حدود یکسال قبل از انتخابات مجلس یازدهم ملاقاتی بین قالیباف و احمدی نژاد با هدایت جریان قدرتمند پشت پرده در یک صبحانه کاری به عنوان دو لیدر جریان نواصول گرا و پایداری در راستای توافق قبلی صورت گرفت که حاصل آن ترکیب مجلس فعلی و سهم هر کدام از دو جریان در آن و تعیین سناریو جدید برای ریاست جمهوری آینده بود بطوریکه اکثریت مجلس به ترتیب در اختیار جریان نو اصول گرا و پایداری ها قرار گرفت.

بنظر می رسد اصول گرایان پس از شکست در انتخابات مجلس دهم و ریاست جمهوری دوازدهم برخلاف رویه های گذشته که جلسات آنها به صورت علنی همراه با تشنج و اختلاف نظر و کش و قوس فراوان و گاها با تخریب همدیگر صورت می گرفت و در نهایت به یک توافق نیم بند و شکننده می رسیدند، این بار رویه خود را تغییر داده و بدون سر وصدا در یک فضای بسته و بصورت کاملا محرمانه آنهم بسیار زودتر از گذشته جلسات خود را تشکیل دادند،اهداف و سناریو های مختلفی را طراحی کردند. اخبار جلسات بعد از گذشت دو سال آنهم قبل از انتخابات مجلس یازدهم توسط باهنر به صورت تلویحی لو رفت. نکته مهم این جلسات حل اختلاف اصول گرایان سنتی با جبهه پایداری و نو اصول گرایان بود که با اراده جریان قدرتمند مافوق حاصل گردید. پیروزی در انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری به عنوان اهداف اشکار و تعیین سازو کار جانشین رهبری بعنوان هدف پنهان در دستور کار قرارگرفت. در سناریو جدید نقش اصلی به نو اصول گرایان به رهبری قالیباف و جبهه پایداری به رهبری مصباح در ظاهر و احمدی نژاد در سایه داده شده و اصول گرایان سنتی تقریبا به حاشیه رانده‌ شدند. برای رسیدن به چنین تفاهمی، مقدماتی لازم بود که بایستی انجام می گرفت، حذف جناح قدرتمند پایداری به علل مختلف امکان پذیر نبود، بنابراین حفظ احمدی نژاد در دایره قدرت و ایجاد یکپارچگی مجدد در جبهه پایداری در نیل به هدف ائتلاف جدید در دستور کار قرار گرفت .

جبهه پایداری پس از برخوردهای احمدی نژاد در دور دوم ریاست جمهوری و پس از آن، و تقابل او با مراکز اصلی قدرت و حاشیه های بوجود آمده دچار انشقاق گردید و برخی از اعضای آن از احمدی نژاد و حلقه اطراف او در ظاهر اعلام برائت نمودند اما در باطن شاکله اصلی حفظ گردید و گروه منشعب هیچ وقت سخن سنگینی دال بر مخالفت با احمدی نژاد به صراحت بیان ننمودند. حرفهای ِنها بیشتر جنبه ارشادی داشت، اما نکته مهم و قابل تامل این است که احمدی نژاد علی رغم تمام حاشیه های تند و بی سابقه، و آن قهر تاریخی و رفتن به خانه و حرمت شکنی و اقدامات پس از آن، در مقایسه با روسای جمهور قبلی که حداقل حرمت شکنی نکردند، طرد نگردید و در دایره قدرت حفظ شد و ارتباط او با گروه جدا شده در پس پرده ادامه یافت.
حدود یکسال قبل از انتخابات مجلس یازدهم ملاقاتی بین قالیباف و احمدی نژاد با هدایت جریان قدرتمند پشت پرده در یک صبحانه کاری به عنوان دو لیدر جریان نواصول گرا و پایداری در راستای توافق قبلی صورت گرفت که حاصل آن ترکیب مجلس فعلی و سهم هر کدام از دو جریان در آن و تعیین سناریو جدید برای ریاست جمهوری آینده بود بطوریکه اکثریت مجلس به ترتیب در اختیار جریان نو اصول گرا و پایداری ها قرار گرفت.

