وقتی به تحلیل شهرستان دشتستان از نظر حوزه های توسعه پایدار پرداخته می شود، بی شک نخستین چیزی که خودنمایی می کند؛ خرمای دشتستان هست. محصولی که به طور خاص امکان هایی را برای توسعه پایدار برای سالیان دراز در منطقه به وجود آورده  اما همواره با بی تفاوتی از کنار این ظرفیت ها گذر […]

وقتی به تحلیل شهرستان دشتستان از نظر حوزه های توسعه پایدار پرداخته می شود، بی شک نخستین چیزی که خودنمایی می کند؛ خرمای دشتستان هست. محصولی که به طور خاص امکان هایی را برای توسعه پایدار برای سالیان دراز در منطقه به وجود آورده  اما همواره با بی تفاوتی از کنار این ظرفیت ها گذر شده است. به زعم نویسنده در فرآیندی که با خود توسعه پایدار را در منطقه دشتستان می تواند به همراه  بیآورد باید اهمیت محصولی مانند خرما را نادیده نگرفت.

در کنار همین کالای اقتصادی، با حجم عظیمی از آیین ها سنتی، باورها، اعتقادات، فرهنگهای زیستی و گونه های مراودات اجتماعی خاصی مواجه می شویم که دهه ها هست که در منطقه برساخته شده اند.

تحلیلی بر اهمیت استراتژیک خرما برای شهرستان دشتستان: جهان مدرن که سربرآورد به همراه خود اهمیت هویت فردی، محلی، منطقه ای و ملی را دو چندان کرد و هر محله ای به سمت ایجاد وجه تمایزی با دیگر مناطق و محله ها پیش رفت. در این میان برخی محله ها بر روی افراد و نخبگان خویش بازی کرد و آن ها را به عنوان نمایندگان و کالاهای فرهنگی خود برای عرضه به دیگری تبدیل نمود؛ برخی بر روی معماری شهری خود تکیه کرد؛ برخی دیگر بر روی محصولات خاص و صنایع دستی خویش برنامه ریزی نمود و به قول اقتصاددانان “مزیت نسبی” برای کالای خویش به وجود آوردند. در درون این جهان مدرن و جدید، انسان ها هرکدام می توانستند کالایی را تولید و تبدیل به شاخصی برای هویت و فرهنگ مسلط خویش نمایند و آن را در سطحی وسیع تر (ملی، بین المللی) منتشر نمایند و به قولی ادبیات و تاریخی خاص برای محله و بوم خویش بیآفرینند.

در میان همه کالاهای ساخت بشر، توجه به محصولات کشاورزی به دلیل اینکه آسیب زیست محیطی کمتری به همراه دارد می تواند ملاحظات اکولوژیکی و زیست محیطی  را درون خود رعایت نماید و ازهمین رو علاوه بر اینکه می تواند اقتصاد را پویاتر و پر رونق نماید، موجبات توسعه پایدار را نیز مهیا آورد. درون این بحث توجه به این نکته حائز اهمیت هست که محصولات و فرآورده های کشاورزی می توانند علاوه بر این که ملاحظات اقتصادی را رعایت نمایند، از سوی دیگر برخی آیین های فرهنگی و تمدنی محله و اقلیم موردنظر را نیز حفظ می کند و ازهمین رو امکان معنا دادن به هویت خاصی را ممکن می سازد. هویتی خاص که اثر انگشت خاصی به همراه دارد و در کل جهان می تواند شناخته شود و تاثیرگذار باشد.

این فرآیند توسعه پایدار، اهمیت کالاها و محصولات کشاورزی برای هر اقلیم و محله ای را با اهمیت می سازد و این کالاها را به شکلی از کالاهای استراتژیک مبدل می کند. این جریان توسعه پایدار ناگزیر هست که توسعه محله ای و منطقه ای را مبتنی بر کالاها و محصولاتی پیش ببرد که با اقلیم همان منطقه همخوانی و همنوایی داشته باشد. ازهمین رو به طور استراتژیکی هر برنامه ریز و سیاستگذار فرهنگی-اقتصادی را به سمت تصمیم سازی درباب همین کالاهای محلی سوق می دهد.  این فرآیند توسعه پایدار استلزاماتی را در خود دارد که نمی شود به آن بی تفاوت بود.

