?یکی از مهم ترین کشورهایی که از شرايط مناسبی برخوردار است و می تواند به چین در چنین شرایطی کمک کند، ایران است. ایران با داشتن منابع فراوان نفت و گاز از موقعیت ژئواکونومی بالایی برخوردار است و در صورت قطع صدور نفت توسط متحدین امریکا در خاورمیانه مانند عربستان، امارات، کویت، عمان و قطر می تواند نفت چین را تامین نماید. که البته تحقق این امر مستلزم سرمایه گذاری چینی ها در میادین نفتی ایران است تا سقف تولید و صادرات را به مرز ۶ الی ۸ میلیون بشکه در روز افزایش دهند.بعلاوه ایران بدلیل تسلط برتنگه هرمز می تواند مانع از بسته شدن ان توسط امریکا و متحدین انها شود. حضور ایران در یمن نیز مانع اصلی برای بستن تنگه باب المندب است. از طرفی کریدور "شمال جنوب" و کریدور "شرق به غرب" که ایران در مرکز ان قرار دارد می تواند راه تنفس اقتصاد چین باشد. در حالی که ترکیه عضو ناتو و متحد امریکا است و در صورت رویارویی امریکا و غرب با چین قطعا در کنار امریکا می ایستد.

 

 

در این نوشتار سعی براین است تا با شناخت دقیق و عمیق بسترهای ژئوپلتیکی و ژئواکونومی ایران، زمینه و رویکرد مناسب جهت تحقق فرصت ها و مقابله با چالش های گوناگون برای حضور موثر ایران در تحولات نظام بین الملل مورد بررسی قرار گیرد.

?سوال بسیاری از نخبگان سیاسی، اقتصادی و کنشگران اجتماعی این است که چرا کشور ایران از بسیاری از مزیت های ژئوپلتیک و ژئواکونومی و سایر موقعیت های ممتاز خود در معادلات جهانی غافل مانده و در راستای منافع ملی از انها استفاده نمی کند؟چرا اجازه می دهد چین و روسیه از کارت ایران در معادلات جهانی بخصوص با امریکا، اروپا واسرائیل استفاده کنند؟

?ایران به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و استراتژیک خود در کانون اتصال بین قاره ای و چهار راه مواصلاتی جهان قرار گرفته و بخش های مهمی از کریدورهای جهانی “شمال جنوب” و “شرق به غرب” از ایران می گذرد. در گذشته نیز مهم ترین مسیرهای تجارتی جهان مانند جاده ابریشم و جاده ادویه از ایران عبور می کرد.

?کریدور “شمال جنوب” ، کشورهای جنوبی را از طریق اقیانوس هند و خلیج فارس و از مسیر ایران به دریای خزر و روسیه و شهر سن پترزبورگ متصل کرده که از انجا نیز به کشورهای فنلاند، سوئد، دانمارک و نروژ در شمال اروپا وصل می کند. این کریدور در ابتدا با همکاری ایران، هند و روسیه تشکیل شد و با پیوستن ۱۱ کشور دیگر یعنی ارمنستان، بلغارستان، ترکیه، تاجیکستان، قزاقستان، اوکراین، قرقیزستان، بلاروس، سوریه، عمان و جمهوری اذربایجان هم اکنون ۱۴ عضو دارد.

?کریدور “شمال جنوب” مهم ترین حلقه تجارت بین اسیا و اروپا است که در مقایسه با مسیرهای سنتی فعلی، از نظر مسافت و زمان ۴۰ درصد کوتاهتر و از نظر هزینه ۳۰ درصد ارزان تر است. این کریدور ۵۲۰۰
کیلومتری، زمان حمل کالا را از ۴۵ روز به ۳۰ روز کاهش داده و ۳۰۰۰ کیلومتر نسبت به مسیر دریایی و سنتی نزدیکتر است.

