نفتی که در سال ۱۲۸۷ شمسی توسط شرکت های انگلیسی اول بار در چاه شماره یک مسجدسلیمان کشف و به مرور با نقش آفرینی جدی در اقتصاد کشور، وارد معیشت مردم ایران شد، تا اواخر اسفند ۱۳۲۹ هجری شمسی تحت سیطره بیگانگان استخراج و به فروش می رسید. اما از زمستان ۱۳۲۸ هجری شمسی، زمزمه […]

نفتی که در سال ۱۲۸۷ شمسی توسط شرکت های انگلیسی اول بار در چاه شماره یک مسجدسلیمان کشف و به مرور با نقش آفرینی جدی در اقتصاد کشور، وارد معیشت مردم ایران شد، تا اواخر اسفند ۱۳۲۹ هجری شمسی تحت سیطره بیگانگان استخراج و به فروش می رسید. اما از زمستان ۱۳۲۸ هجری شمسی، زمزمه ی ملی شدن نفت توسط نیروهای ملی و مذهبی به رهبری دکتر محمد مصدق مطرح و با تشدید فشار گروه های سیاسی و مطبوعات وقت و نیز بسیج مردمی سرانجام در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ توسط مجلس شورای ملی و در ۲۹ اسفند همان سال، توسط مجلس سنا نفت در ایران ملی شد. با این وصف، با دخالت دولت وقت امریکا و کودتای محمدرضا شاه، دوره ی ملی شدن نفت نیز به اتمام رسید. از آن تاریخ تا سال ۱۳۵۷، وضعیت حقوقی مدیریت صنعت نفت در ایران با فراز و فرودهائی همران بود تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، سرنوشت کامل مدیریت نفت به دست حکومت انقلابی افتاد و شرکت ملی نفت ایران مدیریت کلیه بخش های مرتبط با نفت از کشف و استخراج تا فروش را به عهده گرفت. حال بعد از گذشت حدود ۷۰ سال از اعلام ملی شدن نفت، آیا به واقع نفت ملی شده است؟ پاسخ به این سؤال نیازمند توضیح و تحلیل بیشتری است که در زیر به صورت مختصر ارائه می شود:
ملی شدن نفت از منظر حقوقی: در مقدمه بالا بیان کردم که از منظر حقوق بین الملل، ملی شدن نفت از ۱۳۲۹ تا انقلاب اسلامی فراز و فرودهائی را طی کرد تا سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی، مدیریت نفت، به طور کامل در اختیار حکومت ایران قرار گرفت.
ملی شدن از منظر بهره مندی ملت: اکنون بعد از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب و حاکمیت کامل کشور بر منابع نفتی و گازی، این پرسش قابل طرح است که آیا “نفت به معنی واقعی یعنی بهره مندی همه ملت از این منابع خدادادی ملی شده است”؟ منظور از ملت در اینجا همه فردفرد مردم در نسل کنونی و نسل های بعدی است. پاسخ به این سؤال از دو طریق قابل بررسی است. اول: اینکه آیا همه درآمدهای نفتی به صورت برابر بین مردم توزیع شده یا می شود؟ در توضیح این سؤال باید گفت که برخی معتقدند که درآمدهای نفتی پس از دریافت توسط دولت، باید بین همه مردم به صورت مساوی توزیع شود و دولت از طریق اخذ مالیات ناشی از به جریان افتادن درآمد نفتی توسط مردم، خدمات عمومی خود را ارائه دهد. اما اینکه منافع نفت به نسل های بعدی هم می رسد یا خیر به این بستگی دارد که چه سهمی از درآمدهای نفتی صرف سرمایه گذاری های زیربنائی که منافعشان بین نسلی است، شده یا خواهد شد؟
سؤال دوم، حال که نظریه فوق نه هرگز پذیرفته شده و بنابراین هرگز عملیاتی و اجرا نشده، آیا حاکمیت به نمایندگی از ملت توانسته است درآمدهای نفتی را به گونه ای سرمایه گذاری و مدیریت کند که همه ملت حتی به صورت نسبی از منافع آن بهره مند شوند؟ واقعیت آنست که ملی شدن نفت به لحاظ حقوق بین الملل و کوتاه کردن حاکمیت بیگانگان بر آن، شرط لازم برای بهره مندی ملت از منافع کامل آن بود و هست، اما تأمین شرط کافی، نیازمند اقدامات دیگری بود که به نظر نمی رسد تا کنون به معنی واقعی انجام شده باشد. اینکه نفت ملی نباشد و بخش قابل توجهی از منافع آن را بیگانگان به تصاحب کنند، برای ملت چه تفاوتی دارد با اینکه نفت ملی شده باشد و به دلیل بی تدبیری یا سوء تدبیر و سوءاستفاده، توسط عده ای محدود و خاص به یغما برود و به همان کشورهای قدرتمند انتقال یابد؟ نتیجه ی هر دو اتفاق این است که هنوز اکثریت مردم از این هدیه ی الهی بهره مند نشده اند: و این یعنی آنکه نفت به معنی واقعی کلمه هنوز ملی نشده است.