درهمین حوزه وقتی به تحلیل شهرستان دشتستان از نظر حوزه های توسعه پایدار پرداخته می شود، بی شک نخستین چیزی که خودنمایی می کند؛ خرمای دشتستان هست. محصولی که به طور خاص امکان هایی را برای توسعه پایدار برای سالیان دراز در منطقه به وجود آورده  اما همواره با بی تفاوتی از کنار این ظرفیت ها گذر شده است. به زعم نویسنده در فرآیندی که با خود توسعه پایدار را در منطقه دشتستان می تواند به همراه  بیآورد باید اهمیت محصولی مانند خرما را نادیده نگرفت. در کنار همین کالای اقتصادی، با حجم عظیمی از آیین ها سنتی، باورها، اعتقادات، فرهنگهای زیستی و گونه های مراودات اجتماعی خاصی مواجه می شویم که دهه ها هست که در منطقه برساخته شده اند. توجه به این اقتضائات فرهنگی و بازنمایی آن در قالب هایی مانند ادبیات داستانی، نمایشی، سینمایی، رسانه ای و دانشگاهی می تواند هویت خاص فرهنگی را حول محور کالایی اقتصادی و زراعتی مانند خرما در دشتستان به وجود آورد. این همان فضای استراتژیکی هست که باید در برنامه ریزی های کلان فرهنگی – اجتماعی توسعه پایدار مورد توجه قرار گیرد. متاسفانه در مسیر توسعه ای که در ایران سالهای اخیر قرار گرفته ایم، به طور اولی تر به خرما بی توجهی شده، چه برسد به فرهنگها و آیین هایی که حول محور خرما شکل گرفته باشد. این بی توجهی می تواند  در درازمدت هویت فرهنگی و تمدنی یک محله و منطقه را به اضمحلال بکشاند و مردمانی در این منطقه و اقلیم رشد کنند که نسبت به جغرافیای خود بیگانه و بی تفاوت هستند.

نویسنده به عنوان یکی از اعضای هیئت موسس انجمن هامون ایران (NGO)    اهمیت و ضرورت توجه استراتژیک به کالای فرهنگی-اجتماعی خرما را در منطقه دشتستان گوشزد می کند و همه سیاستگذاران فرهنگی را به توجه به ظرفیت های فرهنگی و اجتماعی محصولی مانند خرما جلب می نماید. خرما را باید به کالایی فرهنگی مبدل ساخت که با خود مولفه های هویتی مردمان منطقه دشتستان را به دیگر مناطق ایران و جهان صادر نماید، صادرات هویت منطقه ای در ریشه دار شدن توسعه پایدار به امری مهم و حیاتی مبدل شده است. از همین رو با این خوانش خاصی که در انجمن هامون ایران نسبت به محصولی مانند خرما در دشتستان وجود دارد؛ این انجمن غیردولتی در پی تاسیس نمودن سازمانی مردم نهاد با عنوان “بنیاد فرهنگی خرمای دشتستان” در سطح ملی می باشد. این بنیاد به سمت حساس تر کردن مسئولان و سیاستگذاران فرهنگی نسبت به اهمیت خرما و چگونگی مدیریت فرآورده های فرهنگی خرما در سطح منطقه حرکت خواهد نمود. از دیگر برنامه هایی که انجمن هامون ایران در نظر دارد در حوزه خرما و برساخته های هویتی آن انجام دهد؛ انتشار ویژه نامه هایی ضمیمه هفته نامه اتحادجنوب در همین حوزه خواهد بود. ازهمین رو از همه کنشگران و فعالان این حوزه درخواست می کنم که به ارتباط منسجمی با انجمن هامون ایران همت گمارند تا این مهم را برای آینده سیاستگذاری فرهنگی – اجتماعی حوزه خرمای دشتستان به سرانجامی نیک برسانیم

  • نویسنده : اسماعیل حسام مقدم
  • منبع خبر : انسان شناسی و فرهنگ