد و فوق لیسانس توسعه و برنامه‌ریزی اقتصادی از دانشگاه تهران است. میدری سابقه تدریس در دانشگاه علامه طباطبایی و دانشگاه شهید چمران اهواز و معاون رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را دارد.

 

میدری

 

کاوش در علل عقب‌ماندگی ایران سابقه‌ی دیرینه‌ای دارد. شاید بتوان تأمل و تفکر عباس میرزا پس از شکست در جنگ با روس‌ها و عقد عهدنامه‌های گلستان و ترکمان‌چای، در باره‌ی علل شکست در این جنگ و پیشرفت و توسعه‌یافتگی آن‌ها و ضعف و ناتوانی ما را از اولین و ابتدایی‌ترین بارقه‌های آگاهی ایرانی در زمینه‌ی عقب‌ماندگی خود دانست.

بیش از ۱۵۰ سال است که پرسش «چرا عقب‌مانده‌ایم» و برخی گفته‌اند «چرا عقب‌نگه‌داشته شده‌ایم» ذهن و قلب ایرانی را مشغول خود کرده است. اگر بگویم که این پرسش، مهم‌ترین پرسش ایرانی از صفویه تاکنون بوده است؛ اغراق نگفته‌ام.

از جمله کتاب‌هایی که کوشش کرده‌اند تا سّر عدم توفیق جامعه‌ی ایرانی را در نجات از عقب‌ماندگی و نیل به توسعه‌یافتگی تجزیه‌وتحلیل کرده و برای آن نظریه‌پردازی کنند، عبارت‌اند از: «چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت؟» از کاظم علمداری؛ «زوال اندیشه سیاسی در ایران» از سید جواد طباطبایی؛ «مقاومت شکننده» از جان فوران؛ «جامعه‌شناسی توسعه، مطالعه تطبیقی ایران و ژاپن» از احمد رجب‌زاده؛ «نخستین رویارویی‌های اندیشه‌گران ایران با دو رویه تمدن بورواژی غرب» از عبدالهادی حائری؛ «ما چگونه ما شدیم؟» از صادق زیباکلام؛ «جامعه‌شناسی نخبه‌کشی» از علی رضاقلی؛ «ایرانیان و اندیشه تجدد» از جمشید بهنام؛ «جامعه کوتاه مدت»، «اقتصاد سیاسی ایران» و «تضاد دولت و ملت» از همایون کاتوزیان؛ «موانع تاریخی رشد سرمایه‌داری» از احمد اشرف؛ «فرهنگ سیاسی و توسعه سیاسی» از دال سیونگ‌یو؛ «موانع توسعه سیاسی در ایران» از حسین بشیریه؛ «دارالمجانین» و «خلقیات ما ایرانیان» از محمدعلی جمال‌زاده؛ «غرب‌زدگی» از جلال آل‌احمد؛ «تجددطلبی و توسعه در ایران معاصر» از موسی غنی‌نژاد؛ «سازگاری ایرانی» از مهدی بازرگان؛ «توسعه و تضاد» از فرامرز رفیع‌پور؛ «پاسخ به یک سوال خودمانی: چرا عقب‌مانده‌ایم؟» از یوسف فرامرزی؛ «فرهنگ سیاسی ایران» از محمود سریع‌القلم؛ «جامعه‌شناسی خودمانی» از حسن نراقی؛ «در پیرامون خودمداری ایرانیان» از حسن قاضی مرادی؛ «مدارهای توسعه‌نیافتگی در اقتصاد ایران» از حسین عظیمی؛ «موانع توسعه» از محمد توکل؛ «جامعه‌شناسی توسعه فرهنگی» از فیروز راد؛ «اخلاق و سرشت ایرانیان» از فرحناز ابونیا عمران؛ «اندیشه‌های نوسازی در ایران» از تقی آزاد ارمکی؛ «موانع توسعه فرهنگی در ایران» از محمد توحیدفام؛ «نظریه سرزمینی و ابنیه منفرد» از پرویز پیران؛ «ما ایرانیان، زمینه‌کاوی تاریخی و اجتماعی خلقیات ایرانی» از مقصود فراستخواه از جمله‌ی تلاش‌های نویسندگان و پژوهشگران ایرانی در پاسخ به پرسش عدم توسعه‌یافتگی ایران بوده است.