?ایران محور اصلی این شاهراه است که از جنوب به خلیج فارس و دریای عمان و اقیانوس هند متصل بوده و از شمال به دریای خزر متصل می شود. بدون مشارکت ایران ایجاد کریدور “شمال جنوب” با این ویژگی ها و مشخصات غیر ممکن است. با توجه به اثرات غیر قابل انکاری که این شاهراه در توسعه سیاسی و اقتصادی کشورها دارد، پیش بینی می شود دراینده نزدیک کشورهای بسیار بیشتری به ان بپیوندند.این مسیر با اتصال راه اهن قزوین به رشت به طول ۱۶۴ کیلومتر هم اکنون به رشت رسیده است. و با برنامه ریزهای انجام شده طی دو سال اینده نیز راه اهن رشت، استارا به بهره برداری خواهد رسید.تمام مناطق ایران در شمال، جنوب، شرق،
غرب،شمال شرقی، شمال غربی، جنوب غربی و شرقی به این کریدور وصل است.

?موقعیت و جایگاه ممتاز ایران در این کریدور می تواند اثرات فراوانی در توسعه اقتصادی؛ اجتماعی، فرهنگی و گردشگری کشور داشته باشد. علاوه بر موارد ذکر شده، این جایگاه دارای قابلیت سیاسی و امنیتی بوده و بنابراین یک ابزار قدرتمند در دیپلماسی است. در واقع میتوان از تطبیق سیاست و جغرافیا و تطبیق قدرت اقتصادی با جغرافیا در مذاکرات بین المللی و سیاست خارجی بعنوان یک قابلیت منحصر به فرد استفاده کرد و امتیازات فراوانی در راستای منافع ملی کسب نمود.

?موقعیت جفرافیایی ایران در منطقه خاورمیانه باعث نقش افرینی ایران در کریدور “شرق به غرب” نیز شده است. این کریدور تنها کریدور زمینی است که شرق را به غرب متصل می کند و می تواند مبادلات بازرگانی چین و کشورهای اسیای جنوب شرقی را به کشورهای منطقه قفقاز، ایران، ترکیه، اروپا، و مسیر دوم ان یعنی چین، قفقاز، ایران، افغانستان، پاکستان و حتی عراق را تسریع بخشد. ایران می تواند از این مزیت جغرافیایی در روابط بین الملل به خوبی استفاده نموده و دست برتر در مذاکرات را داشته باشد. متاسفانه بدلیل عدم توجه دولتمردان به این موقعیت استثنایی و عدم سرمایه گذاری مناسب در این کریدور، رقبای منطقه ای از ستیز ایران و امریکا و ناتوانی ایران در احداث این شاهراه حیاتی، نهایت استفاده را کرده و با سرمایه گذاری و نوسازی مسیر های جدید به نحوی ایران را از مسیر “شرق به غرب” خارج نمودند.

?ترکیه از ناتوانی اقتصادی ایران در تکمیل مسیر “شرق به غرب” در صدد است خود را بعنوان یک چهار راه ارتباطی اتصال اروپا به اوراسیا مطرح نماید. دومین قطار تجاری مستقیم میان ترکیه و چین از استانبول به گرجستان و سپس به اذربایجان وارد و تخلیه شد‌. این محموله با کشتی از دریای خزر به قزاقستان ارسال گردید و مجددا با قطار به سمت چین حرکت نمود. ترکیه در مناقشه قره باغ بدنبال کوتاه کردن این مسیر و دسترسی اسان تر به دریای خزر بود، لذا ارتباط نخجوان به اذربایجان از طریق کریدوری درخاک ارمنستان، دومین مسیری است که ترکیه درصدد ارتباط مستقبم با چین است. یعنی مسیر ترکیه، نخجوان، اذربایجان، دریای خزر، قزاقستان و چین!.

?چشم انداز بزرگتر ترکیه این است که به یکی از شرکای اصلی چین در جهت تسهیل تجارت بین چین از یک طرف و خاورمیانه و اروپا از سوی دیگر تبدیل شود.
باید دانست در روابط بین الملل بر اساس منافع ملی(و نه ایدئولوژیک) دوستی و دشمنی به هیچ وجه معنا ندارد. رفتار هر کشور متاثر از اهداف و راهبرد هایی است که برای خود ترسیم کرده است.