سهم اصول گرایان سنتی بسیار کم و حتی از مستقلین به مراتب کمتر شد، توافق دو گروه در انتخاب هیات رییسه مجلس و روسای کمیسیون های مجلس مشهود است، ریاست به قالیباف رسید اما نایب رییس اول دوم مجلس پایداری هستند مابقی اعضای هیات رییسه از دو جریان است روسای کمیسیون های اصلی مجلس مثل کمیسیون برنامه و بودجه به وزیر آموزش و پرورش دولت احمدی نژاد رسید و کمیسیون های امنیت ملی ، انرژی و کمیسیون آموزش عالی و ز همه مهمتر مرکز پژوهش های مجلس و دیوان محاسبات سهم احمدی نژاد و پایداری ها شد. به اصول گرایان سنتی به رهبری میرسلیم بر مبنای سناریو جدید سهمی داده نشد افشاگری میرسلیم در مورد قالیباف و بحث دریافت رشوه یکی از روسای کمیسیون های مجلس دهم به منظور توقف طرح تحقیق و تفحص از شهرداری تهران که منجر به دستگیری رییس کمیسیون شد و اخبار آن اخیرا منتشر گردید،در همین راستا صورت گرفت. نکته مهم در مورد احمدی نژاد این است که پس از دوران ریاست جمهوری در یک حرکت عجیب و در حمایت از یاران خود مواضع تندی بر علیه اصول گریان و ارکان اصلی نظام اتخاذ و سعی نمود خود را از وقایع سال ۸۸ و از آن جمله معروف خس و خاشاک مبرا کند و به نوعی از مخالفت با دولت روحانی و اصلاح طلبان طفره می‌ رفت و شمشیر را از رو به سمت اصول گرایان نشانه گرفت اما‌ پس از کاهش نقش لاریجانی ها وحل نسبی مشکل دوستانش و به منظور ماندن در قدرت و داشتن نقش محوری در آینده و تحقق دولت بهار مواضع خود را با اراده قدرت برتر به سمت نو اصول گرایان تغییر داد و به توافقاتی رسید و کم کم مواضع تندتری علیه دولت و جناح مقابل اتخاذ نمود بطوریکه در جریان اخیر لغو جلسه سران سه قوه توسط روحانی بدلیل بازدید قالیباف از بخش بیماران کرونایی و عدم رعایت پروتکل های بهداشتی جانب قالیباف را گرفت و از مدیریت میدانی قالیباف و نفی حرکت روحانی حمایت علنی و تندی به عمل آورد. مهم تر اینکه طی روزهای اخیر در یک چرخش صد و هشتاد درجه ای به همان مواضع تند خس و خاشاک شمردن مردم در سال ۸۸ برگشت و دیگران را متهم به کودتا علیه نظام نمود. جالب این است که ذکر جمله کودتای اشرافیت توسط احمدی نژاد، چقدر به ذکر جمله ۴ درصدی های قالیباف نزدیک است. او نشان داد هیچ تغییری در تفکرش بوجود نیامد و رفتارهایش پوپولیستی و به منظورجلب نظر مردم و در راستای اهداف خودصورت گرفت که تا اندازه ای موفق بود.جایگاه مردمی او در مقایسه با سایر کاندیدا های احتمالی در شرایط فعلی بالاتر است اما به دلایل متعدد شانس او برای تایید شدن توسط شورای نگهبان و مخالفت‌ جدی اصول گرایان سنتی و همچنین نوع تعامل و شیوه سیاست خارجی نظام پس از انتخابات امریکا، برای کسب کرسی ریاست جمهوری کمتر از بقیه است و شاید ناممکن. همانطور که هاشمی و خاتمی را نگذاشتند ،مگر در شرایط خاص.

اینک در آستانه انتخابت ریاست جمهوری چندین سناریو محتمل است.
در سناریو اول درصورت پیروزی بایدن در انتخابات امریکا با توجه به اظهارات او مبنی بر بازگشت به برجام و به تبع آن توافقات بعدی تحت عناوین برجام ۲ و ۳ علی رغم مخالفت پایداریها احتمال اجماع بر روی اصول گرای معتدلی که چهره مقبول از نظر بین المللی داشته باشد زیاد است و آنهم کسی نیست جز علی لاریجانی که تا حدی حمایت اعتدالیون و کارگزاران را در داخل دارد با توجه به اصرار پایداری ها بر جلیلی که از نظر آنها دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و تجربه مذاکرات بین المللی بخصوص برجام‌ را دارد می تواند بعنوان گزینه دوم مطرح شود.
فراموش نکنیم که در هنگام مذاکرات برجام در باره اینکه مذاکرات علاوه بر توافق هسته‌ای باید در بر گیرنده حوزه های دیگر باشد، راهبرد رهبر معظم انقلاب که در فرازی فرمودند که اگر حسن نیت در این مورد ثابت شد در موارد دیگر میتوان بررسی کرد، حائز اهمیت است، بنابراین در صورت برگشت امریکا به برجام و نشان دادن حسن نیت، احتمال توافقات بعدی تحت عنوان برجام ۲ و ۳ وجود دارد.البته در همین سناریو احتمال توافق قالیباف با پایداربها و واگذاری ریاست مجلس به آنها و در عوض کسب کرسی ریاست جمهوری با حمایت آنها وجود دارد باید شرایط زمانی و تحولات آینده را مد نظر داشت. درصورت پیروزی ترامپ در انتخابات امریکا در سناریو دوم احتمال انتخاب ، یک چهره نظامی و در عین حال اجرایی و میدانی که در سخنان اخیر رهبری هم تاکید بر میدانی بودن شد از شانس بالایی برخوردار است. در این حالت شانس قالیباف از دیگران بیشتر است و احتمال اجماع بر انتخاب او با توجه به توافق پایداری ها حتی از لاریجانی در حالت اول هم بالاتر است. به یاد داشته باشیم اصول گراها یک بدهی به قالیباف بابت انتخابات دور گذشته و کنار رفتنش به نفع رییسی دارند. سفرهای استانی و میدانی قالیباف در همین راستا صورت می گیرد. شانس محسن رضایی و دهقان کمتر است. ظاهرا جناب رییسی فرمودند برای قوه قضاییه برنامه ۵ ساله دارند و در انتخابات شرکت نمی کنند. بنظر می رسد با توجه به حساسیت های بین المللی بخصوص تحریم های همه جانبه امریکا احتمال اجماع بر چهره های جدید ضعیف است اما غیر ممکن نیست.

  • نویسنده : ملک محمد مکوندی
  • منبع خبر : پیوند ایرانیان