در روز پانزده شهریورماه جاری، نشست هیأت حل اختلاف استان خوزستان درباره شورای شهر اهواز با دستور کار بررسی اعمال مواد ۱۱۹ و ۱۲۰ قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور برگزار شد. اعضای هیأت پس از بررسی گزارشها و مسائل مختلف، بر وجود ضعفها و ترک فعلهایی در انجام وظایف قانونی شورای شهر اهواز توافق کردند. سپس، با این توجیه که در هفته وحدت هستیم، مقرر شد عملکرد شورا در این هفته به طور ویژه پایش؛ و اعضا متعهد به انجام وظایف قانونی خود شوند. همچنین مصوب شد اگر در این مدت ترک فعل یا قصور مجدد روی دهد، در جلسه آتی تصمیم نهایی درباره اعمال احکام قانونی اتخاذ شود.
طبق ماده ۱۱۹ قانون شوراها، انحلال شورا در صورت انجام امور خلاف وظایف یا حیف و میل اموال و طبق ماده ۱۲۰، مجازاتهای مختلف برای اعضای شورا در صورت قصور یا تخلف پیشبینی شده است.
این جلسه در واقع با هدف تعیین تکلیف نهایی شورای شهر اهواز و پایش مسئولیت اعضا برگزار شد.
اگر چه به صراحت در این جلسه عنوان نشد که تکلیف شهردار اهواز چه خواهد شد؛ ولی تقریبا” محرز است که هدف تمام اعضای مخالف شورا که در جلسات شرکت نمی کنند و وضع شورا را تا به اینجا سوق دادند که پای حَکَم و استاندار و دادستان به میان آید، چیزی جز برکناری شهردار اهواز، رضا امینی نیست.
در صورت انحلال شورا، گام بلندی برای برکناری شهردار برداشته می شود و استاندار می تواند با معرفی حداقل سه گزینه ، و در نهایت تایید یک گزینه توسط وزارت کشور، به جای شورای شهری که منحل شده است، شهردار را انتخاب کند.
پروسه ای که چه بسا ممکن است همراه با اعتراض اعضای شورای شهر به انحلال، سه تا شش ماه نیز به طول بیانجامد.
انحلال شورای شهر اهواز و موقعیت سایه روشن برای استاندار
این جور نیست که در دوره های سابق شورای شهر در اهواز، با مشکلات ساختاری و ضعف بنیه ی فکری و فقدان برنامه ی هدفمند و علمی مواجه نبودیم؛ در دوره های سابق نیز مشکلات مشابه دوره ی فعلی وجود داشت؛ ولی با شدت و ضعف متفاوت.
دوره سوم شورای شهر اهواز، نمونه ی بارزی است از حجم اختلافات درونی و مشکلات پیرامونی که در نهایت به انحلال قطعی شورا انجامید.
اگر در دوره ی سوم شورای شهر اهواز، به دلیل ضعف و ناتوانی اعضا برای انتخاب و معرفی شهردار در گرداب انحلال فروغلتیدند؛ دو دستگی در شورای شهر فعلی اهواز و بهانه جویی های مکرر برخی از اعضای شورا نظیر عدم حضور خانواده ی شهردار در اهواز، عدم جمعآوری زباله و نخاله، معطل ماندن پروژههای عمرانی، و تأخیر ۴۰–۵۰ روزه در پرداخت حقوق کارکنان، عدم توضیح شفاف درباره ی هزینهکرد حق آلایندگی شهر اهواز، معطل ماندن پروژههایی مانند جمعآوری آبهای سطحی، قطار شهری، BRT، ووو با وجود توضیحات شهردار در یکی دو نشست رسانه ای و مصاحبه های گوناگون، (مانند مصاحبه مفصل شهردار اهواز با روزنامه ایران در تاریخ سوم خرداد ۱۴۰۴) مهم ترین مستمسک برای آبستراکسیون برخی از اعضا و رسمیت نیافتن جلسات شورای شهر اهواز تقریبا همین موارد یاد شده است.
به نظر می رسد، ورود استاندار به این ماجرا خیلی به صلاح ایشان نیست؛ و تلقی که در سطح افکار عمومی از مداخله ی وی به بهانه ی رفع مشکلات شهر و شورا پدید خواهد آمد، با توجه به اختلافاتی که در آغاز ماموریت ایشان با شهردار اصولگرای اهواز وجود داشت؛ (بدون توجه به اینکه خود موالی زاده نیز سابقه اصولگرایی دارد و در سبد اصلاح طلبان جای نمی گیرد!)؛ و از سوی دیگر، سهم خواهی های فزاینده و قومگرایی برخی از رسانه های محلی که به طور عام در قومیت استاندار خلاصه می شوند، این گمانه را در سطح جامعه تسرّی بخشیده که استاندار خوزستان نه به دلیل توجه به امور معوقه ی شهر اهواز؛ که به تاسّی از تحرکات قومی برخی افراد و رسانه های خاص به دنبال حذف شهردار غیربومی اهواز است.
