برخی مفاهیم دربین متخصصان یک علم ، با تعاریف متعددی روبرو است. در جامعه ما در کنار استفاده از تعاریف متعدد ، تکرار پذیری برخی مفاهیم به اشکال مختلف آن را به یک واژه عمومی با مفاهیم شتاب زده در ذهن افراد تبدیل کرده است. به گونه ای که هر فرد با توجه به برداشت […]

برخی مفاهیم دربین متخصصان یک علم ، با تعاریف متعددی روبرو است. در جامعه ما در کنار استفاده از تعاریف متعدد ، تکرار پذیری برخی مفاهیم به اشکال مختلف آن را به یک واژه عمومی با مفاهیم شتاب زده در ذهن افراد تبدیل کرده است. به گونه ای که هر فرد با توجه به برداشت های ذهنی خود و خارج از چارچوب علمی آن مفهوم، شروع به انتقال آن واژه به دیگران کرده و باعث تشدید ابهام زایی از مفاهیم در جامعه ایران می شود.
یکی از این مفاهیم ، مفهوم توسعه است که به دفعات از سوی افراد مختلف در جامعه ایران درباره ی موضوعات متفاوت به کار می رود و عمومیت بخشیدن آن را با ابهامات زیادی روبرو کرده و جامعه نسبت به فهم آن دچار سردرگمی خاصی شده و با سطحی انگاری این مفهوم را از تراز ملی به سطح قومی- منطقه ای تقلیل داده است؛ به عبارت دیگر برخی افراد با اندیشه های پیش ساخته ذهنی ، در حال تطبیق این مفهوم با پیش ساخته های ذهنی خویش هستند و منویات غلط ذهنی خود را به دیگران منتقل می کنند.
مفهوم توسعه آن گونه که از مطالعات توسعه بر می آید ، مفهومی است که در درازای تاریخ اجتماعی بشر، با مراحل متفاوت همراه او بوده ؛ به شکلی که از یک مرحله تاریخی به در آمده و به مرحله ی تاریخی دیگر ورود کرده است.  این بیرون و درون شدن تاریخی با دگرگونی های ساختاری مادی و معنوی جوامع بشری همراه بوده که با انباشت دستاوردهایش، جامعه بشری به توسعه کنونی نایل گردیده است؛ به دیگر سخن جامعه بشری به طور اعم و ملت های مختلف به طور اخص برای ادامه بقای خود ناگزیر راه توسعه را پیموده اند؛ در غیر این صورت از ادامه تاریخ بازمانده اند.
هر ملتی ، جدا از وجود شمه های کلی مفهوم توسعه که برای تمامی جوامع یکسان است، باتوجه به ساختارهای فرهنگی، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی برنامه هایی با ماهیت ساختارهای خویش جهت توسعه تدوین می کند که از الگوهای پیشرفت منحصر بفردی برخوردار هستند؛ یعنی برخی قوانین در توسعه عمومیت دارند و برخی دیگر از عمومیت برخوردار نیستند و اختصاص به همان ملت دارد.  به دیگر سخن، هر ملتی الگوی پیشرفت متناسب با شرایط خاص خود دارد که منجر به پیچیده شدن امر توسعه در ابعاد ناشناخته ای شده و سختی راه را برای ما دو چندان می کند.  این پیچیدگی در ابعاد،نگاه برخی افراد را به توسعه که امری است ملی، نگاهی قومی- منطقه ای و جزیی کرده و عدم پیشرفت برخی از نواحی ایران نسبت به دیگر مناطق را ناشی از فقدان چنین نگاهی می دانند، در حالی که با بررسی مناطق مختلف ایران با وجود تفاوت ها، متوجه خواهیم شد جنس این تفاوت ها از نظر ویژگی های ساختاری جامعه ایران روبنایی، و معنادار نیستند و از هم گونی و شباهت های زیادی برخوردار هستند . همچنین با نگاهی به گذشته ی تاریخی ایران، می بینیم که نابرابری و شکاف موجود در بین مناطق مختلف، سابقه ی تاریخی ندارد بلکه ریشه آن را باید در ناکارآمدی نظام تدبیر بررسی کرد؛ یعنی باید مشکلات و معضلات موجود در مجموعه قوانین و مقررات حاکم بر نهادهای تصمیم گیر را بررسی و اصلاح کرد. بر همین اساس، آن چه که پیشرفت در بخش هایی از ایران و عدم پیشرفت در بخش های دیگر کشور می خوانند، نه پیشرفت بلکه آماس و تورمیست که در برخی نواحی ایران ایجاد شده است که ریشه آن را نه در مدیریت صحیح برخی مناطق بلکه باید در همان علل عقب ماندگی و نظام تدبیر کنونی جستجو کرد.
توسعه از نگاه ملی منجر به حداکثر استفاده از ظرفیت های تاریخی می شود که اساسی ترین پایه توسعه است؛ به عبارت درست تر، در توسعه ملی از دستاوردهای مادی و معنوی که در درازی تاریخ شکل گرفته اند بهره برداری حداکثر می شود؛ اما از آن جایی که بین قومیت و توسعه ارتباط معناداری وجود دارد، هر چه در توسعه نگاه قومی ـ منطقه ای پررنگ تر شود، موانع توسعه هم بیش تر خواهند شد. به گفته دیگر پس از درک و فهم درست از مفهوم توسعه، برای حل و فصل معضلات منطقه ای، باید برنامه ریزی توسعه، بر مبنای برنامه ریزی هسته ای، با تمرکز بر رسیدگی به نیازهای ضروری و اساسی و مد نظر قرار دادن اصل مزیت نسبی منطقه صورت گیرد.

  • نویسنده : اوژن اکبری