«نگاهی به تحقیقات انجام شده در رابطه با علل و عوامل توسعه‌نیافتگی، نشان می‌دهد که هر کدام از آن‌ها دلایل مختلفی را برای عقب‌ماندگی ایران ذکر می‌کنند؛ بعضی از آن‌ها موانع داخلی همچون استبدادپذیری ایرانیان، ساختارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، دولت رانتیر و … را علت توسعه‌نیافتگی ذکر می‌کنند و عده‌ای دیگر نیز عوامل خارجی از قبیل استعمار، امپریالیسم جهانی و … را برجسته می‌نمایند. جدای از میزان اهمیت هرکدام از این عوامل، تا زمانی‌که یک اجماع نظری واحد در رابطه با علل توسعه‌نیافتگی و راه‌های برون‌رفت از آن حاصل نشود، دست‌یابی به توسعه میسر نخواهد بود.»[۱] ما برای خروج از این چرخه‌ی معیوب تاریخی نیاز به مدلی مفهومی و تجربی داریم.

ایده‌ی اصلی کتاب در جستجوی سعادت عمومی جلد دوم – درآمدی بر توانمندسازی حکومت و جامعه، توانمندسازی هم‌زمان جامعه و حاکمیت برای توسعه است. برای توسعه‌ی پایدار نیازمند حضور همزمان جامعه و دولت قوی هستیم؛ ضعف و خلل در هر یک از این دو طرف، باعث شکنندگی مسیر توسعه می‌شود؛ توسعه‌ی آمرانه و دولت‌محور همان اندازه در معرض بی‌ثباتی است که توسعه‌ی اجتماع‌محور در فقدان دولت قوی. بنابراین اگر مسیری برای توسعه بتوان متصور بود از رهگذر تقویت ظرفیت‌های ایده‌پردازی و اجرایی هر دو سوی این معادله است. توانمندسازی جامعه مستلزم تقویت همکاری‌های جمعی، نهادها و تشکل‌ها و بسط حوزه‌ی فعالیت‌ انجمن‌های داوطلبانه است؛ توانمندسازی حاکمیت نیز مستلزم گذار از حامی‌پروری به حاکمیت قانون و استحکام نظام بوروکراتیک به عنوان مقدمه و پیش‌نیاز دموکراسی است. دموکراسی در فقدان حاکمیت قانون و نظام اداریِ واجدِ خودمختاری نسبی، به حامی‌پروری و دموکراسی فرمال توده‌ای بدل می‌شود.

برخی ویژگی‌های مهم کتاب در جستجوی سعادت عمومی، جلد دوم – درآمدی بر توانمندسازی حکومت و جامعه به شرح زیر هستند:

۱- این کتاب مسئله تحقیق و چارچوب نظری داشته و ادعای تبیینی دارد.

۲- استفاده شایسته از روش تطبیقی – تاریخی و راهبردهای آن و به‌کارگیری صحیح تبیین روایی در این کتاب دیده می‌شود.

۳- ارتباط منطقی بین تبیین علمی و راه‌حل‌های پیشنهادی کتاب دیده می‌شود. بدین معنا که نتیجه تحقیق از رابطه‌ی علّی عوامل تحقیق برگرفته شده است.

۴- محققان به مفروضات نظریه‌های مورد استفاده توجه کرده و راهبردها، رهنمون‌ها و حتی احتیاط‌های به‌کارگیری نظریه‌ها را در نظر گرفته‌اند.

۵- بر اساس چارچوب نظری این کتاب از تجربه‌ی تاریخی کشورهای مختلف استفاده شده است.

برخی فراز‌های مهم کتاب:
۱- دو دیدگاه در تاریخ معاصر مبنای عمل اجتماعی گروه کثیر و موثری بوده است. گروهی آرمان خود را دموکراسی قرار دادند و با این آرمان موفق به شکل‌گیری انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی شدند و گروه دیگر برای دستیابی به توسعه با توجه به تجارب داخلی، فرض گرفتند که دموکراسی امری نایافتنی و ممتنع است و از همین رو به‌دنبال دولتی مقتدر بودند. (ص ۱۸)

۲- مسیر توسعه‌ی ایران از دموکراسی می‌گذرد؛ اما باید در فرآیند دموکراسی‌خواهی تجدید نظر کرد. (ص ۱۹)

