موضوع کرونا یک مساله حاد اجتماعی و یک بحران ملی است. این بحران جهانی که اکثر کشور های جهان را درگیر خود کرده باید با مدیریت در درون مرزهای هر کشور انجام پذیرد. به معنای آنکه مسئولیت اصلی در مدیریت این بحران بزرگ بر دوش دولت ها و کشورهای بحران زده در میان مرزهایشان است.

  موضوع کرونا یک مساله حاد اجتماعی و یک بحران ملی است. این بحران جهانی که اکثر کشور های جهان را درگیر خود کرده باید با مدیریت در درون مرزهای هر کشور انجام پذیرد. به معنای آنکه مسئولیت اصلی در مدیریت این بحران بزرگ بر دوش دولت ها و کشورهای بحران زده در میان مرزهایشان است. در عین حال هر بحران ملی و مساله اجتماعی بدون همکاری و هماهنگی، حکومت و دولت از یک سو و همه آحاد مردم از سوی دیگر غیرقابل حل است. نوعی تعامل و همکاری و فعال شدن تمام ظرفیت های ملی کشور باید صورت پذیرد تا بتوان چنین بحرانی را مهار و کنترل کرد و عوارض منفی آن را به حداقل رساند. برای مدیریت چنین بحرانی هر کدام از طرفین، یعنی دولت و مردم، باید الزاماتی را رعایت کنند. نقش اصلی حکومت ها و دولت ها در این شرایط مستلزم یک مدیریت واحد و یکپارچه است تا بتوانند تصمیمات لازم و مهم را در زمان مناسب اتخاذ کنند و با توان، قدرت، استمرار و با پافشاری در تصمیمات و بهره گیری از همه ظرفیت های ملی اهداف مربوطه را پیش ببرند. برای دستیابی به این هدف مهم در وهله اول باید دولت ها و حکومت ها از اعتماد عمومی برخوردار باشند زیرا تصمیماتی که اتخاذ می کنند از طرف مردم با وثوق، خوش بینی و با اعتماد به اینکه تصمیمات درستی هستند، در اجرای آنها همکاری کنند.

این اعتماد به شرطی ایجاد می شود که منازعاتی که در درون حکومت ها و در میان جریان های مختلف سیاسی وجود دارد از بین رود و تاثیری در روند تصمیمات اتخاذ شده برای حل این بحران نداشته باشد. موضوع دوم آن است که تصمیمات مبنای کارشناسانه داشته باشند و این تصویر در مردم ایجاد شود که با استفاده از نظرات کارشناسان تصمیمات اتخاذ شده اند. این موضوع اعتماد عمومی را تقویت می کند. شرط سوم در تقویت تصمیم گیری ها، شفاف سازی، ارائه اطلاعات درست و بهنگام به مردم است. هر تصمیمی که گرفته می شود و هر اطلاعی داده می شود باید مبنای مشخصی داشته باشد. برای مثال در ارتباط با آمار مرگ و میر و عواملی که باعث بروز شیوع بیشتر بیماری می شود یا حتی اگر اختلافات و دیدگاه هایی در مورد بحران وجود دارد با شفافیت در معرض گفت و گوی عمومی قرار گیرد. همچنین اگر تخلفاتی در روند واکسیناسیون صورت می گیرد منعکس و پیگیری شود که در مجموع شفاف سازی هم نقش مهمی در جلب اعتماد مردم دارد و شرط آخر این است که مدیریت بحران بتواند مسئولیت خود را نسبت به اقشار و گروه های فرودست جامعه ایفا کند و وقتی تصمیم به تعطیلی کسب وکارها گرفته می شود، بتواند از آنها حمایت مالی و در کنار آن با قاطعیت قانون را اعمال کند. این کار در شرایط بحران مالی دشوار است اما لازم است و باید با جابه جایی منابع بودجه آن تامین شود. در مجموع رعایت این شروط منجر به اعتمادسازی در میان مردم می شود و در مقابل جامعه مسئولیت خود را در اجرای تصمیمات با استقبال و پایبندی بیشتری می پذیرد. در بخش وظایف مردم همان طور که تاکید شد این بحران ملی است و این مساله ملی بدون مشارکت همگانی قابل حل نیست و مشارکت عمومی نظام مدیریتی کشور را توانا می کند. مردم باید نگاه های تقدیرگرایانه و برخوردهای باری به هر جهت، خوشبینی های ناشی از یک نوع تقدیرگرایی را که در فرهنگ ما وجود دارد کنار بگذارند چرا که شیوع ویروس در سطوح فردی و روابط اجتماعی سرعت پیدا می کند و باید به این نکته توجه کنیم مساله فقط خود ما نیستیم و رفتار ما بر سلامت اطرافیان ما اثر گذار است. در این مدت در مورد این مسائل زیاد صحبت شده و این خستگی و دشواری مقابله یا فقدان ارتباطات اجتماعی که به آن نیاز داریم نباید اجازه دهد مهار ویروس کرونا از دستمان خارج شود و ما را با شرایط سیاه تر و بحرانی تر روبه رو کند. معتقدم در مجموع نکاتی که گفته شد، مسئولیت مدیران بسیار تعیین کننده است.

 

*جامعه شناس

  • نویسنده : دکتر سید حسین سراج زاده
  • منبع خبر : پیوند ایرانیان