گفتگو: حمیده امینی فرد کرونا حالا در اغلب شهرهای ما به قرمز ترین رنگ ممکن درآمده است. تعداد فوتی ها با وجود تزریق واکسن و کاهش سن تزریق کنندگان همچنان سه رقمی است. بیمارستان ها تخت خالی برای بستری بیماران جدید ندارند و البته همچنان رعایت پروتکل ها زیر ۴۰ درصد است. نگاهی به چهره […]

گفتگو: حمیده امینی فرد

کرونا حالا در اغلب شهرهای ما به قرمز ترین رنگ ممکن درآمده است. تعداد فوتی ها با وجود تزریق واکسن و کاهش سن تزریق کنندگان همچنان سه رقمی است. بیمارستان ها تخت خالی برای بستری بیماران جدید ندارند و البته همچنان رعایت پروتکل ها زیر ۴۰ درصد است. نگاهی به چهره شهرها نشان می دهد با وجود اعمال محدودیت ها و تعطیلی چند روزه، کماکان همه اماکن عمومی و خرید باز است و اتفاقا برخلاف توصیه ها و هشدار ها؛ سفرشهروندان در تعطیلات تابستانی رونق زیادی گرفته است، اما سوالی که باید پرسید این است چه اتفاقی باعث شده تا برخی ها بدون توجه به رعایت حقوق دیگران ماسک ها را از روی صورت برمی دارند؟ چرا در شرایطی که زنگ خطر برای رعایت پروتکل ها به صدا درآمده عده ای خودخواهانه و از روی لجبازی و تعمد ماسک نمی زنند؟ چرا به رغم توصیه کارشناسان گروهی که در لیست واکسیناسیون هستند، مراجعه نمی کنند و عده ای برخلاف آنها حاضرند وجدانشان را دور بزنند و در صف واکسیناسیون با پرداخت مبلغی از دیگران جلوتر باشند؟ عده ای هم چون واکسن زده اند می گویند «به من چه» و حاضر نیستند به نفع دیگران و در اصل خودشان پروتکل ها را جدی تر بگیرند! در مقابل البته گروهی دیگر هم ایستاده اند؛ گروهی که آگاهانه واکسن زدن را انتخاب کرده اند، به عملکردها اعتماد دارند و اتفاقا اصرار دارند تا واکسن ایرانی تزریق کنند. ویژگی این گروه اعتماد و اطمینان داشتن است. می گویند ما به فرایند واکسیناسیون اعتماد داریم و حتی تبلیغات منفی هم نمی گذارد ما در دسته بی خیال ها باشیم. آنها جزو آن دسته ای هستند که نگاهشان به اداره بیماری خوشبینانه است. اعتقاد دارند که باید به سهم شان در قبال شهروندان دیگر متعهدانه عمل کنند. آنها همان هایی هستند که در هر شرایطی طرف خوب ماجرا را می گیرند. انتقاد اجتماعی البته برایشان بی مفهوم نیست. معنای انتقاد اما با اعتمادشان ناسازگار نیست. نگاه شما به مدیریت کرونا و واکسیناسیون به کدام گروه شباهت بیشتری دارد؟ آیا همچنان باور دارید که اداره وضعیت کرونا با چالش ها و نقاط ضعف زیادی همراه بوده یا نه اساسا ترجیح می دهید خوشبینانه طبق آنچه که برنامه ریزی شده جلو بروید! در هر صورت شما در هر دسته ای که باشید جزو سرمایه های اجتماعی تلقی می شوید که اعتمادتان به نظام اجتماعی می تواند درصد وابستگی تان را به هنجارها و باورها تغییر دهد. این یک مثال ساده و عامیانه از مفهومی به نام «اعتماد اجتماعی» و «سرمایه اجتماعی» بود که شاید تعریف اش برای بسیاری از ما سخت به نظر برسد؛ اما ما باید به دنبال راه حل هایی باشیم که این سرمایه اجتماعی را تقویت کند. اساسا نظام های اجتماعی هم به دنبال تقویت سرمایه های اجتماعی خود هستند. برخی کارشناسان هشدار می دهند که در سال های اخیر وضعیت معیشتی مردم و حالا هم بیماری کرونا، سرمایه اجتماعی را به پایین ترین سطح ممکن رسانده است. به اعتقاد آنها افول سرمایه اجتماعی بزرگترین چالش پیش روی دولت آینده است و باید برای بازسازی آن با توجه به پیچیدگی هایی که جامعه ایران دارد، راه حل های اورژانسی پیدا کرد. با دکتر سید یعقوب موسوی؛ جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران در این شرایط خاص (کرونا) به گفت و گو نشسته ایم که می خوانید:
با توجه به اینکه در سال های اخیر به دلایل مختلف اعتماد عمومی به عملکرد مسئولان دچار آسیب هایی شده است و مردم نسبت به برخی اقدامات دچار بدبینی و بی انگیزگی شده اند چطور می توان در حال حاضر این وضعیت را بهبود بخشید و به عبارتی بازسازی کرد، البته باید به نقش دولت و مردم هم توجه کنیم. فکر می کنید هر کدام باید چه وظایفی را برعهده بگیرند و چگونه به سهم خود در این زمینه عمل کنند؟