این موضوع از این جهت قابل اعتناست که افکار عمومی، مایل نیست از شخصیت محجوب و فروتن استاندار خوزستان، چنین شمایلی را در ذهن تصویر کند و بپذیرد. و به همین دلیل، اصرار احتمالی یا ورود استاندار به این مساله، اگر در نهایت منجر به انحلال شورای شهر اهواز و برکناری رضا امینی؛ و سپس انتخاب و معرفی یک شهردار عرب برای اهواز شود (هدفی که برخی از لیدرهای قومی و رسانه های قومگرای خوزستان دنبال می کنند)؛ بازتاب منفی و نقطه ی تاریکی در عملکرد موالی زاده به حساب خواهد آمد.
فلسفه وجودی شوراهای اسلامی شهر و روستا در ایران
شوراهای اسلامی شهر و روستا به منظور تحقق مدیریت مردمی و استقرار حکومت مردمی در ایران به وجود آمدهاند. فلسفه تشکیل شوراها برگرفته از اندیشه امام خمینی (ره) است که معتقد بود مردم خود بهتر میتوانند محل خود را اداره کنند چون درد و درمان خود را میدانند. شوراها نهادی مردمی و قانونی با شخصیت حقوقی مستقل هستند که به عنوان پارلمانهای محلی، تصمیمسازی و تصمیمگیری در امور شهری و روستایی را تضمین میکنند و باعث تمرکززدایی و توسعه مدیریت محلی میشوند و قرار بوده مدیریت شهری را سبکتر و موثرتر پیش ببرد.
برخی از مشکلات شوراهای شهر در کشور و اهواز
• دخالت قوم و طایفه در انتخابات موجب شده که رای آوردن افراد بر پایه تعلقات قومی باشد نه نیازهای واقعی شهروندان و تخصص فردی.
• این مسئله به انتخاب افرادی که صلاحیت و توانایی لازم را ندارند منجر شده و از شایستهگزینی واقعی جلوگیری کرده است.
• این ضعف به مشکل کارکرد شوراها دامن زده و مشکلات اجرایی و مدیریتی اهواز را پیچیدهتر کرده است.
• ضعفهای ساختاری شورا، شامل تأخیر طولانی در اجرای قانون شوراها، واگذار نشدن کامل اختیارات به شوراها، محدودیت منابع و سیاسی شدن شوراهاست.
• مشکلات ماهیتی شورا، شامل سیاسی شدن بیش از حد شوراها، تبدیل شدن آنها از تشکلهای مردمنهاد به محافل حزبی، و اولویت گرفتن منافع شخصی و گروهی به جای منافع عمومی است.
• قومگرایی شدید در انتخابات در شهری مانند اهواز غیرقابل کتمان است. در اهواز، هر منطقه و هر قومیتی تلاش میکند افراد خودی را وارد شورا کند، نه لزوما” افراد متخصص و شایسته را.
• بیتوجهی به شایستهسالاری توسط خود نامزدهای شورا و در نهایت اعضای شورا هم امری است بارز و آشکار. یعنی اکثر افراد بدون تجربهی مدیریت شهری، بدون تخصص در حوزههای شهری (برنامهریزی، اقتصاد شهری، عمران) وارد شورا شدهاند و در شورا، هر کدام عهده دار مسوولیتی در این حوزه های کاملا” تخصصی شده اند!
• فساد مالی و رانتخواری نیز جزو مواردی است که به کرّات به چشم آمده و پاشنه آشیل برخی از اعضای شورا شده است. گزارشهای متعدد از قراردادهای رانتی و انتصابات غیراصولی در شوراهای شهر گاه به بیرون درز پیدا می کند و در رسانه ها و شبکه های اجتماعی داخلی و خارجی منتشر می شود.
• اختلافات داخلی و دعواهای سیاسی، قومی بیشترین وقت شورا را به خود اختصاص می دهد و شورا به جای سیاستگذاری، درگیر مسائل درونی بیهوده است.
