نکته فراموش شده اما این است که در ایران، ایجاد به معنی اجرا نیست و با وجود آنکه بیش از ۴۰ سال از تاسیس دفتر آمایش سرزمین در کشور می گذرد، سال گذشته بود که سند جامع آن در کشور ابلاغ شد؛ زمانی که حداقل برای خوزستان و تالاب هایش، کار از کار گذشته بود. سیاست های بلندمدت برای رهایی از این شرایط در خوزستان مشخص نیست و شاید بازگشت توسعه به ریل آمایش سرزمین تنها نقطه امید برای احیای این اکوسیستم قدرتمند باشد.

بدون شک مهم ترین دلیل شرایط کنونی استان خوزستان را همه در عدم توسعه متوازن اقتصاد و انتقال آب عنوان می کنند. کشاورزی آب بر، ساخت وساز در حریم رودخانه ها و استحصال نفت از تالاب هورالعظیم، مهم ترین سوپرمارکت زیستی جنوب کشور؛ همه و همه دست در دست هم داده اند تا خوزستان به بلایی که امروز دچار آن است گرفتار شود. شاید اگر توسعه در ایران همگام با علم آمایش سرزمین پیش می رفت، امروز تنها صنایع منتفع از نعمت آب در خوزستان نبودند یا هلدینگ های بزرگ نفتی و چینی ها به راحتی به جان نفت آن نمی افتادند، زمین و خاک و آب و انسان همه در یک چرخه برابر به نعمت های جلگه پرآب خوزستان می رسیدند. جهان از اواخر قرن گذشته میلادی بود که به این نتیجه رسید تا از زمین و آب باید به اندازه توان یا پتانسیل آن استفاده کند و توسعه را در قالب طرح آمایش سرزمین به مرحله اجرا برساند. کشورهای جهان از جمله فرانسه، استرالیا، کانادا، آمریکا و اندونزی به این نتیجه رسیدند که انسان باید آن استفاده ای را از زمین به عمل آورد که ویژگی های طبیعی سرزمین دیکته می کند و سپس این ویژگی ها را با نیازهای اقتصادی و اجتماعی خود وفق دهد. نتیجه ای که با تاخیری درخور توجه اما در دهه ۳۰ هجری به کشور ما نیز رسید و در محدوده ای کوچک از جنگل های نوشهر اجرائی شد. پس از آن دفتر آمایش سرزمین در کشور ایران در سال ۱۳۵۳ به وجود آمد. شالوده این آمایش که ارزان ترین و موثرترین راه حل مشکل تخریب محیط زیست است، هم بازدهی اقتصادی خواهد داشت، هم بازدهی اجتماعی و هم محیط زیست را در امان نگه می دارد.

با ارزیابی آمایش سرزمین باید آبادکردن خوزستان را شروع کرد

مجید مخدوم، پدر علم آمایش سرزمین در ایران، درباره راهکار برون رفت از شرایط کنونی خوزستان به «شرق» می گوید: خیلی راحت می توان مشکل خوزستان را حل کرد. مدیران و تصمیم گیران باید ابتدا به طور اضطراری انتقال آب را قطع کنند. سپس یک ارزیابی آمایش سرزمین انجام دهند و آبادکردن خوزستان را شروع کنند.

او با اشاره به ظرفیت های زیستی خوزستان می گوید این استان آن قدر پتانسیل و توان اکولوژیکی دارد که قابل گفتن نیست. اگر تمام ایران بی کار باشد، خوزستان می تواند جواب گوی تمام ایران باشد و مسئولان ما نمی دانند که با این استان چه کار کرده اند.

مخدوم در واکنش به اینکه قطع انتقال آب با توجه به توسعه ایجادشده در فلات مرکزی ایران و مقاومت صاحبان صنایع کار آسانی به نظر نمی رسد، این گونه توضیح می دهد: اصول خیلی ساده آمایش سرزمین می گوید در جایی که تبخیر سالانه بیش از ۵۵ درصد است، اصلا نباید انتقال آب رخ دهد که در فلات مرکزی ایران به آن هیچ توجهی نشده است. البته مشکل ایجادشده را تنها نباید به صنایع نسبت داد، بلکه گردشگری و شهرنشینی نیز در این مسئله دخیل هستند. آن قدر توسعه های شهری و گردشگری در کویر توسعه یافته است که تامین آب آنها نیز امروز به یک مسئله بحرانی تبدیل شده است. نباید تنها صنعت را در نظر بگیریم و شهرسازی و توسعه به هر قیمتی نیز مسئله اثرگذارتری است.

او زمانی را که برای آمایش سرزمین در خوزستان نیاز است درصورتی که یک تیم کارشناسی آن را به دست بگیرند، حداکثر دو سال می داند و ادامه می دهد: اگر یک تیم کارشناسی به جلگه خوزستان ورود کنند، حداکثر دو سال زمان می برد که می توان با حضور تیمی که شبانه روزی به تحقیق و بررسی می پردازند، یک ساله نیز آمایش سرزمینی خوزستان را به سرانجام رساند. بارها گفته ام و باز هم می گویم که سازمان محیط زیست و وزارت نیرو و دستگاه های دیگر این همه نیرو دارند که در ساعت کاری دارند جدول حل می کنند، باید این نیروها را به کار بگیرند و کار کارشناسی انجام دهند تا از شرایطی که خودمان آن را ساختیم خارج شویم.