اعتماد اجتماعی بحث کلیدی تحلیل وضعیت اجتماعات در دنیای کنونی است که درحال حاضر مورد توجه بسیاری از کارشناسان اجتماعی قرار گرفته است. درواقع اعتماد یک رکن اساسی تحولات اجتماعی محسوب می شود. بر این اساس به هر میزان اعتماد اجتماعی افزایش یابد، به تناسب آن زمینه برای بسیاری از فعالیت های دیگرهمچون مشارکت اجتماعی، همکاری جمعی، مسئولیت پذیری و مداخله مثبت در امور اجتماعی هم افزایش می یابد.
شاید بهتر باشد که ببینیم اساسا این اعتماد اجتماعی چگونه تعریف می شود گاهی برداشت های متفاوتی از این مفهوم صورت می گیرد و به همین دلیل نمی توان در نهایت به یک حرف مشترک رسید…

اساسا اعتماد اجتماعی یعنی همگرایی هنجارمند؛ باورمندی مشترک و پذیرش متقابل بین آحاد جامعه. اعتماد یعنی زندگی در یک فضای ذهنی ارزشی و هنجاری مشترک که مورد پذیرش عموم مردم است. از گذشته های دور تاکنون نیز سنگ بنای اجتماعات براساس باورمندی های متقابل بوده است که البته از سطح خانواده شروع می شود و در سطح اجتماعات با پیچیدگی های گسترده ای که در دنیای کنونی ایجاد شده، ادامه می یابد.
اگر اعتماد اجتماعی را سنگ بنای جامعه فرض کنیم پس فاکتورهای زیادی باید از آن تبعیت کند. این طور نیست؟

بله متغیرهای متعددی وجود دارد که متاثر از اعتماد اجتماعی است. این متغیرها بر یکدیگر تاثیر می گذارند. باید تاکید کنم که ایجاد اعتماد اجتماعی در یک جامعه موضوعی ساده و پیش پا افتاده نیست و به تعبیر جامعه شناسان مستلزم برنامه ریزی فنی و مدیریتی است. به عبارتی با سخنرانی و خطابه نمی توان اعتماد اجتماعی را در جامعه ایجاد کرد. اعتماد اجتماعی هم مفهوم ذهنی و هم علمی دارد و تحلیل اعتماد اجتماعی مستلزم تحلیل در سطوح مختلف جامعه است. بویژه در جامعه ایران که یک جامعه در حال گذار و توسعه است و بحران های متعدد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را هم تجربه می کند. جامعه ای که از وجوه مختلف قومیتی و اقلیمی تشکیل شده و به تعبیر برنامه ریزان اجتماعی از سیاست متراکم سرزمینی برخوردار است. بنابراین در چنین جامعه ای بحث اعتماد از نظر یافتن راه حل های تامین آن بسیار پیچیده است.
خب چگونه می توان با تقویت اعتماد میان مردم و دولت، سرمایه اجتماعی که این روزها به نظر می رسد قدرت قبل را ندارد تقویت کرد؟ درواقع بزرگترین نگرانی اینجاست که تضعیف سرمایه اجتماعی آن طور که باید جدی گرفته نشده و اقدامی در جهت تحکیم آن صورت نمی گیرد.

ببینید همان طور که گفتم، اعتماد بخش مهمی از سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی هم ابزاری مهم برای هر نوع برنامه ریزی در سطوح کلان، متوسط و خرد جامعه است. درواقع سرمایه اجتماعی از مولفه های مختلفی تشکیل شده که اعتماد ستون اصلی آن است. از آنجا که سرمایه اجتماعی شامل مولفه هایی مثل اعتماد، مشارکت، خودباوری، خودآگاهی اجتماعی، سواد، هویت، معنویت، فرهنگ و غیره است؛ بنابراین به هر میزان که بیشتر تقویت شود، می تواند بر تمام این مولفه ها تاثیر بگذارد. اگر بخواهیم سرمایه اجتماعی را قوی کنیم باید به سراغ آسیب شناسی آن برویم. نخبگان، محققان و متعلمین باید وارد میدان شده و به سراغ راه حل هایی برای بازپروری آن از نظر تولید دانش، فرهنگ، ادبیات عمومی و اجتماعی بروند. در این صورت کار سیاستگذاران و برنامه ریزان هم سهل می شود.
سرمایه اجتماعی تاچه اندازه با سرمایه اقتصادی درارتباط است. منظورم این است که می توانیم بگوییم به هر میزان افراد جامعه ای از لحاظ مالی و رفاهی شرایط بهتری داشته باشند به همان میزان سرمایه اجتماعی قوی تر می شود؟

