استفاده از مالچ‌های نفتی حدود ۵۰ سال است در اراضی بیابانی خوزستان جهت مقابله با حرکت شن‌های روان استفاده می‌شود، این روش قدیمی و تقریباً منسوخ، بعد از بارش‌ زمستان و جذب مناسب رطوبت در خاک انجام و بعد از مالچ پاشی معمولاً اقدام به کاشت درختانی مانند کهور می‌شود. قطعاً جلوگیری از حرکت شن‌های […]

استفاده از مالچ‌های نفتی حدود ۵۰ سال است در اراضی بیابانی خوزستان جهت مقابله با حرکت شن‌های روان استفاده می‌شود، این روش قدیمی و تقریباً منسوخ، بعد از بارش‌ زمستان و جذب مناسب رطوبت در خاک انجام و بعد از مالچ پاشی معمولاً اقدام به کاشت درختانی مانند کهور می‌شود.
قطعاً جلوگیری از حرکت شن‌های روان و ایجاد جنگل‌های انسان‌ساخت می‌تواند کار مفیدی باشد، اما مشکل این است که طی بررسی‌های میدانی به‌عمل‌آمده  توسط کارشناسان و دوستداران زیست‌محیطی در سال‌های گذشته مشخص‌شده است که در این مناطق بیابانی خوزستان (خصوصاً غرب شهرستان شوش تا شهر بستان) که محل زیست تعداد زیادی از حشرات، خزندگان و دیگرگونه‌های مهم و حیاتی است،پاشش مالچ‌ نفتی بسیار مضر است و به‌طورجدی و خطرناک موجب صدمه به آن‌ها شده و تا حدودی چرخه زیستی آن‌ها را متوقف و موجب تخریب اکوسیستم بیابانی منطقه می‌شود.
کارشناسان سازمان جنگل‌ها و مراتع اعتقاددارند طی سال‌ها استفاده از مالچ‌های نفتی در خوزستان نتایج خوبی حاصل‌ و سبب شده به سطح جنگل‌های استان اضافه و جلوی رانش شنزارها گرفته شود، اما دوستان زیست‌محیطی اعتقاددارند طی استفاده از مالچ‌ها حیات و چرخه زندگی موجودات باارزش که جز بانک ژنی و منحصربه‌فرد منطقه هستند مختل و آن‌ها با خطر انقراض روبرو شده‌اند.
یکی از دلایل تشدید استفاده از مالچ‌های نفتی موضوع ریزگردها طی سال‌های اخیر بوده که تقریباً تمام کارشناسان حوزه منابع طبیعی می‌دانند دانه‌های شن به دلیل قطر زیاد و وزن بالا دوام و ماندگاری لازم برای ایجاد ریز گرد را ندارند و عموماً ذرات میکرونی رس و لای هستند که منشأ میزگردها محسوب می‌شوند، اما اینکه شن‌های روان می‌توانند به زیر ساخت‌هایی مانند راه های مواصلاتی و خطوط روزمینی نفت و گاز یا شهرها و روستاهای منطقه خسارت وارد کنند مسئله درستی است،که البته روش‌های جایگزین برای مهار این پدیده به غیر مالچ نفتی وجود دارد.اما صرف این‌که دلیل ریز گردها و کانون بحران‌های مناطق شنزار بیابانی استان خوزستان صحیح نیست،و منشأ محل و مناطقی با بافت سنگین خاک است که ازجمله می‌توان به خشکی تالاب‌ها در اثر خشک‌سالی یا عدم تأمین حقآبه آن‌ها اشاره کرد.
جهت حل این مشکل و اختلاف‌های جاری راهکارهایی وجود دارد که باید موردتوجه مسئولان هر دو نهاد سازمان جنگل‌ها و مراتع و سازمان حفاظت محیط است همچنین سازمان‌های مردم‌نهاد مطالبه گر قرار گیرد. ازجمله تشکیل کارگروه‌های تخصصی مشترک برای بررسی دقیق آسیب‌های زیست‌محیطی‌های واردشده و یا منفعت کسب‌شده( استفاده از مالچ‌ها) اشاره کرد، همچنین موضوع استفاده از جایگزین‌ مالچ نفتی باید به‌دقت موردبررسی کارشناسان قرار گیرد، تأکید و سعی بر به‌کارگیری روش‌های معقول مانند قرق مناطق ویژه زیست‌محیطی جهت احیای طبیعی اشاره کرد، یا استفاده از گونه‌های گیاهی بومی مناسب که می‌توانند خاک منطقه را تثبیت نمایند و در خوزستان به‌راحتی قابل‌بررسی و استفاده است اما زحمت و هزینه بیشتری را می‌طلبد، به‌کارگیری سازمان‌های علمی ناظر جهت داوری و حل و نظارت بر کار سازمان جنگل‌ها در مقاطع و زمان‌های مالچ پاشی به‌گونه‌ای که کمترین صدمه‌های زیست‌محیطی وارد شود، اعلام دقیق محل‌های مهم و حفاظت‌شده بیابانی و زیستگاه‌های مهم از طریق سازمان حفاظت محیط‌زیست و سازمان‌های مردم‌نهاد به سازمان جنگل‌ها تا حداقل این محل‌ها مالچ پاشی نشوند و به‌جای مالچ از روش‌های طبیعی و یا کم‌خطر استفاده شود.
به نظر می‌رسد با توجه به درک و اهمیت و جذبه‌ای که طی سال‌های گذشته   و استفاده از بیابان‌ها به وجود آمده می‌توان از پتانسیل بخش خصوصی برای نگهداری و حفاظت و تثبیت بیابان‌ها با تکیه‌بر درآمدزایی با استفاده از توان و پتانسیل افراد بومی منطقه بهره برد. لذا موضوع اختلاف بر استفاده و یا عدم استفاده از مالچ نفتی که بین سازمان‌های متولی و دوستداران زیست‌محیطی وجود دارد باید به‌زودی پایان یابد و به فکر راهکاری علمی و پایدار رسید تا بتوان زیست‌بوم منطقه را حفاظت پایدار کرد،زیرا قرار نیست انسان برای حفظ حیات خود آینده اکوسیستم‌ها را مخدوش و آیندگان را از داشتن و دیدن زیست‌بوم‌های طبیعی منطقه محروم کرد.