برای مناسبات خارجی، طراحیهای ویژه مورد نیاز است.این طراحیها از وضعیت کشورها از نظر بومی و منطقهای و جهانی پیروی می کند. مولفه هایی که این طراحی ها را تشکیل می دهد، کاملا منافع ملی را باید تامین کنند. تعریف منافع ملی هم دچار تغییر ماهوی نمی شود، بلکه راه های دستیابی ممکن است تغییر […]

برای مناسبات خارجی، طراحیهای ویژه مورد نیاز است.این طراحیها از وضعیت کشورها از نظر بومی و منطقهای و جهانی پیروی می کند. مولفه هایی که این طراحی ها را تشکیل می دهد، کاملا منافع ملی را باید تامین کنند. تعریف منافع ملی هم دچار تغییر ماهوی نمی شود، بلکه راه های دستیابی ممکن است تغییر پیدا کند.
یک اصل مهم برای تعیین شاخص ها وجود دارد و آن هم این است که نباید اسیر احساس شد. کارگزاران طراح چنین سیاست هایی می بایست عالم به علم و مهارت های روز سیاست باشند. این مساله ای نیست که برای طراحی آن دست به دامن همه مردم بشوند. درست مثل علم پزشکی و سایر علومی است که تخصص ،بایسته کنشگری در آن است.
در مملکت ماشوربختانه، همه مردم آنچنانکه دوست دارند یک غزل بسرایند و یا یک داستان کوتاه به میل خود بنویسند ،برای سیاستگذاری های خرد وکلان ملی هم راه کار ارائه می دهند و عموما این سخنانشان از احساس و عشق و عاطفه و شیدایی مالامال است.
البته تا زمانی که برای اجرایی شدن ایده هایشان پافشاری نداشته باشند،اشکالی نیست.
اکنون در کشور ما،همین نگاه هنوز پر رنگ وجود دارد. بسیاری نسبت به برخی کشورها تنفر دارند و نسبت به برخی دیگر شیفته هستند، باز هم اشکالی نیست، تا زمانی که اصرار به این نداشته باشیم ایده ما سرلوحه تصمیم های وزارت خارجه گردد.
همین مساله درد اصلی در انتخاب هاست، در صورتی که صفر یا صد در تصمیم گیریهای سیاسی جا ندارد. اگر بر مبنای منافع ملی فکر نکنیم، سیاست هایمان نتیجه بخش نخواهد بود.
بر همین اساس ، نوع نگاه ما مردم نسبت به چین، روسیه،سوریه و…به میزانی که با شاخص های تخصصی مورد لزوم مناسبات خارجی هماهنگ باشد درست ، و درغیر این صورت خطاست.
این سیاستگذاری ها باید از مجرای خود گذشته باشد و بقیه هم تمکین کنند و البته نقد این وضع هم باید به عهده متخصصین همین حوزه باشد.دلدادگی و تنفر ما هم تنها برای شخص خودمان مهم است.
این درد تاریخی ماست، مناسبات ما بر پایه احساسات بنا شده است و هنوز به روزگار نوین و بایسته های آن وارد نشده ایم.
در روزگار نوین، مناسبات  بر اساس منافع ملی شکل می گیرد. و برای رسیدن به منافع حداکثری، اسباب و علل گوناگون به کار گرفته می شود. به دیروز نگاه می شود برای رفع اشکال طراحی امروز نه اینکه آنچه دیروز به وقوع پیوسته به عنوان نتیجه گیری امروز تلقی شود.  در این چارچوب،دشمن دائمی و دوست دائمی وجود ندارد. دشمن دیروز، می تواند بهترین دوست امروز تلقی شود. اینکه دیروز جنگیدیم،مربوط به دیروز است، امروز با هم و در کنار هم می جنگیم. فردا  را هم، فردا مشخص می کند.
جنگ های ما با سایر کشورها در طول تاریخ، تنفر ما را شکل داده است. اما این تنفر ،به طریقی دیگر باید عملی گردد. منافع ملی،پنهانی به پیش می رود و…