”کتاب آنزان در تلاش است تا مشابهت های فرهنگی قوم بختیاری با سایر اقوام ایرانی را ترویج و تقویت نماید و از این طریق به تحکیم وحدت ملی یاری رساند. نگهداری و گردآوری اسناد و پژوهش در زمینه آداب و رسوم بختیاری از اهداف اصلی این کتاب است. کتاب حاضر با پیشگفتاری در راستای […]

 

”کتاب آنزان در تلاش است تا مشابهت های فرهنگی قوم بختیاری با سایر اقوام ایرانی را ترویج و تقویت نماید و از این طریق به تحکیم وحدت ملی یاری رساند. نگهداری و گردآوری اسناد و پژوهش در زمینه آداب و رسوم بختیاری از اهداف اصلی این کتاب است.

کتاب حاضر با پیشگفتاری در راستای وحدت ملی آغاز می شود و در بخش ” پژوهش ”نامهای آنزان، تحلیلی بر اشاعه فرهنگی، فعل در زبان بختیاری، واژه های هم ریشه انگلیسی و بختیاری و زبان های موجود بررسی شده اند.

در بخش ”مقاله تاریخی ” خان های بختیاری و دولت ایران و بریتانیا و در بخش ” زندگینامه ”حماسه علی مردان خان بختیاری و…“
این عبارات بخشی از پیش گفتاری است به قلم غلامعباس نوروزی  بختیاری در کتابی با عنوان ” کتاب آنزان : کتاب دوم ویژه فرهنگ، هنر، تاریخ و تمدن بختیاری“
روی جلد کتاب تمثالی از علیمردان خان بختیاری آمده.  کتاب حاوی  مقالات و پژوهش های  متعددی  است که پراکندگی ( شعاع پراکنش موضوعات ) و وحدت  رویه ( اشتراک و محوریت توجه به  بختیاری ) ، نشان از عشق عمیق گرداننده و گردآورنده ی  این کتاب را به ما نشان می دهد.

جنگنامه بختیاری. سردار بی بی مریم . خاطرات سردار اسعد بختیاری.  سفرنامه لایارد. بختیاری نامه. فتح تهران. فتح اصفهان. دهها کتاب در خصوص فولکلور و ادبیات و فرهنگ بختیاری.

دهها کتاب به قصد تشویق شاعران و نویسندگان جوان بختیاری که حداقل یکی دو تن از آنها بعدها برای خودشان نامی در کردند.
اینها بخشی از تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیر مردی است به نام غلامعباس نوروزی که سالها پیش همراه با ابوالحسن نوروزی طرح و بنیان انتشاراتی جامع و هدفمند را در تهران پی ریختند و این شیوه و نمط تا دولت احمدی نژاد هم ادامه یافت و بنگاه انتشاراتی آنزان به محاق تعطیلی کشیده شد.

ابوالحسن نوروزی ، نویسنده و پژوهشگر خوشفکر در سال ۹۷ طی  یک تصادف  از دنیا  رفت و شوریدگی و آشفتگی  جهان  غلامعباس  رو به فزونی گرفت.
ذهن فعال و حافظه ی حیرت آور غلامعباس  نوروزی  و خاطراتش  از دهه ی  چهل و پنجاه اهواز و مسجدسلیمان و خوزستان پیش از انقلاب، از او  شمایلی  ساخته بود به نام تاریخ شفاهی.   وقتی  زبان به بیان مطلبی  می گرفت، تقریبن  مجال را از دیگران می ربود، از بس که هزاران مساله و سوژه و خاطره ، با هم به او یورش می آورد و  ذهنش  مالامال از این  رویدادهایی  بود  که من نمی دانم آیا  آنها را توانسته بنویسد یا نه.

موضوع جدایی و طلاق شاید در سالهای  میانه ی  عمر   امری  توجیه شدنی  و منطقی  باشد؛ ولی در سالهای  دهه های شصت و هفتاد، نه تنها  باورپذیر و  منطقی  نیست، که به شدت  دهشت زا و  ویران کننده است.  خاصه ، طبع و روانی شاعرمسلک داشته باشی و سر و کارت  فقط با کتاب باشد و دغدغه های  فکری  و فرهنگی.
این اتفاق بیش از تعطیلی انتشارات آنزان، غلامعباس را از درون متلاشی کرد.
خودش  بود و یک مشت  کتاب  که مدتها در  انباری  یک رفیقی  در تهران  حبس بودند و  پس  از تهیه و تدارک خانه ای کنار کبوترخانه ای  در ساوجبلاغ ( هشتگرد قدیم ) ؛ کتاب ها از زندان بسته بندی بیرون آمدند  و نفس  تازه کردند.  تلاش های  غلامعباس  در این سالهای  آخر ، تلاش هایی  بی فرجام و  محکوم به شکست  بود.  تا مدتها بعد از سکونت در ساوجبلاغ ، همدم ش  یک طوطی  سبز  بود و البته سیگار همیشگی و وفادار!.

ولی طوطی  سبز هم  غلامعباس را ترک کرد و  رفت و تنهایی  این مرد  شریف و بزرگ ، عمیق تر و بحرانی تر شده بود. من البته از فضای زیست و روابط و تعلاقات  غلامعباس  اطلاعات بسیاری  دارم.  و از حواشی و متن  انتشار کتاب هایش. و یا کسانی که مدتها از او سواستفاده کردند و دسترنج کاوش ها و تحقیق هایش را  به یغما بردند.

در این مجال قصد ندارم وارد این  فضاها بشوم.  بخصوص که این پنجشنبه، اولین پنجشنبه ی  رخت بربستن اوست و بهتر است  فقط به روشن کردن چراغی  بر مزارش و به یادش  بکوشیم.

این وجیزه البته کلامی  ناقص و ابتر در مقام غلامعباس نوروزی بختیاری است. هنوز دچار  شوک رفتن او هستم و این عبارات و جملات بدون هیچ درنگی نوشته شدند.

ایکاش دستنوشته های غلامعباس نوروزی بابادی گم و گور نشود و به شکلی شایسته امکان چاپ و انتشار بیابد. همچنین کتابخانه ی ارزنده اش که دهها نسخه ی خطی کمیاب در آن است.

امیدوارم زمان  زمانی مناسب تر برای او بهتر و مفیدتر بنویسم.

روانش  شاد و یادش جاودان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  • نویسنده : شهرام گراوندی
  • منبع خبر : پیوند ایرانیان