?نقش محوری ایدئولوژی درسیاست خارجی ایران، عدم توجه به منافع ملی، روحیه امریکاستیزی، ۸ سال جنگ تحمیلی و متعاقب ان جنگ های منطقه ای و نیابتی و تحریم های همه جانبه امریکا و شورای امنیت، همگی باعث شدند تا بخش اعظم درامدهای دولت صرف هزینه جنگ های مستقیم و نیابتی گردد و بخش دیگر صرف بازسازی و خرابی های حاصل از جنگ شود. در نهایت هم با تحریم های کمر شکن اقتصادی از طرف شورای امنیت و امریکا مواجه شده ایم که اقتصاد بیمار ایران را نشانه گرفته است و ان را تا استانه فروپاشی پیش برده است.

?حاصل این سیاست ها باعث عقب ماندگی کشور و عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی مناسب در مقایسه با رقبای منطقه ای ایران نظیر ترکیه، امارات، عمان، قطر و عربستان شده است. این کشورها از نظر توسعه اقتصادی در اغاز انقلاب ۲۰ تا ۳۰ سال عقب تر از ایران بوده اند. اما سیاست های ایران سبب گردید نه تنها فاصله خود با ایران را جبران نمایند، بلکه از ایران نیز پیشی بگیرند.

?ادامه مذاکرات برجام و اعتماد سازی‌ نسبت به جامعه جهانی می تواند جلوی خسارات بیشتر را بگیرد و ایران را در مسیر یک توسعه پایدار قرار دهد و از موقعیت ژئوپلتیک و ژئواکونومی خود به نحو مطلوب در میز مذاکرات استفاده نماید. چرا ایران باید هزینه مقابله با امریکا را به جای کل کشورهای جهان بپردازد؟ اصولا چه دلیلی برای مبارزه یک تنه و دشمنی با امریکا وجود دارد؟ چه نفعی از این تقابل تا کنون نصیب ایران شده است؟ امریکا در حال حاضر قدرت اول دنیا از نظر اقتصادی و نظامی است و بر تمام نهادهای مالی و بانکی و سیاسی بین المللی تسلط دارد. ژاپن و المان بعد از جنگ جهانی دوم و کشورهای شرق اروپا پس از فروپاشی شوروی، کره جنوبی مالزی، قطر، امارات، ترکیه و عمان توانستند خود را از گزند شاخ های امریکا در امان سازند و با نفوذ در اقتصاد و سیاست امریکا خردمندانه و با کمترین هزینه منافع ملی خود را دنبال نمایند.

?این فرصت کماکان برای ایران وجود دارد تا با توسعه خطوط ریلی بخصوص احداث خط اهن ایران، ترکمنستان، مسیر قدیمی ارتباط “شرق به غرب” را برقرار سازد. این مسیر شامل ایران، ترکمنستان، قزاقستان و چین است که خطوط ریلی ترکمنستان به قزاقستان و از قزاقستان به چین بصورت مدرن احداث‌ گردیده است. تنها اتصال خط ریلی ایران به ترکمنستان باقی مانده است.این مسیر تماما زمینی است و نیازی به تخلیه و بارگیری کشتی ها و عبور از دریای خزر ندارد. قطارها مستقیما می توانند از چین به ایران وارد شوند و سپس از طریق ترکیه به اروپا بروند و یا در صورت استنکاف ترکیه، از طریق کریدور شمال جنوب به سمت اروپا حرکت کنند.از طرفی با توجه به سرمایه گذاری ۶۰ میلیارد دلاری چین در بنادر پاکستان و جمعیت ۲۰۰ میلیون نفری ان، اهمیت این کشور را از نظر اقتصادی و سیاسی به خصوص تقابل پاکستان با هند، برای دولت چین دو چندان کرده است. مسیر خط اهن چین به ایران علاوه بر اروپا، کشورهای پاکستان، افغانستان و حتی عراق را از طریق زمینی تحت پوشش قرار می دهد. مسیر عراق می تواند تا مدیترانه امتداد یابد.