بله؛ به تناسب اینکه آحاد جامعه تا چه حد تامین اقتصادی باشند، میزان سرمایه اجتماعی نیز تغییر می کند. اگر جامعه ای دچار فقر اقتصادی باشد مثل وضعیتی که ما الان شاهد آن هستیم یعنی رشد طبقه زیر خط فقر، قطعا ترکش هایش به سمت سرمایه اجتماعی هم می رود. در چنین شرایطی سطح اعتماد، مشارکت، همکاری، انسجام و انضباط عمومی و اجتماعی با بحران مواجه خواهد شد. به عبارتی زمانی که مولفه های تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی یا خود سرمایه اجتماعی دچار آسیب و مشکل می شود، هر نوع برنامه ریزی و سیاستگذاری هم در جامعه با نارسایی همراه خواهد شد.
بهتر است به سراغ بحث داغ این روزها برویم. مدیریت کرونا! آیا می توان گفت که در این یک سال و نیم اخیر سرمایه اجتماعی دچار تغییرات عمده ای شده است؟ به هرحال کشور ما هم مثل سایر کشورها با این بحران دست به گریبان شد و اقداماتی صورت گرفت که فارغ از جنبه درمانی و بهداشتی آن می توان از نظر اجتماعی آن را به بحث گذاشت. نظر شما چیست؟

بله؛ ارتباط بین وضعیت سرمایه اجتماعی و مدیریت کرونا قابل بحث است و سوال جدی هم این است که آیا نظام اجتماعی و زیرمجموعه های آن قدرت و استعداد مدیریت چنین شرایطی را دارند؟ یا اینکه اساسا ما تا چه اندازه آمادگی مدیریت کرونا را داشته و داریم؟ چند نظریه و فرضیه در این زمینه وجود دارد. عده ای شرایط موجود را خوشبینانه ارزیابی می کنند و بر این باورند که تاکنون موفق جلو آمده ایم. به اعتقاد آنها ما در قبال این موج کشنده درست عمل کرده ایم و توانسته ایم در طول این یکسال و نیم اخیر در مقاطع مختلف چندین موج سخت و سهمگین را کنترل کنیم. این عده تولید واکسن داخلی را به عنوان یک دستاورد ملی مهم تلقی می کنند. به اعتقاد آنها این تجربه که ما در طول تاریخ با امراض سخت و پیچیده تری هم مواجه بوده و توانسته ایم از این شرایط به هر طریق ممکن عبور کنیم؛ نشان می دهد که قدرت حفظ نظام اجتماعی ایران در برابر مهاجمات وجود دارد. این یک نوع نگاه باورمندانه است؛ اما اگر بخواهیم واقع گرایانه نیز نگاه کنیم باید ببینیم در این مدت مولفه های سرمایه اجتماعی تا چه اندازه فعال بوده است. به اعتقاد من در مدیریت کرونا بالاخره سطحی از اعتماد و تمکین به برنامه ها و مدیران وجود دارد. اگرچه وضعیت گرانی و عدم تامین نیازهای اساسی نوعی گلایه مندی در بین مردم ایجاد کرده است؛ اما در مجموع و در مقابل این ویروس و مدیریت و کنترل بیماری از سوی مدیران نوعی انسجام عمومی وجود دارد. مردم نیز تاحد ممکن به رعایت پروتکل ها پایبندند؛ البته که این روزها وضعیت وخیم شده است. اما اینکه بخواهیم ارتباط مستقیمی بین پدیده واکسیناسیون و افزایش سرمایه اجتماعی ایجاد کنیم؛ این ارتباط مثل آن ارتباطی که بین سرمایه اجتماعی و بخش صنعت؛ تولید؛ توسعه و رفاه اقتصادی وجود دارد، است. یعنی هر میزان که ما در بخش صنعت؛ تولید؛ توسعه و رفاه اقتصادی دچار مشکل بوده و عقب هستیم؛ در اینجا نیز از آنچه باید باشیم؛ عقب تریم. اگر کاربرد سرمایه اجتماعی در ایران نمره بالایی داشت؛ در میزان مشارکت؛ اعتماد؛ دانش؛ سود عمومی هم تاثیر خودش را نشان می داد و در مقایسه با بسیاری از کشورهای همتراز باید جلوتر بودیم؛ اما چون نیستیم؛ طبیعی است که در این بخش هم مثل سایر بخش ها دچار تاخیر هستیم.
به پدیده واکسیناسیون اشاره کردید به نظر می رسد که مردم بویژه در هفته های اخیر که میزان واردات واکسن شدت گرفته و از طرفی واکسن داخلی «کوو ایران برکت» نیز در حال توزیع است؛ به این فرایند نگاه مثبتی داشته و امیدوار شده اند. برخی حتی تمایل دارند که واکسن ایرانی دریافت کنند. به نظر شما این وضعیت می تواند سطح سرمایه اجتماعی را در آینده تقویت کند؟