۳- مردم زمانی می‌توانند بر سرنوشت خویش حاکم باشند که در قالب سازمان‌های اجتماعی مانند اتحادیه، انجمن‌های صنفی، احزاب، اصناف و غیره متشکل شوند. جامعه‌ی اتمیزه بستر دموکراسی نیست، زیرا دموکراسی به جامعه‌ای نیاز دارد که: – گروه‌های اجتماعی مطالبات و حقوق خود را به حکومت به‌صورت متشکل و مستمر انتقال دهند. – به‌صورت دسته‌جمعی با یکدیگر و حکومت مذاکره و چانه‌زنی کنند. (ص ۱۹)

۴- یکی از کارکردهای مهم تشکل‌های اجتماعی مهار فساد اداری است. مقابله با فساد نیازمند مشارکت مردم است و مشارکت بدون نهاد نمایندگی که در قالب تشکل‌های اجتماعی امکان‌پذیر می‌شود، ناممکن است. (ص ۲۱)

۵- آزادی‌خواهی در دولت ضعیف به فاجعه‌ی اقتصادی و انسانی یا بازگشت دیکتاتوری می‌انجامد. مردم‌سالاری در دولت ضعیف به شکست می‌انجامد؛ زیرا همان‌طور که جان گری می‌گوید امنیت برای هر انسانی مقدم بر آزادی است و دولت ضعیف انسان را گرگِ انسان می‌کند. تجربه‌ی مشروطه مصداقی از جنگ همه علیه یکدیگر بود. مردم و نخبگان برای گریز از این وضعیت هابزی به یک دیکتاتور پناه می‌برند و از خیر آزادی‌خواهی می‌گذرند. (ص ۲۷)

۶- امروزه قدرت دولت‌ها از آن‌چنان اهمیتی برخوردار است که به‌عنوان یکی از شاخص‌های وضعیت کشورها تبدیل شده است. برای مثال، شاخص شکنندگی دولت‌ها (Fragile State) هرساله توسط بنیاد صلح شناخته می‌شود. این شاخص ابزار مهمی برای برجسته ساختن فشارهای عادی که دولت‌ها تجربه می‌کنند، همچنین در تشخیص این است که چه زمانی این فشارها بیش از ظرفیت دولت‌ها برای کنترل آن‌ها هستند. (پانوشت ص ۲۷)

۷- حکومت پهلوی دو سنت غلط در کشور را نهادینه کرد که همچنان اسیر آن هستیم؛ نخست، حکمرانی بی‌نیاز از جامعه‌ی مدنی و سرکوب‌گرِ نهادهای مدنی به‌عنوان یک شیوه‌ی حکومت‌داری در ایران تثبیت شد و دوم سنتی از روشنفکری در کشور بنا شد که علاوه‌بر آنکه کلان‌نگر است و پروژه‌ی مشخص قابل پیشبرد ندارد و مشروعیت‌زدایی از حکومت را در پیش می‌گیرد. (ص ۳۷)

۸- در شیلی نزدیک به یک‌صد سال انتخابات آزاد وجود داشت؛ اما پس از پیروزی آلنده نیروهای قدرتمند داخلی متشکل از نظامیان، زمین‌داران و معدن‌داران در ائتلاف با سرمایه‌داری بین‌المللی جنبش مردمی را یرکوب کردند. (ص ۴۴)

۹- همه نیازمند گفتگو برای دست‌یابی به راه‌های توانمندسازی جامعه و حکومت هستیم. این مجموعه تلاش جمعی از پژوهشگران برای گتم برداشتن در این راه است. (ص ۵۸)

خواندن این کتاب ارزشمند که مدلی برای توسعه ایران معرفی می‌کند را به همه‌ی علاقمندان مباحث توسعه، توصیه می‌کنم. متأسفانه این کتاب در کتاب‌فروشی‌های اهواز یافت نمی‌شود.

 

 

 

 

 

پانوشت:
[۱] – بسطامی‌نژاد، محمود و همکاران (۱۴۰۰)، معمای توسعه‌نیافتگی ایران از دیدگاه صاحب‌نظران علوم اجتماعی، فصلنامه علمی – پژوهشی علوم اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر، دوره ۱۵، شماره ۲ – شماره پیاپی ۵۳، تابستان، ص ۵.

  • نویسنده : دکتر لفته منصوری
  • منبع خبر : صدای هم وطن