?مسیر “شمال جنوب” راه رهایی روسیه از محاصره اقتصادی امریکا در روزهای مبادا است. روسیه پس از فرو پاشی شوروی تا حدودی تسلط خود بر کشورهای مجموعه شوروی را از دست داده است و حکومت های نزدیک به غرب در ان کشورها شکل گرفته است و به نوعی توسط امریکا و غرب و ناتو محاصره شده است. ایران تنها کشور مستقل منطقه است که می تواند برای روسیه حائز اهمیت باشد. بنابراین ایران باید از امتیاز‌ کریدور شمال جنوب که راه تنفس اقتصادی روسیه در شرایط بحران است در مراودات خود با ان کشور استفاده نماید.
در واقع بیش از انکه ما به روسیه نیاز داشته باشیم، این روسیه است که به ایران نیاز دارد!

?احتمال زیاد می رود چین توسط امریکا و شرکای اروپایی و منطقه ای تحت فشار قرار گیرد. نشانه های این استراتژی فشار با اعمال تعرفه ها بر کالا های چینی و اقدامات دیپلماتیک و کاهش روابط کنسولی و فرهنگی درزمان ترامپ نمایان شده است و در ادامه رئیس جمهور منتخب امریکا جو بایدن نیز مدعی است که قصد ندارد به این زودی ها به جنگ تجاری با پکن خاتمه دهد و تعرفه های گمرکی که ترامپ بر علیه چین وضع کرده است را لغو نماید. وی حتی مدعی شد که واشنگتن برای مقابله با چین به ائتلافی از کشورهای همسو و متحد نیاز دارد. اعمال تعرفه ها و فشار بیشتر امریکا به چین با هماهنگی متحدین خود، چین را مجبور می سازد‌ تا در صدد یافتن متحدینی قابل اطمینان و دارای موقعیت مناسب ژئوپولیتیک و ژئواکونومی باشد.

?چین یکی کشور توسعه یافته است که اقتصاد ان صد
درصد به نفت وابسته بوده و خود نیز فاقد منابع نفتی است. اگر امریکا صدور نفت از خاورمیانه را به سمت چین متوقف نماید و یا تسلط خود بر تنگه هرمز در خلیج فارس و تنگه باب المندب بین یمن و شاخ افریقا و تنگه ملاکا دراندونزی را کامل نماید، راه ورود نفت به چین بطور کامل قطع خواهد شد. حضور امریکا در خلیج فارس و اتحاد بین اسرائیل و کشورهای عربی به منظور تسلط برتنگه هرمز است. حمایت امریکا و غرب از تهاجم عربستان، مصر، امارات و بحرین بر علیه یمن و حوثی ها به منظور تسلط امریکا بر تنگه باب المندب است.
به رسمیت شناختن تایوان و فروش انواع تسلیحات پیشرفته به ان و همچنین متحد نمودن کشور های حاشیه دریای چین جنوبی همانند ژاپن، اندونزی، ویتنام و فیلیپین در صدد مقابله با توسعه طلبی چین در این دریا و تسلط بر تنگه ملاکا است. تنگه ملاکا دومین تنگه استراتژیک نفتی بعد از تنگه هرمز است که روزانه ۱۶ میلیون بشکه نفت از ان عبور می نماید. بعلاوه این تنگه دریای جنوبی چین را به اقیانوس هند و اقیانوس ارام وصل می کند.