بله این عناصر در سرمایه اجتماعی ما وجود دارد. شما ببینید هم اکنون حتی در سطوح روستا و مناطق پراکنده و دورافتاده نیز مردم در انتظار دریافت واکسن هستند در حالی که در برخی کشورهای پیشرفته از مردم خواهش می کنند و برایشان امتیازی در نظر می گیرند تا به مراکز واکسیناسیون مراجعه کنند. این به معنای افزایش آگاهی عمومی در ایران است. همان طور که پیش تر اشاره کردم آگاهی جزئی از سرمایه اجتماعی است. خوشبختانه مردم ایران رویکرد مثبتی به فرایند واکسیناسیون داشته اند و اتفاقا نقد اصلی اینجاست که چرا توزیع واکسن در برهه ای کند پیش رفته است و یکی از گلایه ها هم به عدم تامین کافی واکسن ایرانی برمی گردد. چرا که مردم تمایل دارند تا واکسن ایرانی به تولید انبوه برسد و نسبت به وضعیت قطره چکانی آن اعتراض دارند. این یعنی اقبال خوبی به تزریق واکسن تولید داخل وجود دارد و مردم نسبت به دستاورد کشورشان اعتماد دارند. به هرحال افکار عمومی بخشی از سرمایه اجتماعی محسوب می شوند. البته ممکن است و من هم رد نمی کنم که به دلایلی و بیشتر به علت تبلیغاتی که در شبکه های مجازی انجام می شود، بخش هایی از جامعه نسبت به دریافت واکسن داخلی دچار تردید باشند و واکسن وارداتی را ترجیح بدهند. با این وجود و به رغم همه تردیدها و نقدهایی که در فضای رسانه ای نسبت به واکسن داخلی انجام می شود، سرمایه اجتماعی ما مستعد پذیرش پدیده واکسیناسیون عمومی است و این یعنی مردم اعتماد دارند و اگر هم تاخیری وجود دارد به بخش برنامه ریزی بهداشت و درمان برمی گردد. به هرحال ممکن است مشکلاتی وجود دارد که بنده در جریان آن نیستم؛ اما در حوزه مسائل اجتماعی باید تاکید کنم که رابطه متقابل وجود دارد. اجرای طرح واکسیناسیون مصونیت بخش فیزیکی است. قطعا جامعه ای می تواند از نظر اجتماعی رشد کند که از سلامت جسمی و ذهنی برخوردار باشد. «سلامت» یکی از شاخص های بسیار مهم است که با مقایسه میزان مرگ و میر نسبت به دهه های گذشته متوجه می شویم که شاخص سلامت رشد متعادلی داشته و می بینیم که سن امید به زندگی در ایران افزایش یافته است. نظرات بدبینانه ای هم وجود دارد که صحبت از تنزل شاخص های سلامت دارد که می توان درباره آن بحث کرد؛ اما اگر بخواهیم بی طرفانه به موضوع نگاه کنیم به رغم همه معضلات اقتصادی و گرفتاری ها و افول شاخص سلامت در برخی مناطق کشور؛ اما در مجموع تحولات گسترده ای در طول این سال ها و در سطح ملی اتفاق افتاده است که جمعیت شناسان و کارشناسان حوزه بهداشت می توانند ورود کنند و توضیح دهند. پدیده واکسیناسیون گام مهمی در تامین بهداشت جامعه است؛ بنابراین هر چقدر قوی تر و سریع تر عمل کنیم، به توسعه سلامت کشور کمک کرده ایم. همان طور که می دانید، سلامت جزئی مهم از توسعه اجتماعی و افزایش سرمایه اجتماعی است و متقابلا بر فرایندهای دیگر هم اثر می گذارد و البته تاثیرات تو در تو و پیچیده زیادی دارد که حتی با متغیرهای بهداشت هم در ارتباط است.