از منظر تکنولوژیکی: زمانی می توان ادعا نمود که نفت به صورت کامل ملی شده است که اراده  و خواست بیگانگان بر کشف، استخراج، و فروش آن تأثیرگذار نباشد. واقعیت آنست که به رغم پیشرفت های قابل توجهی که در بخش های فنی استخراج نفت حاصل شده است اما هنوز وابستگی فنی، علمی و تکنولوژیکی به کشورهای پیشرفته در هر سه مرحله کشف تا فروش به حدی هست که نتوان ادعا نمود نفت به صورت کامل ملی شده است. این گفته بدان معنا نیست که در همه مراحل کشف تا فروش نفت الزاماً باید خودکفا بود و هیچ ارتباطی با کشورهای دیگر نداشت، بلکه به این معناست که اگر به هر دلیلی کشورهای دیگر از کمک های فنی و علمی و تکنولوژیکی در امر کشف و استخراج نفت امتناع نمودند، کشور با اتکاء به توان علمی و تکنولوژیکی منابع و نیروهای خود بتواند ادامه حیات بدهد. تحمیل تحریم ها طی چهار دهه ی گذشته و به خصوص در زمان فعلی این ادعا را اثبات می کند که هنوز کشور به لحاظ علمی، فنی و تکنولوژیک در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی به کشورهای دیگر نیازمند است، پس ملی بودن نفت به معنی واقعی محل تردید است.
ملی شدن نفت از منظر اقتصادی: با تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد کشور از زمان کشف در ۱۱۲ سال پیش تا کنون، اقتصاد کشور ابتدا به مرور و از سال ۱۳۵۳ با افزایش چندبرابری قیمت نفت، با شتاب به نفت وابسته و معتاد شد. این وابستگی، اقتصاد و حتی استقلال کشور را آسیب پذیر می نمود. به همین دلیل حتی از پیش از انقلاب یکی از اهداف سیاستگزاران و تصمیم گیران کشور رهائی از وابستگی اقتصادی به درآمدهای نفتی بود. بعد از پیروزی انقلاب، رهائی از وابستگی اقتصاد به درآمدهای نفتی به یکی از شعارها و آرمان های اصلی تبدیل شد و در تمامی برنامه ها و سیاستگزاری های بعد از انقلاب جزو اهداف اصلی تلقی می شد. اما بعد از گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب، کشور هنوز در آرزوی تحقق این شعار مانده است. بر اساس آمارها و شواهد قطعی می توان ادعا نمود که امروز هم بودجه دولت و هم تولید ملی کشور به صورت مستقیم و غیرمستقیم بیش از ۹۰ درصد به درآمدهای نفتی وابسته مانده است و فشارهای ناشی از تشدید تحریم های دو سال گذشته این ادعا را تأیید می کند.
اینکه چرا هنوز اقتصاد کشور به نفت وابسته مانده و نیز منافع ناشی از فروش این منبع خدادادی به همه ملت نرسیده نیاز به تحلیل های جداگانه ای دارد که خارج از ظرفیت این نوشته کوتاه است.

  • نویسنده : مرتضا افقه
  • منبع خبر : پیوند ایرانیان