• شهرداران ادوار اهواز بارها به دلیل فشارهای جناحی و قومی تغییر کرده اند، در حالی که شورا باید ثبات مدیریتی ایجاد کند و در یک فضای تعاملی و شفاف و بهینه، به مدد شهردار بیاید تا مجری موفقی برای اهداف خدماتی شورا برای مردم شهر شود.
• شوراها در اهواز بیشتر به مسائل روزمره و پروژههای کوتاهمدت مشغولاند و اصولا” فاقد نگرش و چشمانداز بلندمدت شهر هستند.
• در شهری مثل اهواز که تنوع قومی (عرب، بختیاری، لر، دزفولی، شوشتری، و …) زیاد است، انتخابات بیشتر به رقابتهای قومی شباهت دارد تا انتخاب مدیران شهری. در اهواز رأی قومی بر رأی تخصصی غلبه می کند و متاسفانه اهواز را از این منظر تبدیل به ضرب المثلی در کشور کرده است!
• به دلیل تبلیغات فراوان قوم سواران! و بهره برداران قومی و رسانه های سودجو و مغرض، احساس بیعدالتی میان اقوام در خوزستان و بخصوص مرکز استان به شکل فاحشی به چشم می آید. هر قوم نگران است که سهمی از مدیریت شهری نداشته باشد، و به همین دلیل روی گزینههای قومی خود پافشاری میکند. تقلاهای قومی و فشارهای افراد قومگرا، مدیریت ارشد استان را نیز یا با خود همسو و همداستان می کند و از مسیر عدالت قومی و برون رفت از توجه به قومیت مدیران به تخصص گرایی و شایسته سالاری منحرف می کند و باز می دارد و یا به ستوه می آورد.
• تضعیف اصل شهروندی موضوعی است که به ویژه در این دو سه سال اخیر توسط جامعه شناسان و کنشگران توسعه یافته ی خوزستان بارها و بارها نسبت به تضعیف یا فقدان آن هشدار داده شده است! متاسفانه حتا در سطح مدیران و رسانه ها نیز به جای اینکه شهروند اهوازی بودن معیار باشد، تعلق قومی معیار اصلی میشود. یکی از عوامل ضعف شورای شهر اهواز، ضعف مفهوم شهروند اهوازی است!
هرچند نگارنده معتقد است در جهان معاصر و پیشرفت و غنای روح بشری، حتا تعلقات ملّی هم کمرنگ است و انسان توسعه یافته، جهانی می اندیشد و عمل می کند؛ و مفاهیمی مانند تعلقات قومی و بومی و غیربومی، در ماهیت خود، سوژه هایی ریاکارانه و مزورانه برای سودجویی است؛ در کمال تاسف، خوزستان امروز به دهها دلیل پنهان و پیدا، آماج چنین مفاهیم و پدیده های بدوی و غیرمدنی است.
• بیتوجهی به تخصصگرایی مهم ترین مشکل شورای شهر اهواز و مدیریت کلان و میانی خوزستان است. در خوزستان و در موضوع مورد بحث ما(شورا) حتا اگر متخصصی کارآمد وجود داشته باشد، ولی به یک قوم خاص تعلق نداشته باشد، شانس کمی برای رأی آوردن دارد.
• نبود آموزشهای عمومی، تخصصی و اجرایی لازم برای اعضای شوراها نیز باعث بروز سردرگمی، تخلفات و اختلال در کارکردشان شده است که این موضوع هم کمتر مورد توجه قرار گرفته شده است.
چرا وجود پارلمان شهری (شوراهای اسلامی شهر و روستا) بهتر از فقدان آن است؟
• شوراها ابزار مشارکت مستقیمتر شهروندان در مدیریت شهری هستند و برخلاف انتصابهای دولتی، تنها بخشی از چرخه ی قدرت هستند که با رأی مردم شکل میگیرند. (اگر چه همین جا باید به مشکل هیات های اجرایی و نظارت که به طور عام با زوایه دید سیاسی به پردازش انتخابات شورا ورود می کنند و کمتر به تخصص گرایی راغب هستند؛ و بزرگترین چالش و ضعف شورا را رقم می زنند، اشاره کرد)
• شوراها به شکل واقعی و ملموس، مشکلات محلی مثل آب، فاضلاب، حملونقل، ساختوساز یا فضای سبز را بهتر از هر نهادی میتوانند تشخیص دهند. شوراها تمرینی برای دموکراسی در سطوح خردتر جامعهاند؛ یعنی افراد یاد میگیرند مطالبات خود را از راه قانونی پیگیری کنند. وقتی نهادی که منتخب مستقیم مردم است، مسئول امور شهری باشد، شهروندان راحتتر میتوانند او را نقد یا از او بازخواست کنند. و در آخر، شوراها به اصل “تمرکززدایی” کمک میکنند و اجازه نمیدهند تمام تصمیمات شهری در دست دولت مرکزی یا استانداری بعنوان نماینده ی دولت بماند.
