شما اگر به بررسی آثار خلق شده از سوی نویسندگان ایرانی بپردازید خواهید دید که کمتر نویسنده ای توانسته به شهرخاصی تشخص ببخشد. احمد محمود در این میان و در این تراز، تنها استثنای ادبیات ایران است که در صدر نشسته است.

امروز بدون شک، احمد محمود تبدیل به یکی از چهره های کلاسیک شده ی ادبیات ایران شده است. نویسندگان کلاسیک شده به قول حسن میرعابدینی۱ آنانی هستند که می توان آثارشان را در فواصل زمانی مختلفی خواند و در هر زمان هم برداشت های مختلف و تازه ای با توجه به شرایط زمانی از نوشته هایشان داشت.
شما هر زمانی به سراغ داستان های احمد محمود بروید به فراخور شرایط اجتماعی دورانی که در آن قرار دارید برداشت تازه ای از آن خواهید داشت. عمده ترین و معروف ترین آثار احمد محمود، در گذر سال ها و دهه ها، اگر چه نویسنده از خود شهر دور افتاده بود و در تهران سکنا گزیده بود؛ اما تبدیل به شناسنامه ی شهری شده که به شکل عجیبی با روح و روان نویسنده و اله مان ها و مناطق و نواحی مختلف اهواز در هم تنیده شده؛ و شما با اطمینان می توانید از احمد محمود به نام نماد و شمایل اهواز نام ببرید. احمد محمود، زندگی اش را صرف ِ و وقف ِ قصه و روایت کرد. نکته ای که در این سال های اخیر و شاید در تمام این سی – چهل سال، کمتر نویسنده ای به صورت متمرکز و هدفمند، بر روی تالیف کوشا بوده و دامنگیر گرفتاری ها و مشکلات دیگر شده؛ و همین دیگر مشکلات، او را از تالیف متمرکز و هدفمند باز داشته است. شاید تنها قرینه ای که از نظر تولید محتوا و تالیف قابل مقایسه با احمد محمود باشد، محمود دولت آبادی است؛ اگر چه از نظر غنا و محتوا و کیفیت و تبحّر در نگارش، این قیاس الکن است! با وجود این احمد محمود با توجه به تجربه ی زیستی غنی ای که از آن برخوردار بود و همچنین شناختی که از آدم ها و شهر و جغرافیا و بافت محیطی داشت موفق به خلق داستان هایی با قصه هایی قوی و روایت هایی قابل لمس و پذیرفتنی و واقعی شد. شهر اهواز یا اهواز داستانی، اهوازی که در داستان ها نفس می کشد و زنده است، با کارهای او تشخص پیدا کرد.

شما اگر به بررسی آثار خلق شده از سوی نویسندگان ایرانی بپردازید خواهید دید که کمتر نویسنده ای توانسته به شهرخاصی تشخص ببخشد. احمد محمود در این میان و در این تراز، تنها استثنای ادبیات ایران است که در صدر نشسته است.

در بُعدی کوچک تر و در جغرافیایی خُردتر و کمتر معرفی شده، در چند اثر چاپ شده در داخل و خارج از کشور، چنین مقایسه ای را می توان با بهرام حیدری، نویسنده ی جنوبی و خوزستانی دیگر انجام داد، که عمده ی داستان هایش در لالی روی می دهد. بهرام حیدری هم با چنین شیوه و رفتاری در نوشتن، به لالی تشخّص بخشیده است.
مهم ترین اثر احمد محمود، کتاب همسایه هاست؛ که روایتگر بخشی از زندگی نویسنده است که از بخت خوش در زندگی اش لذت نوشتن را با اضطراب ها و دغدغه ی فعالیت های سیاسی تاخت می زند. احمد محمود پس از همسایه ها، این مسیر را دردیگر آثارش مانند داستان یک شهر، زمین سوخته، مدار صفر درجه، درخت انجیر معابد، ووو ادامه می دهد. حضور و ردّ خالد، بلور خانم، شریفه، نوذر، نامدار، بلقیس، ننه امرو، صابر، مینا و… همیشه در داستان های کوتاه و بلند او به چشم می ایند و شهر اهواز با حضور همین آدم ها بازتعریف می شود. در واقع آن چیزی که مقصود من از نگارش این متن بوده، برچیده اش این است که گفته باشم؛ شهر با آدم هایش زنده است و شهر بدون آدم ها و تعلق های عاطفی و دوستان ِ همدل و همراه، نمی تواند به صرف ِ آجرها و ساختمان ها و نمادها و اله مان های شهری و خیابان ها و دار و درخت ها، به تنهایی یک شهر باشد که دوستش داشته باشیم. از دل شیفتگی احمد محمود به این نام ها و |آدم هاست که شهری مانند اهواز برای ما دوست داشتنی و مطبوع و خواستنی می شود.

 

  1. حسن میرعابدینی؛ نویسنده و پژوهشگر
  • نویسنده : شهرام گراوندی
  • منبع خبر : پیوند ایرانیان