مخدوم در توضیح نادیده گرفتن بحران در خوزستان و به کارگرفتن مسکن های مقطعی برای شرایطی که در آن قرار دارد، به شرایط نامناسب کشور سومالی اشاره می کند و می گوید: در یک کلام خوزستان سومالی می شود. او درباره سدهای خوزستان نیز با تاکید بر اینکه اغلب سدها بدون برنامه به انجام رسیده اند می گوید: به دلیل مافیای اقتصادی و نفتی سد ساختند و به دیگر مسائل فکر نکردند. به جرئت می توانم بگویم ۵۰ درصد سدهایی که در خوزستان ساختند، برنامه نگهداری ندارد. مخدوم بیشترین ضرر سدهای خوزستان را متوجه سد کرخه می داند و می گوید: باز زمانی که سد کرخه پیش از انقلاب درست شد، باید لایروبی این سد را انجام می دادند که اجرا نکردند و سد کارون یک و دو و سه و سپس کرخه را درست کردند. اگر مشکل سد اول را حل می کردند، نیازی به دیگر سدها نبود، درحالی که پی در پی سد ساختند و با فشارهایی مبنی بر بدبودن سدها از سوی کارشناسان حوزه محیط زیست روبه رو شدند، سدسازی را متوقف کردند و به دنبال انتقال آب رفتند. اکنون اگر سد کارون به درستی مدیریت نشود، خطر آن از سد گتوند خیلی بیشتر است. از طرفی تنها مسئله سد نیست. سه دوره قبلی مجلس هشت نماینده مجلس خوزستان به رئیس جمهور وقت نامه نوشتند که می خواهیم در هورالعظیم نفت استخراج کنیم و باید آن را خشک کنیم، در آن زمان گفتیم که آب تالاب خشک نشود و از تکنولوژی دریایی استفاده کنند که به آن توجه نشد و حالا پشیمان شدند و می خواهند آب رفته را برگردانند.

مخدوم کلید نجات خوزستان را در آمایش سرزمین می داند و احیای تالاب های خوزستان را در یک بازه دوساله امکان پذیر می داند و معتقد است درصورتی که مسئولان به توسعه بر مبنای آمایش تن دهند، تالاب هورالعظیم دوساله احیا می شود.

باید برای بازیابی، به خوزستان استراحت بدهند

نادر جلالی، کارشناس منابع آب هم درباره تخریب سدهای ساخته شده در خوزستان به «شرق» گفت: باید بررسی کرد و برای هر سدی به شکل موردی تصمیم گرفته شود. سدهایی مانند دز و کرخه عملکرد خوبی داشتند و برنامه ریزی خوبی برای استفاده از آب این سدها وجود دارد، اما برخی از سدها از جمله گتوند مشکل ساز هستند و در آینده نیز مشکل ساز خواهد بود. بحث تخریب این سدها خود چالش های خاص خود از جمله شورشدن جلگه خوزستان را به همراه خواهد داشت که منطقی به نظر نمی رسد. مگر اینکه طرح هایی جایگزین در کنار تخریب سد گتوند مطرح و اجرا کنند، از جمله ارسال تونل ها و کانال های آب و دورزدن مخزن سد است که هم مخزن سد گتوند را از شبکه خارج کند و هم آب کارون را به همان شکل طبیعی به جلگه خوزستان برساند.

او تاکید دارد که باید روی جایگزین ها کار کرد و هر سد را به صورت موردی بررسی کرد و ادامه می دهد: باید با توجه به منابع آب قابل استفاده آمایش سرزمین مجددا صورت گیرد و الگوی کشت و تداوم ارائه حقابه ها و جریان های پایین رودخانه ها در نظر گرفته شود. صنایع آب بر نیز در آمایش سرزمین باید از استان خوزستان حذف شوند و به حاشیه جنوبی خلیج فارس و دریای عمان منتقل شوند. باید به خوزستان استراحتی داده شود تا در آینده کوتاه مدت خود را بازیابی کند.

جلالی توسعه شهرسازی و گردشگری را در چارچوب انتقال آب بین حوزه ای می داند: انتقال آب بین حوزه ای در بسیاری از موارد و با توجه به نظرات کارشناسان پذیرفته نیست و با این کار مشکل را حل نمی کنیم، بلکه مشکل را از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می کنیم. با برنامه ریزی هوشمند می توان راهی را برای برون رفت از این بن بست ایجاد کرد. امیدواریم دولت آینده با نگاه آمایش سرزمین و توجه به منابع زیستی، فرهنگی و اقتصادی رویکرد درستی اتخاذ کنند و خوزستان از این مشکلات رهایی یابد.

نکته فراموش شده اما این است که در ایران، ایجاد به معنی اجرا نیست و با وجود آنکه بیش از ۴۰ سال از تاسیس دفتر آمایش سرزمین در کشور می گذرد، سال گذشته بود که سند جامع آن در کشور ابلاغ شد؛ زمانی که حداقل برای خوزستان و تالاب هایش، کار از کار گذشته بود. سیاست های بلندمدت برای رهایی از این شرایط در خوزستان مشخص نیست و شاید بازگشت توسعه به ریل آمایش سرزمین تنها نقطه امید برای احیای این اکوسیستم قدرتمند باشد.

  • نویسنده : منصوره محمدی
  • منبع خبر : شرق