چرا شوراهای شهرهایی مثل اصفهان، یزد و قم موفقترند؟
این جانب به دفعات نوشته ام و بر این باورم که برخلاف تصور و تا اطلاع ثانوی، تنوع قومی و به اصطلاح رنگین کمان اقوام در خوزستان نه تنها فرصت نیست که مهم ترین تهدید و عامل اصلی توسعه نیافتگی خوزستان است که بخش اعظم این عامل منفی، ناشی از عملکرد مدیران و کنشگران و مطالبه گران توسعه نیافته ی قومی است.
با این توضیح، دلیل کامیابی شهرهایی نظیر اصفهان و یزد و قم را در وهله ی نخست در این نکته می دانم که این شهرها بافت قومی و قبیلهای متکثر و متعارض مثل اهواز ندارند. این باعث میشود رأیگیریها کمتر بر مبنای قومیت باشد و بیشتر بر اساس گرایشهای فکری یا مدیریتی و شایسته سالاری صورت بگیرد.
نکته ی بعدی وحدت فرهنگی و مذهبی و پیوستگی های عاطفی و عقیدتی در قم یا یزد است که شورا را از تنشهای قومی و فرهنگی رها کرده است.
از سوی دیگر اصفهان سالهاست به عنوان الگوی مدیریت شهری و توسعهی شهری ایران شناخته میشود. شورای شهر اصفهان در تعامل با شهرداری، پروژههای عمرانی و فرهنگی را با چشمانداز بلندمدت پی گرفته است.
یزد با تکیه بر هویت تاریخی و جهانیشدن (ثبت یزد در یونسکو)، شورا را ناچار کرده است در چارچوب توسعه پایدار و حفظ میراث فرهنگی تصمیمگیری کند. در این شهرها، به دلیل قدرت سنتی نهادهای حرفهای (مهندسین، دانشگاهیان، بازرگانان)، افرادی با سابقهی مدیریتی و علمی شانس بیشتری برای ورود به شورا دارند. مثلا در یزد، اغلب اعضای شورا مهندسان، معماران و فعالان فرهنگی هستند که به میراث تاریخی و گردشگری فکر میکنند.
از طرفی، شوراهای این شهرها کمتر اسیر تغییرات سریع یا درگیریهای درونی میشوند. شهرداران اصفهان یا یزد معمولاً دورههای نسبتاً باثباتی را میگذرانند و امکان برنامهریزی دارند.
نکته پایانی:
به نظر می رسد با مجموع اختلافات و تنوع سلایق حاکم در شورای اهواز و فقدان مفاهمه و دوری گزینی اعضای شورا از همدیگر، و نبود بینش آینده نگرانه (ولو کوتاه مدت!)، اگر در این منزلگاه پایانی به یک اجماع عقلانی و تشریک مساعی تن ندهند، نه تنها شورای شهر منحل خواهد شد؛ که تک تک اعضای شورای فعلی باید متوجه شوند و در یابند برای همیشه از منظر افکار عمومی افرادی به شدت ضعیف و ناکارآمد و غیرمفید تلقی خواهند شد؛ که حیات سیاسی آنها برای همیشه خاتمه خواهد یافت.
از همین رو، تمامی اعضای شورای شهر اگر به فکر آینده ی سیاسی خود هستند، باید متوجه شرایط اضطراری و بیمناک! شوند که از این فرصت آخر برای بقا و محافظت از کیان شورای شهر دست کم به نفع خود بهره ببرند!
موضوع اختلاف با شهردار یا تصمیم بر عزل و استیضاح یا همراهی با رضا امینی موضوعی فرعی و البته مهم است؛ که اعضای شورای شهر باید آگاهانه، در این فرصت باقیمانده، در ابتدا کیان شورا را حفظ کنند و سپس با حل و فصل مشکلات داخلی و همگرایی و مفاهمه، یا بر ابقا و استمرار حضور شهردار یا برکناری و استیضاح وی به جمع بندی مشترک برسند.
ساعت ۱۲ نیمروز
۱۸ شهریور / اهواز
- نویسنده : *شهرام گراوندی


















Monday, 10 November , 2025