?یکی از مهم ترین کشورهایی که از شرایط مناسبی برخوردار است و می تواند به چین در چنین شرایطی کمک کند، ایران است. ایران با داشتن منابع فراوان نفت و گاز از موقعیت ژئواکونومی بالایی برخوردار است و در صورت قطع صدور نفت توسط متحدین امریکا در خاورمیانه مانند عربستان، امارات، کویت، عمان و قطر می تواند نفت چین را تامین نماید. که البته تحقق این امر مستلزم سرمایه گذاری چینی ها در میادین نفتی ایران است تا سقف تولید و صادرات را به مرز ۶ الی ۸ میلیون بشکه در روز افزایش دهند.بعلاوه ایران بدلیل تسلط برتنگه هرمز می تواند مانع از بسته شدن ان توسط امریکا و متحدین انها شود. حضور ایران در یمن نیز مانع اصلی برای بستن تنگه باب المندب است. از طرفی کریدور “شمال جنوب” و کریدور “شرق به غرب” که ایران در مرکز ان قرار دارد می تواند راه تنفس اقتصاد چین باشد. در حالی که ترکیه عضو ناتو و متحد امریکا است و در صورت رویارویی امریکا و غرب با چین قطعا در کنار امریکا می ایستد.

?در مراودات اقتصادی بین چین و ایران این کشور چین است که بدلیل موقعیت های ممتاز ایران به کشور ما نیازمند است. ایران می تواند از این مزیت در مذاکرات و ارتباطات اقتصادی و سیاسی با چین استفاده نماید. باید پذیرفت که روابط بین الملل بر اساس منافع ملی است و دوستی و دشمنی در این روابط معنایی ندارد. روسیه از مناقشه بین ایران و امریکا استفاده نمود و به جای ایران و پروژه نیمه تمام انتقال گاز ان به پاکستان، قرارداد جدید خط انتقال گاز با پاکستان را امضا نمود و ایران را از این فرصت استثنایی در همسایگی پاکستان محروم نمود. همچنین روسیه سالهاست که با امضای تحریم ها در شورای امنیت و نقش دوگانه در برجام مانع انتقال گاز ایران به اروپا گردیده است. در حالی که اروپایی ها وحتی امریکا به دلایل امنیتی خواهان تامین گاز از کشور ثالث در کنار روسیه هستند. ترکیه اخیرا با راه اندازی مناقشه قره باغ و ارتباط با جمهوری اذربایجان و دریای خزر درصدد است تا گاز مورد نیاز خود را از ان طریق تهیه نماید و وابستگی گازی خود به ایران را تقلیل دهد. این کشور با فرصت طلبی از شرایط تحریمی ایران در صدد جاانداختن خود بعنوان یک چهار راه بین المللی در منطقه ارواسیا بوده تا نقش ایران را کم رنگ نماید. چین هم در راستای منافع ملی خود بدون در نظر گرفتن مصالح ایران، در صدد یافتن مسیر دیگر غیر از مسیر ایران به غرب و اروپا است و به ترکیه درتوسعه مسیر جدید کمک نموده است. چین اخیرا امضای قرارداد ۲۵ ساله با ایران را منوط به حل اختلاف ایران با عربستان و امارات و کشورهای حوزه خلیج فارس کرده است. این کشور حتی خواستار بررسی سیاست های منطقه ای ایران در ادامه مذاکرات برجام شده است.

?علی اکبر صالحی اخیر اظهار داشت که ایران می تواند از این موقعیت های ممتاز در مذاکره با امریکا استفاده نماید و امتیازات بزرگ اقتصادی و سیاسی از ان طلب نماید و مراودات اقتصادی خود را با امریکا و غرب گسترش دهد. این دیدگاه بسیار منطقی و منطبق با منافع ملی ایران است.

? در دیدگاه کلان، معضل اصلی امریکا و غرب در وهله اول چین و بعد از ان کشور روسیه است. بنابراین با توجه به بازی های چین و روسیه با ایران و استفاده از کارت ایران در رابطه با غرب و امریکا بهتر است، مسئولین ایران گزینه دوم که ارتباط با غرب و امریکا است را در دستور کار خود قراردهند. همانطور که چین و روسیه در رابطه با منافع ملی خود از هیچ فرصتی دریغ نکرده اند.

  • نویسنده : ملک محمد مکوندی
  • منبع خبر : صدای هم وطن